۱۵۰فعال سیاسی و عدالتخواه در نامهای به رئییس قوه قضاییه نسبت به رویه های قوه قضاییه و قتل علیرضا شیرمحمدی در زندان اعتراض کرده و خواهان این شدند که مسببان این ماجرا، هرچه سریعتر شناسایی و مورد تعقیب قضایی قرار گیرند.
میلاد دخانچی، محمدحسنروزی طلب، یاشار سلطانی، محمدرضا جلائیپور، مرتضی کیا، منصور نظری، سید مصطفی موسوی، یاسر عرب، مجتبی احمدی، محمدجواد معتمدینژاد، هادی مسعودی، سلمان کدیور و فرید مرجانی از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.
متن این نامه به شرح زیر است:
یا من هو قائم بالقسط
جناب آقای رئیسی ریاست قوه قضائیه
متاسفانه در ۲۰خرداد۱۳۹۸ خبر قتل فجیع علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه، خاطره تلخ قربانیان زندان کهریزک را در ذهن جامعه ایرانی زنده کرد. به راستی چه شده است که با اثبات قصور عوامل قضایی در وقوع جنایت کهریزک پس از یک دهه مجددا می بایست شاهد جنایتی از همان جنس و این بار در زندان فشافویه باشیم؟
چه زمانی قرار است دستگاه قضایی به رویه های ناعادلانه دادرسی بویژه در حوزه جرایم سیاسی پایان دهد و تا چه هنگام می بایست شاهد شنیدن اخبار پرپر شدن جوانان منتقد با اتهام های فاقد وجاهت شرعی و اخلاقی در زندان های کشور باشیم؟ مگر حفظ جان زندانیان از وظایف سازمان زندان ها و دستگاه قضایی نیست؟
مگر قرار نبود اگر خلخال از پای زن یهودی-که در سایه نظام اسلامی است- باز کردند از غصه ی آن جان دهیم؟ اینک ما را چه شده است که جوان مردم در زندان های جمهوری اسلامی کشته می شود و صدایی از کسی در نمی آید؟
آنچه از گزارش های منتشر شده برمی آید این است که جوان مقتول می بایست طبق قانون تفکیک جرائم، به زندانی غیر از فشافویه که محل نگاهداری مجرمین خطرناک است، منتقل می شده و نامبرده برای رسیدن به این خواسته بحق اولیه، دست به اعتصاب غذا نیز زده اما نتیجه ای نگرفته است.
پرسش روشن ما از جنابعالی این است که:
چرا اصل تفکیک جرائم در حق علیرضا شیرمحمد علی رعایت نشده؟ آیا این برای تحمیل فشار بیشتر به شخص زندانی نبوده است؟ مواردی که گاه و بیگاه از این رویه منتشر می شود، آیا رعایت این اصل منوط به سلیقه قاضی است؟
دوم و مهمتر اینکه چرا باید شرایط بر شخص چنان سخت شود و گوش مسئولین قضایی چنان سنگین گردد، که یک زندانی برای رساندن فریادش ناچار شود زندگانی خود را با اعتصاب غذا به خطر بیفکند؟ و باز هم نتیجه ای حاصل نکند تا عاقبت به قتل برسد!
چرا باید عناوین جرائم سیاسی و امنیتی از قبیل «توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی»، «تشویش اذهان عمومی»، «تبلیغ علیه نظام » و… که از حیث موضوعی بسیار سیال و قابل تطبیق بر هر فعل و گفتار عدالتخواهانه است به ابزاری در دست ضابطین قضایی تبدیل شده تا زمینه اصلاح روندهای ناعادلانه حکمرانی در کشور از بین برود؟ مگر خداوند در آیه «لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا» جواز بلند کردن صدا به زشتی علیه ظلم و ظالم را نمی دهد؟ ظاهرا با منطق موجود، اولین مجرم سیاسی و امنیتی خود خداوند است که این جواز را صادر کرده است.!!!
لذا با توجه به موارد یاد شده و موارد متعدد دیگر که از وضعیت نابهنجار زندان ها بخصوص فشافویه در فضای اجتماعی منتشر شده است، امضا کنندگان این نامه درخواست داریم که:
۱- مسببان این ماجرا، هرچه سریعتر شناسایی و مورد تعقیب قضایی قرار گیرند.
۲️- امکانی فراهم گردد که امضا کنندگان این نامه، به عنوان افراد مستقل رسانه ای، با توجه به وضعیت نگران کننده موجود، از زندان ها بازدید کرده و نتیجه آن را به اطلاع عموم مردم برسانند.
۳️- کمیته ای از نمایندگان گذشته و حال حاضر مردم، چهره های عدالتخواه، فعالین رسانه ای و حقوق بشر جهت بازرسی و رسیدگی به ابهامات موجود تشکیل شود.
۴- این موضوع بر همگان مبرهن است که سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات دارای بندهای اختصاصی در زندان ها می باشند لذا از شما درخواست داریم ضمن محدود نمودن اختیارات این دو نهاد در امر مدیریت و سازماندهی زندان ها، بر عملکرد این دو سازمان(نوع برخورد با زندانیان و نحوه بازجویی ها و …) نظارت مضاعف نمایید؛ همچنین امضا کنندگان این نامه درخواست بازدید و نظارت میدانی از بندهای تحت مدیریت این دو نهاد امنیتی را نیز دارند.
سیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ