– شاه جوان از همان دههی پنجاه میلادی به تکنولوژی هستهای برای چشم پوشیدن از نفت به عنوان منبع انرژی علاقه نشان میداد.
– ایران در دهه پنجاه و شصت میلادی دو رآکتور اتمی تحقیقاتی از آمریکا هدیه گرفت و به کشورهای امضاکنندهی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای پیوست.
– جمهوری اسلامی نخست تأسیسات اتمی را «خیانت» نامید اما پس از آنکه در جنگ با عراق نتوانست از راه کربلا به «قدس» برسد، خمینی در نامهای این آرزو را به داشتن «سلاحهای اتمی و لیزر» موکول کرد. حکومت اسلامی برنامه مخفی اتمی را پس از جنگ آغاز میکند.
– برنامهی اتمی جمهوری اسلامی از آنجا که ایران پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی را امضا کرده بود و نیز به دلیل اینکه رژیم جدید به خاطر گروگانگیری و سرکوب و تروریسم، تحت انزوا و تحریم قرار داشت بطور مخفیانه آغاز میشود.
– شاه: چه سودی برای ما دارد که چندتا بمب اتمی داشته باشیم؟ ما هرگز نمیتوانیم آنقدر به اندازه کافی بمب اتمی داشته باشیم که بتوانیم علیه قدرتهای اتمی مبارزه کنیم.
– جمهوری اسلامی، ایران را به یکی از آن «چند کشور کوچک» که شاه دربارهشان به تحقیر سخن میگفت تبدیل کرد: رژیمی کوچک، منزوی و ورشکسته که تلاش میکند «چندتا بمب جمع کند»!
الاهه بقراط (+عکس، ویدئو) درباره اینکه توجه به انرژی هستهای و نیروگاههای اتمی برای تولید برق در ایران از چه زمانی شروع شد، به اندازه کافی اطلاعات از جمله در اینترنت در دسترس است.
یک مرور کوتاه
دکتر غلامرضا افخمی در کتاب «زندگی و زمانهی شاه» که در ژانویه ۲۰۰۹ در آمریکا منتشر شد با اشاره به اینکه از دهه شصت میلادی مشخص شده بود که نفت به عنوان منبع انرژی، دارای دخایر محدودی است و زمانی به پایان خواهد رسید، مینویسد محمدرضا شاه در سخنان نوروزی خود در ۲۱ مارس ۱۹۷۴ گفت: «ما تا جایی که ممکن است به سرعت از انرژی اتمی به عنوان منبع انرژی استفاده خواهیم کرد تا نفت را برای تولید محصولات شیمیایی و پتروشیمی ذخیره کنیم. ما نباید نفت، این مادهی گرانبها را، مانند یک سوخت معمولی مصرف کنیم.»
این در حالیست که شاه جوان از همان دههی پنجاه میلادی به تکنولوژی هستهای برای چشم پوشیدن از نفت به عنوان منبع انرژی علاقه نشان میداد. دانشگاه تهران در سال ۱۹۵۹ و در چارچوب برنامهی «اتم برای صلح» از پرزیدنت آیزنهاور یک رآکتور تحقیقاتی هدیه گرفته بود. ده سال بعد آمریکا یک رآکتور آب سبک به ایران داد که در مرکز تحقیقات هستهای تهران به کار گرفته شد.
نکتهی مهم این است که در یکم ژوییه ۱۹۶۸ یعنی یک سال بعد از دریافت دومین رآکتور تحقیقاتی، دولت شاهنشاهی ایران پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) را امضا کرد. رعایت این پیمان از ۵ مارس ۱۹۷۰ برای ایران لازمالاجرا شد. بر اساس مفاد انپیتی کشورهای امضاکننده حق استفاده از انرژی هستهای را برای مصارف غیرنظامی دارند؛ هرنوع استفاده نظامی اکیدا ممنوع است و تحریم علیه کشور ناقض پیمان را به دنبال خواهد داشت. در پی این تحولات، در سال ۱۹۷۴ سازمان انرژی اتمی ایران با مدیریت اکبر اعتماد تأسیس شد. این یکی از نقاط آغاز ماجرایی است که اگرچه در پنج سال باقیمانده از حکومت پیشین موجب هیچ بحرانی نشد اما سی سال است که، گذشته از مشکلات دیگر، سرنوشت ایران و ایرانیان به طرز ویرانگری به آن گره خورده است.
خیانت اتمی و فتواهای متناقض
پس از تأسیس جمهوری اسلامی تلاش برای استفاده از انرژی اتمی حتی «خیانت» خوانده شد و فردی به نام عبدالرحمن علوی چند ماه پس از انقلاب در روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشت: «نیروگاههای هستهای: خیانت آشکار به خلق ما»!
وی نوشت: «در صورت انفجار یک نیروگاه اتمی به قدرت به قدرت ۱۰۰ ا ۲۰۰ مگاوات در یک منطقه کمجمعیت در حدود ۳۱۰۰ نفر فورا مرده و ۴۳۰۰۰ نفر به بیماریهایی مبتلا خواهند شد که غالبا علاجناپذیر میباشند.»
اما تقریبا ده سال بعد خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی در نامهای که در توجیه نوشیدن جام زهر و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در رابطه با آتشبس در جنگ با عراق نوشت، به کمبود امکانات برای رسیدن به اهداف حکومت اسلامی اشاره کرد و از «سلاحهای اتمی و لیزر» نام برد. چند سال پیش که دوباره رقابتهای درونی نظام بر سر میراثخواری اوج گرفت، اکبر هاشمی رفسنجانی «متن کامل» این نامه را در اختیار رسانهها گذاشت اما بجای «اتمی و لیزر» نوشت: «مختلف»! خمینی در این نامه درواقع فتوای تلاش برای به دست آوردن «سلاحهای اتمی و لیزر» را (معلوم نیست منظورش از لیزر چیست!) که به نظر وی «از ضرورتهای جنگ در آنموقع» (در آیندهای که جمهوری اسلامی قدرتمند باشد) به شمار میرود، صادر کرد. از همین رو «حرام»خواندنهای مصلحتی سیدعلی خامنهای که برخی از کشورهای غربی آن را جدی میگیرند، «خدعه» و «تقیه» است زیرا برخلاف فتوا و اهداف خمینی و جمهوری اسلامی است.
بحر طویلِ اتمی
برنامهی اتمی جمهوری اسلامی از آنجا که ایران پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی را امضا کرده بود و نیز به دلیل اینکه رژیم جدید به خاطر گروگانگیری و سرکوب و تروریسم، تحت انزوا و تحریم قرار داشت بطور مخفیانه آغاز میشود. آلمان که پیش از انقلاب، ساختن تأسیسات اتمی بوشهر را بر عهده داشت، پای خود را کنار میکشد و جمهوری اسلامی به سراغ روسیه که کمی مانده بود تا نظام شورویاش فرو بپاشد میرود. حکومت اسلامی پس از فاجعهی چرنوبیل و فروپاشی شوروی نیز از دانشمندان بیکارشدهی اتمی آن کشور و همچنین رد و بدل اطلاعات و امکانات با پاکستان و کره شمالی بهره میبرد.
قضیهی اتمی جمهوری اسلامی دیگر به مثنوی هفتاد من کاغذ تبدیل شده است. هدف از این یادآوری کوتاه، نه زیر ذرهبین بردن برنامه اتمی ایران پیش و پس از انقلاب بلکه فقط پرداختن به این ادعاست که گویا شاه فقید «اعتراف» کرده بود به «دنبال بمب هستهای» است.