اعلام آمادگی حسن روحانی برای استفاده از هر ابزاری و انجام هر ملاقاتی که در حل مشکلات مردم و آبادی کشور موثر باشد؛ و همچنین اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر واقعبینانه بودن دیدار با همتای ایرانی خود در چند هفته آینده، این تصور را پدید آورده که مجمع عمومی سازمان ملل، احتمالا نزدیکترین صحنهای است که امکان ملاقات روسای جمهور ایران و آمریکا در آن وجود دارد.
هر سال در اوایل مهرماه، مقر سازمان ملل در نیویورک آماده میزبانی از رهبران کشورهای جهان میشود. در جریان این اجلاس و حاشیههای آن، مذاکرهها و ملاقاتهایی بین مقامات کشورها انجام میشود که نقش مهمی در پیشرفت دیپلماسی و روابط سیاسی و اقتصادی ایفا میکند.
پس از انقلاب، حضور روسای جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، همواره با یک نگرانی مشترک همراه بوده و آن نحوه مواجهه با مساله برخورد احتمالی با همتایان آمریکایی در راهروهای سازمان ملل است. حتی حسن روحانی که وزیرخارجهاش را مامور مذاکره با آمریکاییها و دستیابی به برجام کرده بود، در هیچ یک از سفرهای خود به نیویورک، نتوانست ریسک ملاقات یا حتی برخورد اتفاقی با رئیسجمهور آمریکا را بپذیرد. روحانی ادعا میکند که در جریان این سفرها، همتایان آمریکاییاش بارها درخواست ملاقات کرده بودند و او نپذیرفت. اما اینبار او ظاهرا به پیشنهادهای دولت ترامپ برای گفتگو چراغ سبز نشان داده و این موضع را پس از بازگشت محمد جواد ظریف از سفر به فرانسه و دریافت پیشنهادها، علنی کرده است.
سابقه روسای جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل
از هفت رئیسجمهور ایران پس از انقلاب اسلامی، چهار نفر در مجمعهای عمومی سازمان ملل در نیویورک شرکت کردهاند.
عبدالحسن بنیصدر و پس از او محمدعلی رجایی که تنها ۲۸ روز در تابستان ۱۳۶۰ رئیسجمهور بود، با این سمت در مجمع عمومی سازمان ملل حضور نیافتند. البته رجایی در قامت نخستوزیر به مجمع عمومی سازمان ملل رفته بود و تصاویر کف پای او که برای نشان دادن شکنجههای ساواک روی میز گذاشت، همچنان به عنوان مهمترین صحنه مربوط به سخنرانی رجایی در آرشیو رسانهها وجود دارد.
علی خامنهای، سومین رئیسجمهور ایران که در شهریورماه ۱۳۶۰ به قدرت رسید، تنها در اواسط دور دوم ریاستجمهوری خود و در اواخر جنگ ایران و عراق (۳۰ شهریور ۱۳۶۶)، یک بار در این نشست شرکت کرد.
این نخستین حضور او در مجمع عمومی سازمان ملل بود که تحت تاثیر فضای جنگ ایران و عراق قرار داشت. رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا روز قبل سخنرانی خود را انجام داده بود. به گفته علی اکبر ناطق نوری که او را در این سفر همراهی میکرد، چهار نفر از هیات آمریکایی در جریان سخنرانی آیتالله خامنهای حضور داشتند و یادداشت مینوشتند، اما در اواسط سخنرانی سالن را ترک کردند. باتوجه به شرایط حاکم بر روابط تهران-واشینگتن در آن دوران، نه دیداری بین دو رئیسجمهور انجام شد و نه حتی گمانهزنی در این زمینه مطرح بود.
در یک دهه بعد که به ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی اختصاص داشت، او در هیچ یک از نشستهای مجموع عمومی سازمان ملل شرکت نکرد. البته برخی گزارشهای تایید نشده به متن خاطرهای از او اشاره میکند که میگوید در زمان سخنرانی در نیویورک (اعلام نمیکند که سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل بوده) همه مبهوت شده بودند. علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه ایران در دولتهای خامنهای و هاشمی که ۱۶ سال در این سمت بود، در آن سالها به نمایندگی از ایران در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت میکرد.
دوره ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی با دولت جمهوریخواه جورج بوش پدر و دولت بیل کلینتون در آمریکا همزمان بود. با توجه به ویژگیهای شخصیتی و قدرت آیتالله هاشمی در زمان ریاستجمهوری و همچنین نظریههای او در رابطه با آمریکا که سالها بعد در رسانهها انعکاس یافت، احتمال دیدار او با همتایان آمریکاییاش در راهروهای سازمان ملل، دور از ذهن نبود. البته تحریمهایی که علیه شخص هاشمی رفنسجانی به اتهام دستداشتن در ترورهای خارج از کشور مطرح بود، مانع سفر او شد.
محمد خاتمی به عنوان پنجمین رئیسجمهور ایران، دو بار در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرد. دوره ریاست جمهوری او با اواخر دولت بیل کلینتون و سپس دولت جورج بوش پسر در آمریکا همزمان بود. ایران در آن زمان از نظر وجهه بینالمللی در بهترین موقعیت خود پس از انقلاب اسلامی قرار داشت. از سوی دیگر گفتگوهایی پیرامون مساله افغانستان و عراق بین ایران و آمریکا درجریان بود و خاتمی نیز در سخنرانی معروف خود در سازمان ملل از گفتگوی تمدنها سخن گفت.
البته خاتمی که تئوری گفتگوی تمدنها را از تریبون سازمان ملل مطرح کرد، برای مواجه نشدن با همتای آمریکاییاش در راهروهای این سازمان، پنهان شد. گفته میشود کلینتون قصد داشت برای شکستن یخ روابط ایران و آمریکا، به طور اتفاقی در کریدورهای سازمان ملل با خاتمی برخورد کند.
محمود احمدینژاد به عنوان ششمین رئیسجمهور ایران، در دوره هشت ساله خود، هر سال به مجمع عمومی سازمان ملل رفت. هرچند او علاقه فراوانی به دیده شدن و مذاکره با آمریکا داشت، نه از تهران این مجوز را دریافت کرد و نه اوباما تمایل چندانی به ملاقات با او نشان داد. در سال ۱۳۸۸، سوزان رایس، نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل در آستانه سفر احمد
ینژاد به نیویوک پس از انتخابات بحث برانگیز همان سال، به روشنی اعلام کرد که هیچ برنامهای برای ملاقات روسای جمهور ایران و آمریکا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل وجود ندارد.
راهروهای سازمان ملل در دوره روحانی
مجله تایم به نقل از یک مقام کاخ سفید در شماره اکتبر ۲۰۱۳ خود مینویسد:«مقامات دولت روحانی و اوباما در روزهای منتهی به مجمع عمومی سازمان ملل از احتمال دیدار دو رئیسجمهور سخن گفته بودند. اما واضح است که این موضوع برای ایرانیها بسیار پیچیده و دشوار است».
روحانی در مهمانی صبحانه در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل، در جریان نخستین حضور خود در مجمع عمومی در توضیح انجام نشدن این ملاقات گفت:«زمان کافی برای آماده شدن وجود نداشته است».
گری سمور،نماینده ویژه اوباما در امور ایران در آن زمان گفته بود، باتوجه به اختلافات عمیق دوجانبه، روحانی نمیتواند ریسک دست دادن با شیطان را بپذیرد. احتمالا به همین دلیل بود که رئیسجمهور ایران در واکنش به همه درخواستهایی که به گفته خودش برای ملاقات وجود داشت، به یک گفتگوی تلفنی ۱۵ دقیقهای با اوباما بسنده کرد.
اکنون بار دیگر در آستانه برگزاری هفتاد و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل، صداهایی از تهران و واشینگتن در مورد احتمال ملاقات دو رئیسجمهور به گوش میرسد.
شرایط امروز ایران، به گفته مقامات جمهوری اسلامی در هیچ دورهای از تاریخ پس از انقلاب تجربه نشده و وخامت اوضاع اقتصادی به اندازهای است که آن را تروریسم و جنگ اقتصادی توصیف میکنند. از سوی دیگر، افزایش فشار اقتصادی توجه مقامات تهران را به این نکته جلب کرده که در صورت باقی ماندن ترامپ در قدرت، تکلیف مقاومت و دوام آوردن چه خواهد شد. ظریف اخیرا گفته بود، بعید نیست ترامپ چهار سال دیگر مهمان یا مزاحم دنیا باشد.
همانگونه که روحانی تاکید کرده، برای منافع ملی که در اینجا منافع جمهوری اسلامی ترجمه میشود، باید از هر ابزار و امکاناتی استفاده کرد. جمهوری اسلامی قبلا برای توافق هستهای با شیطان دست داده و دلیلی وجود ندارد که برای عبور از یک پیچ خطرناک دیگر، نرمش قهرمانانه نکند.*
ایندیپندنت فارسی: