در کشورهایی که انقلاب های کل گرایانه کلاسیک (فرانسه، روسیه، چین، کوبا، ایران، …) رخ داده، هدف انقلابیون تغییر تمامی ساختارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و…بود. هدف آفرینش یک داستان کاملاً جدید بود. داستانی سراسر نو، که همه چیزش- حتی کلمات و حروفش- باید تازه و نو می بود. وداع ریشه ای و بنیادین با گذشته و آغاز تاریخ از لحظه پیروزی انقلاب. آرمانشهر از جهان ذهن به جهان عین پا می گذارد و بهشت از آخرت به دنیا می آمد.
اما کارل مارکس و هانا آرنت به درستی یادآوری کرده اند که انسان ها دقیقاً در لحظه ای که گمان می کنند در حال آفرینش چیزی یکسره نو در تاریخ از طریق انقلاب هستند، سنگینی گذشته و سنت با آنان چنان می کند که گویی همان گذشته را به شکل دیگری تکرار می کنند. به قول مارکس ارواح و شعارها و لباس هایشان را به عاریت می گیرند. به قول آرنت، درست زمانی که گمان می کنیم سنت پایان یافته، نیروی مفاهیم و مقولات سنتی منسوخ شده ، سرشتی تحمیلی تر به خود می گیرند.
انقلاب ۱۳۵۷ ایران نیز قصد داشت چنین باشد. اما با گذشت بیش از ۴۰ سال می توان بهتر داوری کرد که رژیم پسین، تا چه اندازه سنت های رژیم پیشین را باز تولید کرده است.
پرسش های بسیاری درباره انقلاب می توان مطرح کرد:
پیامدهای انقلاب ۱۳۵۷ چه بود؟
آیا پیامدهای انقلاب ۱۳۵۷ انحراف از اهداف انقلاب بود یا مقتضای رخداد انقلاب بود؟ یعنی انقلاب ها فی نفسه دارای چنین پیامدهایی هستند، یا گروهی انقلاب را به انحراف می کشانند؟
تفاوت های رژیم پهلوی و رژیم جمهوری اسلامی در حوزه های سیاسی(داخلی و خارجی) ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی، نظامی و اتمی چیست؟
چرا انقلاب ۱۳۵۷ رخ داد و رژیم شاه فرو پاشید؟
این پرسش ها- و پرسش های بسیار دیگر- نیازمند پاسخ های محققانه هستند. اما کوشش من در این سلسله مقاله ها ( «گذار مخالفان شاه از گفتمان مبارزه مسالمت آمیز به گفتمان سرنگونی و مبارزه مسلحانه» ، «زن بارگی شاه و وقوع انقلاب ۱۳۵۷ »، «رابطه “نوع دیکتاتوری شاه” با “انقلاب ۱۳۵۷” به روایتِ عَلَم»، «فسادهای اقتصادی خاندان سلطنتی شاه و وقوع انقلاب ۱۳۵۷») ، معطوف به پرسش آخر است. پاسخ به این پرسش که چرا انقلاب شد و ارائه تبیینی از رخداد انقلاب ۱۳۵۷، مستقل از ارزش تاریخی آن، کمک فراوانی به درک و فهم وضعیت کنونی ایران می کند.
تبیین دیکتاتوری مطلقه شاه ما را قادر به فهم تداوم همان مسأله در جمهوری اسلامی می سازد. تبیین مسأله فساد در رژیم شاه، ما را قادر به فهم این مسأله می کند که چرا فساد در جمهوری اسلامی تداوم یافته و به صرف اعدام مفسدها نمی توان مسأله فساد سیستماتیک نظام دیکتاتوری را حل کرد.
در مورد فساد در جمهوری اسلامی در گذشته بسیار نوشته و سخن گفته ام. برخی از مقاله هایی که فقط در سال های اخیر در مورد فسادهای اقتصادی جمهوری اسلامی نوشته ام، به قرار زیرند:
«شاه و خامنه ای؛ فساد و فروپاشی»، رادیو فردا، ۱۸ مهر ۱۳۹۰.
«نزاع فاسدان بر سر فساد»، رادیو فردا، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ .
«دولت فاسد و دانشگاه پول شویی آیت الله خامنه ای» رادیو فردا، ۸ شهریور ۱۳۹۲.
«فساد در مدار ولایت» ، رادیو زمانه ، ۱۶ شهریور ۱۳۹۲.
«جمهوری فامیلی اسلامی ایران» ، رادیو زمانه، ۱۷ مهر ۱۳۹۲.
«ویژه خواری فقیهانه و سکولاریسم» ، رادیو زمانه، ۲۸ دی ۱۳۹۲.
«افسون زدایی سپاه از سهم خواهی سیاسی و اقتصادی»، رادیو زمانه، ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«زهد ریایی فقیهان» ، رادیو زمانه، ۱۲ تیر ۱۳۹۳.
«جایزه دو میلیارد تومانی جمهوری اسلامی برای اهانت به پیامبر»، رادیو زمانه، ۱۱ دی ۱۳۹۳.
«پیامدهای مدیریت امام زمانی»، رادیو زمانه، ۱۴ خرداد ۱۳۹۴.
«مرقد آیت الله خامنه ای»، رادیو زمانه، ۸ فروردین ۱۳۹۵.
«سپاه، دولتِ ثروتمندِ رانت خوار تفنگدار ترس آور»، رادیو زمانه، ۹ تیر ۱۳۹۶.
«فقیهان: هم دشمن عقل و اخلاق، هم غارتگر بیت المال»، رادیو زمانه، ۵ دی ۱۳۹۶.
نگاه به مسأله فساد در هر دو رژیم ، نشان می دهد که به این مسأله نه در آن رژیم و نه در این رژیم به صورت فردی نباید نگریست. مسأله، مسأله یک رژیم سیاسی فساد ساز است.
مقاله ۵۴ صفحه ای «فسادهای اقتصادی خاندان سلطنتی شاه و وقوع انقلاب ۱۳۵۷» به خوبی نشان می دهد که با چه مسأله لاینحلی در چارچوب رژیم دیکتاتوری مواجه بوده و هستیم. اصل مقاله ۲۶ صفحه است و بقیه آن پانوشت هایی است که اصل شواهد و قرائن مدعیات را عرضه می کنند.
لینک به متن پی دی اف مقاله «فسادهای اقتصادی خاندان سلطنتی شاه و وقوع انقلاب ۱۳۵۷»
آدرس صفحه رسمی فیس بوک اکبر گنجی: https://www.facebook.com/AkbarGanji/
آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://t.me/ganji_akbar/7662