– چند روز پیش از حمله به بقیق، شهر نفتی سعودی، اطلاعاتی از داخل عراق حاکی از آن بود که سه سازمان شبهنظامی مسلح عراقی در حال آمادهسازی برای انجام عملیات علیه اهداف آمریکایی در داخل خاک عراق هستند.
– حالا با حملات موشکی اخیر دیگر لازم نیست زحمت کشید و کشورهای منطقه را به این حقیقت که حکومت ایران بطور مستقیم در پشت حملات علیه تاسیسات نفتی سعودی قرار دارد قانع کرد. قبل از اینکه سعودی انگشت اتهام را به سوی رژیم ایران نشانه بگیرد، بسیاری از مراکز نظامی و رسانههای معتبر جهان بر اساس اطلاعات منابع خود، جمهوری اسلامی را عامل اصلی این حملات دانستند.
– هدف قرار دادن تاسیسات نفتی بقیق، در تهران تنظیم شده است. حمله به آرامکو در واقع تلاش برای جنگی است که تهران به دنبال شعلهور کردن آتش آن است.
در دو دهه گذشته سخنی مبنی بر اینکه رژِیم ایران در حال تدارک پروژهای با هدف سلطه بر تمام منطقه و تهدید حاکمیت کشورهای آن نبود، تا اینکه ظهور بحرانهای مکرر این حقیقت ظاهراً اغراقآمیز را برملا کرد.
ماجرا از سالها پس از انقلاب خمینی در ایران آغاز شد؛ رژیم تهران طی چهار دهه با بهره بردن از بحرانهای منطقهای، همه امکانات و اموال مردم ایران را در راه ساختن یک امپراتوری از شبهنظامیان به کار گرفت و انواع و اقسام شبهنظامیان مسلح را در مناطق مختلف به هزینهی مردم ایران بنا کرد تا جایی که اکنون حجم شبهنظامیان وابسته به تهران در منطقه و جهان بزرگترین است.
رژیم ایران سازمانهای مسلح آموزشدیدهی بسیاری در عراق، سوریه، لبنان، یمن و افغانستان تأسیس کرد؛ همه این گروهها تحت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خارج از کنترل دولتهایشان فعالیت میکنند.
چند روز پیش از حمله به بقیق، شهر نفتی سعودی، اطلاعاتی از داخل عراق حاکی از آن بود که سه سازمان شبهنظامی مسلح عراقی در حال آمادهسازی برای انجام عملیات علیه اهداف آمریکایی در داخل خاک عراق هستند.
تحرکات شبهنظامیان وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق این روایت را که حمله به تاسیسات نفتی پادشاهی سعودی از داخل خاک عراق یا خود ایران صورت گرفته است قویا تایید میکند. دولت عراق امروز هیچ قدرتی برای کنترل شبهنظامیان در سرزمین خود ندارد. این شبهنظامیان در ظاهر نیروی عراقیاند و هزینهی نظامی و تجهیزاتی خود را از دولت بغداد میگیرند اما دستورشان را از سپاه قدس وابسته به رژیم تهران میگیرند.
همین سناریو در لبنان، سوریه و یمن، جایی که دولت مرکزی ضعیف یا شکست خورده و ناموفق است، تکرار میشود و شبهنظامیان این کشورها تصمیمات حاکمیت کشورشان را به نفع رژیم تهران در کنترل دارند.
حمله گسترده به تاسیسات نفتی آرامکو نه تنها سعودی را هدف قرار داد بلکه انرژی کل منطقه و جهان را هدف گرفته است. این حمله حامل پیام مهمی از سوی تهران به کل کشورهای منطقه و جهان است که مفاد آن تسلیم منطقه و جهان در برابر تهدیدهای تروریستی رژیم ایران و قبول مرحلهای جدید از سلطه تمامعیار تهران بر کل منطقه است.
در این میان پرسشی که مطرح میشود این است که چه کسی باید در این میان سرزنش شود؟ آیا ما اول باید خودمان را سرزنش کنیم که چرا در عملکردمان برای مقابله مستقیم با رژیم ایران طی سالیان گذشته برنامه موفقی نداشتیم؟ یا اینکه باید واشنگتن و سایر کشورها را که دارای منافع عمدهای در منطقه ما هستند مقصر بدانیم؟
فهم پروژه ایران از دهه ۸۰ تا کنون برای ما دشوار نبود! با این حال طرحهای کشورهای عربی خلیج فارس در برابر خرابکاری حکومت ایران همواره مهار کردن بود و بر اساس یک استراتژی دفاعی در قبال تهران پایهریزی شده بود. در برخورد با جمهوری اسلامی ایران برخی قطبنما را گم کرده و آنچه در حال اتفاق افتادن است را هنوز درک نکردهاند. آنها درواقع تئوریهایی را باور دارند که هیچ ارتباطی با واقعیتی که با آن روبرو هستیم، ندارند.
امروز داستان واضحتر و مشخصتر شده و تصویر قضیه تکمیل شده است. رژیم ایران واقعا مدیریت صنعا، بغداد، دمشق و بیروت را در دست دارد و برای تسلط بر کشورهای خلیج فارس و سایر مناطق اطراف آن تلاش میکند. گزینههای مقابله با تهران نیز اندک است زیرا رژیم ایران بطور مستقیم وارد درگیری نمیشود بلکه مزدوران او ماموریتها را انجام میدهند و تهران انکارنامههای دروغین صادر کرده و مسئولیت عملیاتهای تروریستی را وابستگانش به عهده میگیرند. مزدورانی چون حوثیهای یمن، عصایب اهل الحق عراق یا حزبالله لبنان.
اما با حملات موشکی اخیر حالا دیگر لازم نیست زحمت کشید و کشورهای منطقه را به این حقیقت که حکومت ایران بطور مستقیم در پشت حملات علیه تاسیسات نفتی سعودی قرار دارد قانع کرد. قبل از اینکه سعودی انگشت اتهام را به سوی رژیم ایران نشانه بگیرد، بسیاری از مراکز نظامی و رسانههای معتبر جهان بر اساس اطلاعات منابع خود، جمهوری اسلامی را عامل اصلی این حملات دانستند. هدف قرار دادن تاسیسات نفتی بقیق، در تهران تنظیم شده است. حمله به آرامکو در واقع تلاش برای جنگی است که تهران به دنبال شعلهور کردن آتش آن است.
آیا حملهی موشکی حکومت ایران به تاسیسات نفتی آرامکو واکنش این رژیم در برابر فشارهای آمریکا یا نتیجهی خفه شدن تهران به وسیلهی تحریمهای واشنگتن است؟
اینکه گفته شود حملات نتیجه محاصره اقتصادی ایران است صحیح نیست چرا که موضوع بر عکس این موضوع است و یکی از دلایل خروج آمریکا از «JCPOA» یا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) اصرار حکومت ایران برای توسعهطلبی و دخالت در امور کشورهای منطقه و تهدید ثبات و استقرار کشورها بوده است.
پروژه رژیم جمهوری اسلامی هژمونی منطقهای و تهدید کشورهای خلیج و ادامه تاسیس شبهنظامیان مسلح و تجهیز آنها در داخل کشورها با هدف تمرّد و شورش علیه دولتهای مرکزی این کشورهاست.
حوثیها در یمن علیه دولت مرکزی شورش کرده و با کودتای شبهنظامی صنعا را اشغال کردند. آنها با اندیشهی واپسگرای خود یمن را به قهقرا و تباهی کشاندند.
در لبنان حزبالله لبنان نهاد دولت را از بین برد. در لبنان اکنون دولت قدرت تصمیمگیری ندارد.
در عراق عصائب اهل حق در کار دولت کارشکنی میکند.
همه این شاخههای شبهنظامی دولتهای مرکزی را به نفع تهران تضعیف میکنند. تاسیس این شبهنظامیان شورشی و متمرد در عراق، لبنان و یمن سالها پیش از توافق هستهای و تحریمهای جدید آمریکا انجام گرفت.
خلاصه و لُب کلام اینکه، رژیم ایران رژیمی «شرور»، «ددمنش» و با پروژهای توسعهطلبانه در منطقه است. جمهوری اسلامی در فکر و اندیشه و عملکرد هیچ فرقی با داعش یا القاعده یا دیگر تشکیلات ترورریستی دارای گرایشهای اسلامی ندارد. تنها فرق جمهوری اسلامی با داعش یا القاعده این است که یکی از امکانات حکومتی و دولتی کشوری چون ایران بهرهمند است. خطر رژیم جمهوری اسلامی ایران کمتر از داعش یا القاعده نیست بلکه به مراتب خطرناکتر است. خطر رژیم ایران همه منطقه و جهان را تهدید می کند.
برای مقابله با این نوع رژیم همه منطقه و جامعه جهانی باید بسیج شود؛ وگرنه جمهوری اسلامی به تمرد، قانونشکنی، توسعهطلبی و دامن زدن به بیثباتی در منطقه ادامه خواهد داد.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده:عبدالرحمن الراشد
ترجمه و تنظیم از کیهان لندن