آنچه از آمار و ارقام منتشر شده از سوی رسانههای داخلی ایران و نهادهای حکومتی میتوان دریافت این است که میزان مصرف پارچه چادری مشکی در کشور چیزی بیش از ۵۰ میلیون متر مربع است. این یعنی ایران بیشترین مصرف را در سطح جهان (حتی بیش از کشورهایی مانند عربستان و عراق و پاکستان) در مصرف پارچه چادر مشکی داشته است.
این حجم بالا و اقبال شدید به مصرف پارچه چادر مشکی در کشور، علیرغم مخالفت با حجاب اجباری از سوی جامعه مدنی، چگونه هنوز جایگاه ویژه خود را حفظ کرده و ایران را پرمصرفترین بازار پارچه مشکی لقب داده است؟ آیا حجم برخورد با مخالفان حجاب اجباری تنها توجیهی اعتقادی و امنیتی دارد؟
بازار باز و کارخانههای بسته
این تمایل با تنوع جنس و قیمت در بازار ایران به شکلی ویژه خودنمایی میکند؛ چرا که میتوان انواع اقسام و طرحها و کیفیتهای موجود در بازار جهانی این محصول را در کوچهپسکوچههای بازار تهران و دیگر شهرهای مهم کشور از جمله مشهد و قم پیدا کرد.
وقتی صحبت از قیمت میشود، صدای برخی از مسئولان کشور نیز بلند میشود. از جمله میتوان به سخنان دبیر انجمن نساجی ایران اشاره کرد که پیش از این به خبرگزاری ایلنا در خصوص قیمت برخی از انواع پارچه چادری مشکی در بازار گفته بود: «چادرهای مجلسی و باکیفیتی از ژاپن وارد میشود که قیمت برخی از آنها تا ۳ میلیون تومان میرسد». اگرچه شواهد از بازار تهران و مشهد از اقلامی با کیفیتهای خاص و قیمتهایی حتی بین ۵ تا ۸ میلیون تومان نیز حکایت دارد.
دبیر انجمن نساجی ایران پس از پرداختن به قیمت بالای چادر مشکی مرغوب (که عمدتا به شکل قاچاق به بازار راه پیدا میکند) به اقلام معمولی هم اشاره میکند که «قیمت پارچه چادر مشکی خارجی متوسط در بازار بین ۲۰ تا ۳۰ درصد از پارچه تولیدی در کشور ارزانتر است».
برخی تحلیلها با توجه به آمار مصرف و با فرض اینکه هر مصرفکننده برای تهیه چادر دو قواره پارچه چادری در سال نیاز دارد، نتیجه میگیرد که نیاز مصرفی کشور به چادر مشکی در سال معادل ۷۵ تا ۱۵۰ میلیون مترمربع باشد. این در حالی است که تنها ۱۰ میلیون متر مربع از پارچه مورد نیاز برای دوخت چادر مشکی، در کشور تولید میشود.
نیاز مصرفی کشور به چادر مشکی در سال معادل ۷۵ تا ۱۵۰ میلیون مترمربع است. این در حالی است که تنها ۱۰ میلیون متر مربع از پارچه مورد نیاز برای دوخت چادر مشکی، در کشور تولید میشود.
گزارشهای اقتصادی رسمی میگوید «در حال حاضر سه کارخانه «یزد بافت» و «حجاب شهرکرد» و «کرپناز کرمانشاه» در بخش تولید پارچه چادر مشکی فعالیت میکنند. همچنین، تا پیش از سال ۹۱، دو کارخانه «نایزرین اصفهان» و «ایران مرینوس» نیز با اختصاص بخشی از خط تولید خود به پارچه چادر مشکی، بخش قابل توجهی از نیاز مصرفی کشور را تامین میکردند، اما خط تولید پارچه چادر مشکی این دو کارخانه پیش از آنکه به اهداف از پیشتعیین شده خود دستیابد، متوقف شد. کارخانه کرپناز کرمانشاه نیز که مالکیت آن در دست بانک ملت بود، در سال ۸۸ یک بار با تعطیلی مواجه شد. افت تولید این کارخانه به یکچهارم ظرفیت اسمی خود و عدم امکان نوسازی کرپناز برای مسئولان بانک ملت موجب شد تا طی قراردادی، این کارخانه به بخش خصوصی واگذار شود.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در مورد وضعیت تولید پارچه چادر مشکی، در سال ۹۴، ظرفیت اسمی تولید پارچه چادر مشکی در کارخانه حجاب شهرکرد و کرپناز کرمانشاه، ۱۰ میلیون متر مربع و در کارخانه یزد بافت یزد، ۶ میلیون مترمربع بوده است. به این ترتیب سه کارخانه فعال در حوزه تولید پارچه چادر مشکی در سال ۹۴ قادر به تولید سالانه ۲۶ میلیون مترمربع پارچه چادر مشکی بودهاند. این در حالی است که در سال ۹۷ و طبق گفته رئیس انجمن صنایع نساجی کشور این رقم به ۱۰ میلیون مترمربع کاهش یافته است.»
اما این کاهش تولید را باید در جایی دیگر جبران کرد و نیاز باقیمانده را بخش بازرگانی اعم از واردات قانونی و قاچاق تأمین کرده اند.
پای لنگ در تولید یک کالای حساس
در خصوص نوع، جنس و نقش و بافت پارچه مشکی چادری در بازار ایران باید به عمده الیاف پلیاستر(فیلامنت) اشاره کرد که در درجات و ظرافتهای مختلف به بازار عرضه میشود. از نقطه نظر نقشه و بافت نیز میتوان آنها را بهصورت بافت ساده (تافته)، کرپ، کرپناز، ژاکارد بافت و نقش برجسته یا عمقی طبقهبندی کرد.
موضوع مهم دیگر در تولید پارچه چادری، نوع رنگ مصرفی جهت رنگرزی، «پلیاستر» و «رنگزای دیسپرس» است که رنگی شیمیایی بر پایه مواد آلی بوده و به طریق مصنوعی تهیه میشود و البته مرغوبیت رنگ آن نیز اهمیت دارد.
تامین مواد اولیه، کمبود دستگاهها و تجهیزات و همچنین به روز نبودن تکنولوژی تولید جهت تولید پارچه چادر مشکی از جمله مشکلات جدی پیش روی تولیدکنندگان در کشور است.
نیاز به رنگ و مواد اولیه شیمیایی از یک سو و همچنین تهیه ماشین آلات پیشرفته که بتوان با کمک آن کیفیت مناسب تولید را تضمین کرد از سوی دیگر نیاز مبرم بخش تولید این کالای پر مصرف در ایران است.
اما نیاز به مواد اولیه و ماشین آلات پیشرفته نساجی، خود به ارز وابسته بوده و باید کاهش مستمر ارزش پول ملی در چهار دهه گذشته و سوء مدیریت در بخشهای حمایتی و سرمایهگذاری بانکی و خصوصی را نیز در نظر گرفت تا به عمق وابستگی و عدم پیشرفت در حوزه تولید این محصول واقف شد.
با توجه به موارد مطرح شده تامین مواد اولیه، کمبود دستگاهها و تجهیزات و همچنین به روز نبودن تکنولوژی تولید جهت تولید پارچه چادر مشکی از جمله مشکلات جدی پیش روی تولیدکنندگان در کشور است. اگرچه برای تولید سایر پارچهها، مواد اولیه مانند نخ یا مواد شیمیایی به صورت تولید داخلی یا وارداتی در بازار موجود است و تولیدکنندگان داخلی مشکلی از بابت تامین مواد اولیه خود ندارند، اما در زمینه تولید پارچه چادر مشکی با توجه به دقت و حساسیت لازم در خط تولید باید اعتراف کرد که چنین شرایطی در کشور وجود ندارد و بازار مصرف به تولیدات دیگر کشورهایی از جمله ژاپن، کره، تایوان، چین، سوییس و … محتاج است.
رد پای مافیا و پرسش بیپاسخ
علیرغم تحمیل حجاب در کشوری مانند ایران و برخورد با مخالفان آن، نه تنها همتی برای خودکفایی در تولیدش به چشم نمیخورد بلکه سنگهایی نیز بر سر راه آن انداخته میشود که نتیجهاش قاچاق گسترده در بخش عرضه کالا در بازار است؛هرچند هنوز هیچ سلطانی در این حوزه معرفی نشده است.
برای درک حجم قاچاق پارچهها و البسه مشکی در کشور که بخش عمده آن را پارچه چادری دربرمیگیرد، اظهارات رئیس انجمن صنایع نساجی ایران قابل توجه است که «حدود ۹۰ درصد از پوشاک وارد شده به ایران از چین و امارات متحده عربی قاچاق است». به گزارش افکارنیوز «آمارها حاکی از آن است که در سال ۹۷، معادل ۱۴ هزار و ۲۰۵ تن پارچه چادر مشکی به ارزش ۸۶ میلیون و ۵۳۸ هزار دلار از کشورهای چین، امارات متحده عربی و ترکیه وارد کشور شده است؛ این در حالیست که در سال ۹۷ معادل چهار هزار و ۶۴۰ تن پارچه چادر مشکی به ارزش ۱۶ میلیون و ۷۵۲ هزار دلار از ایران به کشورهای عراق، افغانستان، کانادا، آلمان، آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و ژاپن صادر شده است».
علیرغم تحمیل حجاب در کشوری مانند ایران و برخورد با مخالفان آن، نه تنها همتی برای خودکفایی در تولیدش به چشم نمیخورد بلکه سنگهایی نیز بر سر راه آن انداخته میشود که نتیجهاش قاچاق گسترده در بخش عرضه کالا در بازار است
علیرغم این نشانهها، این پرسش تا کنون بیپاسخ مانده که آیا حجم برخورد با مخالفان حجاب اجباری تنها توجیهی اعتقادی و امنیتی دارد؟ در نمونه های اخیر اتهامات امنیتی با احکام بسیار سنگین، از حکم مجموع ۵۵ سال حبس برای سه معترض «یاسمن آریانی»، «منیره عربشاهی» و «مژگان کشاورز» به دلیل اعتراض به حجاب اجباری تا حکم ۲۴ساله حبس «صبا کرد افشاری» که فعال حقوق زنان و از مخالفان حجاب اجباری بوده، آیا آنها فقط تاوان مخالفت با حجاب را پس میدهند؟ یا زوایای دیگری هم در تودرتوی سیستم حاکم بر کشور میتوان یافت که مخالفت با اجبار حجاب آنهم با تعریف و شکل و شمایل حکومتی آن، در آن زوایا ریشه دارد؟
زیتون–علی جلالی نجفآبادی: