قبل از انقلاب اسلامی، کار آیت الله و امام جمعه ها و دیگر اعوان و انصارشان این بود که یا روضه خوانی کنند و اشک مردم را درآورند و یا به مسایل مربوط به نماز و روزه و خمس و ذکات شیعیان در ایران برسند و اگر چه از حق رای زنان، رفتن غیرمسلمان به مجلسین، اصلاحات ارضی و کلا طرح های مدرنی که در کشور پیاده می شد ناراضی بودند و آن ها را غیرشرعی می دانستند اما صدایشان در نمی آمد و کاری هم به کار شیعیان و مسلمانان و غیرمسلمانان کشورهای دیگر نداشتند. البته انگشت شماری هم مثل خمینی پیدا می شدند که مردم ساده و کم دانش را تحریک می کردند و به جان حکومت می انداختند. اما بعد از انقلاب آیت الله ها و امام جمعه ها و روضه خوان ها و وابستگان شان، نه تنها همچنان از مردمان مسلمان و غیر مسلمان، با مذهب و بی مذهب اشک می گیرند، بلکه همه شان شده اند متخصص در امور سیاست و اقتصاد و علم و دانش و فرهنگ. و اکنون چهل سال است که این متخصصین نوظهور، برخلاف دیگر متخصصین که نظریات جدید خود را در نشریات آموزشی و یا در دانشگاه ها مطرح می کنند، فتوا ها و فرامین خود را به زور شکنجه و زندان و پول و زور و توپ و تفنگ و موشک بر مردمان ایران و هر کشور دیگری که زورشان برسد تحمیل می کنند.
تازه ترین فتوایی که وزارت تازه ی میراث فرهنگی، برای نجات وضعیت گردشگری از این متخصصین نیاز دارد این است که : «آیا می شود از این پس، از زن و مردهایی که با هم به هتل ها می روند ورقه ازدواج یا صیغه نخواست»؟ البته تا کنون آیت الله ها فرامین مختلفی در ارتباط یا میراث فرهنگی و گردشگری داده اند. در ارتباط با «میراث فرهنگی» بیشترین اش برای ویران کردن یا رها کردن آثار تاریخی قبل از اسلام به حال خود و در عوض ساختن مسجد و تکیه و گورستان شهدا در کنار هر اثر مهم و با ارزش تاریخی بوده است و در ارتباط با «گردشگری» اولین آن در دوران احمدی نژاد بود مبنی بر این که: «ما هیچ نیازی به گردشگر غربی نداریم. ما فقط باید گردشگری اسلامی را گسترش دهیم تا ایران بشود گردشگاه مسلمانان جهان». پس از این فتوای روشنگرانه، نمایندگان سازمان میراث فرهنگی راه افتادند تا در شهرهای مختلف دنیا گردشگران اسلامی را به ایران جذب کنند، و در کنارش ده ها کنفرانس و کنگره «گردشگری اسلامی» برگزار شد و همین طور از کشورهای اسلامی متخصص وارد کردند تا بتوانند حداقل یک هزارم کشورهایی چون ترکیه توریست داشته باشند، اما نشد که نشد؛ فقط میلیاردها دلار پول بی زبان از جیب مردمان ایران برای تبلیغات در نشریات مختلف جهانی و هزینه سفر میهمانان کنگره ها و کنفرانس ها هدر رفت.در عوض برای این که مردم بدانند که چقدر گردشگر اسلامی به ایران رفت و آمد می کنند، دسته دسته ورزشکار و تاجر، و هنرمد گمنام و جوانان بیکار عراقی و افغانی و پاکستانی را به ایران دعوت کردند و از پول هواپیما و هتل گرفته تا پول توجیبی آن ها را هم باز از جیب مردمان ایران دادند و با شعف آمار گردشگران اسلامی بالا بردند.
در دوران روحانی مسئولین سازمان میراث فرهنگی ناگهان فکر بکری به ذهن شان رسید و دویدند خدمت آیت الله ها تا فتوا بگیرند که «آیا می توانند ایران را به یکی از پایگاه های «گردشگری سلامت» تبدیل کنند» و کردند و در این یکی تا اندازه ای موفق هم شدند.گردشگری سلامت ظاهرا همان چیزی ست که سازمان جهانی به آن «توریسم درمانی» و یا «توریسم تراپی» می گوید و تعریفی هم که برای آن دارد این گونه است که: «استفاده از خدماتی که به بهبود یا افزایش سلامتی جسم و روحیه فرد، با استفاده از آب های معدنی، لجن درمانی، آب و هوای متفاوت یا درمان های پزشکی منجر می شود و یا سفرهایی که برای جراحی های زیبایی، باروری و غیره است» و چیزهایی از این قبیل. همه ی مسئولین خوشحال بودند که با این گردشگری سلامت عده ای به ایران می آیند و ممکن است تکانی به وضع بیکاری و بی پولی داده شود. اما ناگهان سر و صدای برخی از مردمان شرافتمند بلند شد که: «وای بر ما که هتل های قم و مشهد و … پر شده از توریست های عراقی و دیگر کشورهای مسلمان که به وسیله زنان ایرانی پذیرایی خاص می شوند.» یعنی فقط به بخش «لجن درمانی» این نوع گردشگری بیشتر توجه شده بود. البته این نوع پذیرایی که بیشتر مردمان ایران را اندوهگین کرده است، از دید آیت الله ها و سازمان گردشگری نه ناراحت کننده بوده و نه حرام، زیرا در هر هتلی همیشه یکی از «مردان روحانی» خطبه ی صیغه را جاری می کند.
ولی با همه ی حلال بودن این نوع گردشگری سلامت، هنوز نه تنها وزارت میراث فرهنگی که سازمان های دیگر دولتی هم راضی نیستند زیرا همچنان نمی توانند حتی با عقب مانده ترین کشورها از نظر تعداد توریست رقابت کنند. اکنون برخی از مسئولین فکر می کنند که مشکل عمده دیگری سر راه این نوع گردشگری ست که به دست پر کفایت آیت الله ها حل می شود. و آن مشکل امروز از زبان، محسن هاشمی رییس شورای شهر تهران، به صراحت و «بدون رودربایستی» گفته شد.
به گزارش ایرنا، خبرگزاری دولتی ایران، محسنهاشمی، رییس شورای شهر تهران با اشاره به درآمد بالای صنعت توریسم،خواستار صحبت با فقها برای افزایش ورود گردشگران خارجی شده است. ایشان فرموده اند: «درآمد گردشگری میتواند از نفت هم بالاتر باشد ومیارزد که رودربایستیها را کنار بگذاریم و با فقها صحبت کنیم؛ در فقهشیعی راه حلهایی در این حوزه است که میتوانیم مشکل را حل کنیم.در حوزه داخلی نیز از نظر قوانین اجبار نداریم که نسبت افراد برایورود به هتلها بررسی شود؛ که از ظرفیت فقه برایحل این موضوع باید استفاده شود».*
بله از دید مسئولین حکومت اسلامی «می ارزد» که «بدون رودربایستی» راهی پیدا کرد تا گردشگرانی که مسلمان نیستند و یا مسلمان هستند و دلشان نمی خواهد زن های پیشنهادی هتل را صیغه کنند، و می خواهند آزادانه با هر کسی به هر هتلی که می خواهند وارد شوند، از «ظرفیت فقه علما و آیت الله ها» استفاده شود و دیگر از گردشگران و همراهانشان درباره نسیت زن همراه پرسشی نشود.
مبارک است! اگر چه، به موهبت حضور این حکومت، تحریم ها حساب مردمان ایران را رسیده و اگر چه رهبر و رییس جمهور و وزیر امور خارجه همچنان دیوانه وار غش غش می خندند و نمی خواهند به روی خودشان بیاورند، حداقل آیت ها و فقهای عزیز ممکن است این بار بتوانند، بدون حمایت کشورهای خارجی، و فقط با یک «فتوا» وضعیت گردشگری ایران را پس از چهل سال اندکی تغییر دهند.
۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹