رهبر جمهوری اسلامی امروز از «دلّالی و انتقال نخبگانِ مستعد به خارج از کشور» انتقاد کرده و گفته دارند «جوان نخبه را دلسرد میکنند»!
آمار رسمی میگوید اکثر دانشآموزان ایرانی مدالآور در المپیاد طی دو دهه گذشته از ایران مهاجرت کردهاند. ۶سال پیش وزیر وقت علوم هشدار داد که «میزان ضرر از بابت مهاجرت مغزها سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار است». او گفته بود: «باید ببینیم نخبگانی که برای کسب دانش روز دنیا به خارج رفتهاند اگر شرایط برای برگشت آنها فراهم نباشد کشور چه خسارتی را تحمل خواهد کرد.” (۱۷دی۹۲)
نمونههای زیادی از سرنوشت نخبگان در این کشور وجود دارد که روایت تلخش از عهده این یادداشت خارج است.
فقط سه نمونه:
۱)سال ۹۶ و با افزایش بحران آب و محیط زیست در ایران، دکتر کاوه مدنی (نایبرییس مجمع محیط زیست سازمان ملل و استاد امپریال کالج لندن) تصمیم گرفت به وطن برگردد. پس از بازگشت، معاون سازمان حفاظت از محیط زیست شد. اما ۶ماه هم دوام نیاورد؛ هنگامی که اطلاعات سپاه، نخبگان و فعالان محیط زیست را به اتهام جاسوسی بازداشت و شکنجه کرد (و یکی از اساتید محیط زیست نیز در زندان خودکشی شد) کاوه مدنی مجبور شد از ایران برود، آن هم با توصیه دولت! این همان پروندهای است که وزارت اطلاعات رسما اتهام جاسوسی آنها را تکذیب کرد و کاوه مدنی میدید که در برابر گروگانگیران سپاه، حتی حرف وزارت اطلاعات هم اعتبار ندارد!
۲) امید کوکبی (برگزیده المپیاد و دانشجوی دکترای فیزیک اتمی در دانشگاه تگزاس آمریکا) که سال ۱۳۸۹ پس از سفر به ایران بازداشت شد اما هرگز سندی برای اتهام جاسوسیاش پیدا نشد و آنقدر در زندان ماند که دچار سرطان کلیه شد و مجبور شدند آزادش کنند.
۳)نمونهای هم بیاورم از سرنوشت نخبگانی که در ایران ماندند. دکتر فرهاد میثمی (پزشک، متفکر و فعال مدنی) را در کتابخانهاش بازداشت کردند و دارد زندان ۶سالهی خود را میگذراند. اتهامش اعتراض به حجاب اجباری است. مشکل “نخبگان” شعورشان است که نمیتوانند در برابر سیاستهای عقبماندهی فرهنگی اعتراض نکنند و حکومت هم نه تحمل اعتراض دارد نه ظرفیت اصلاح. همین امروز (همزمان با سخنرانی خامنهای) دکتر میثمی و محمد حبیبی (معلم زندانی) تصمیم گرفتهاند با زندانبان “مقابله به مثل” کنند و اعلام کردند تا وقتی حقوق ما را رعایت نکنید ما هم قانون زندان را رعایت نمیکنیم. یعنی نه تنها در بیرون امنیت ندارند بلکه در زندان هم کمترین حقوقشان مراعات نمیشود.
وقتی سیاستهای فرهنگی، سیاسی و امنیتیِ رهبری باعث اضطرار به مهاجرت و موج خروج نخبگان و دلسردیشان شده، وقتی به بهانه سپردن کارها به “فرزندان انقلابی”اش، شرط مدیریت بیش از آنکه دانایی و توانایی باشد تملق و چاپلوسیِ نظام است، در چنین شرایطی نباید دنبال مقصر «دلّالی و انتقال نخبگانِ مستعد به خارج» گشت! چون دلّال اصلیِ مهاجرت، شخص رهبری است.
منبع : کانال نویسنده