به حدی فضای داخلی فرودگاه سرد است که با لباس تابستانی آمدهاید و با پتو باید برگردید. گویا مسئولان سالن توجه نمی کنند که حالا فصل تغییر کرده و شبها هوا سردتر شده
عصرایران؛فاطمه بیکپور- قرار است ساعت 12 شب خود را به فرودگاه بین المللی امام خمینی برسانم تا مسافرم برسد. رفتن ضروری است و مسافر از سفر درمانی یکی از کشورهای نزدیک ایران بازمی گردد. قرار است برای نخستین بار با مترو به این مسیر بروم.
یکی از ماموران مترو، که از عصر از او سوال کردهام، به اشتباه میگوید قطار تا ساعت 11 کار می کند و به هوای اینکه مترویی هست با مترو مسیرتان را آغاز می کنید. به دوراهی خط متروی شاهد- فرودگاه امام خمینی که می رسید، متوجه می شوید قطار در این مسیر تا ساعت 7 غروب بیشتر کار نمی کند.
توجه کنید، ایستگاه متروی فرودگاه بین المللی با این همه تردد و نیاز به مترو از سر شب هیچ قطاری ندارد. در این صورت باید در ایستگاه شاهد پیاده شوید و تاکسی ای هم منتظر مسافر نیست. خطی هایی هستند که اگر مسافر باشد به نفع شماست. چون با 12 هزار تومان می توانید خود را به فرودگاه برسانید. اما از ساعت 9 و نیم شب تا چندین ساعت مسافری نیست.
در این صورت در آن بیابان، صرفا باید با مسافرکشان کلاشی که برای خود باندی دارند، کنار بیایید، به آنها اعتماد کنید! تا مثلا با حدود 50 هزار تومان شما را به اندازه 3 ایستگاه مترو به فرودگاه برسانند. آن هم زمانی که پیش بینی برای قیمت تاکسی نکرده اید و شاید اصلا پول کافی همراهتان نیست و تصورتان کار کردن مترو تا دیروقت همچون سایر ایستگاه هاست. در حالی که فاصله فرودگاه تا مرکز تهران 30 کیلومتر است به شما که گویا از هیچ چیز اطلاع ندارید از ایستگاه شاهد مترو می گویند 40 کیلومتر راه تا فرودگاه است! اما شما مجبورید با همه اینها سر کنید. چون چاره دیگری در ساعت 10 شب ندارید که به فرودگاه برسید. به هر ترتیب ناچارید با یکی از آنها کنار بیاید و مسیر آغاز می شود.
حتما در یکی دو سال اخیر در خصوص بوی بسیار نامناسب و آزاردهنده مسیر فرودگاه امام مطالب مختلفی خوانده و شنیده اید. از خبرهای متعدد اختصاص چند ده میلیون تومان برای از بین بردن بو تا خبرهایی که نشان می داد منشاء بو نامشخص است. هنوز که هنوز است کسی نتواسته این بو را از بین ببرد.
تو گویی از این مسیر روزانه صدها مسافر ایرانی و توریست خارجی عبور نمی کند که این چنین بوی فاجعه ای کنترل و قطع نمی شود. به هر ترتیب در طول مسیر، این بو که ترکیبی از بوی فاضلاب و بوی طویله است، مشام شما را به شدت آزار می دهد. اگر کسی مسیر را نشناسد، تصور می کند قرار است او را به دامداری ببرند تا فرودگاه بین المللی مملکت!
به هر ترتیب سر موعد مشخص به فرودگاه می رسید. مدتی صبر می کنید و برای خریدن یک چای به یکی از معدود کافه های فرودگاه بین المللی مراجعه می کنید. یک لیوان یک بار مصرف چای واقعا سرد را به شما 5500 تومان می فروشند. چای لیپتون نه، چای دمی که مشخص نیست چند ساعت پیش دم کشیده و جوشیده را با این کیفیت به دست مسافر و یا همراهانش می رسانند. کل سالن کوچک انتظار رسیدن مسافر را که طی کنید حدود 3 کافه و یک فست فود می بینید با قیمت های نجومی و کیفیت بسیار پایین غذا. ساندویچ هایی که 3 برابر فست فودهای شمال تهران قیمت دارند فاقد کیفیت.
سپس متوجه می شوید که پرواز قبلی مسافرتان کنسلی خورده و پرواز جدید هم تا برسد زمان می برد. فارغ از اینکه پرواز جدید با تاخیر یکی دو ساعته قرار است برسد. این یعنی تا صبح مهمان فرودگاه هستید. این بار اتفاق بعدی شروع به آزار شما می کند.
به حدی فضای داخلی فرودگاه سرد است که با لباس تابستانی آمده اید و با پتو باید برگردید. گویا مسئولان سالن توجه نمی کنند که حالا فصل تغییر کرده و شبها هوا سردتر شده و دمای تهویه ها و کولرهای سالن را باید پایین بیاورند. اما این مسافران و همراهان و کودکان هستند که یخ می زنند. یکی با چادرش کودکش را پوشانده و دیگری حوله حمامش را از کوله پشتی اش بیرون می کشد و دور خود می پیچد تا از سرمای آنجا کمی رها شود.
در حالی که خودت هم در حال یخ زدن و استیصال هستی، مسافران سرگردانی را می بینی که پروازشان تاخیر دارد یا همراهانی که برای استقبال آمده اند و مجبورند در سالن بچرخند تا زمان بگذرد. ساعت حدود 2 نیمه شب شده. خستگی و خواب از چشمان بسسیاری مشخص است. اما روی همان صندلی های غیر استاندارد فلزی سرد دراز کشیده اند که یا کمرشان اذیت می شود و دائم غلت می زنند یا بیشتر از ده دقیقه نمی توانند روی آنها بخوابند. بار دیگر بلند می شوند و از شدت سرما قدم می زنند تا هم گرم شوند هم زمان بگذرد تا بتوانند به پرواز یا مسافرشان برسند. در واقع شما در سالن انتظار مسافر چیزی به نام استراحت گاه نمی بینید که اگر بود حداقل این تعداد از مردم روی صندلی ها خواب نبودند. تصویر،چیزی شبیه ترمینال جنوب است تا سالن انتظار فرودگاه بین المللی پایتخت یک کشور.
چند روز بعد از چند نفر که رفت و آمد بیشتری به فرودگاه داشته اند، پرس و جو کردم آنها عنوان می کردند تا دو سال قبل تعداد اندکی صندلی تخت خواب شو برای استراحت کسانی که پاسپورتشان مهر خورده، اما پروازشان تاخیر دارد، وجود داشته که حالا آنها را برداشته اند و چیزی به نام استراحت گاه در آنجا وجود ندارد. در سالن انتظار هم جز همان صندلی های فلزی سفت و سرد چیزی یافت نمی شود.
مریم یکی از مسافرانی است که می گوید: من چون می ترسم دیرهنگام به این جاده بیایم، بسیار زودتر به سمت فرودگاه راه افتادم و باید حدود 10 ساعت در اینجا بمانم تا مسافرانم برسند و بعد بروم.
تازه اگر پروازشان تاخیر نداشته باشد. شما تصور کنید این دست از افراد تعداشان کم نیست. اما هیچ استراحت گاهی برای آنان پیش بینی نشده است. مردم این طور سرگردان می شوند بین صندلی ها و نبود امکانات استراحتی یا رفاهی خاص و تفریحی.
از آن سو کسانی هستند که پول ندارند با تاکسی های فرودگاه به شهر بازگردند. مجبورند تا ساعت 7 صبح در فرودگاه معطل شوند تا مترو باز شود. مشکل ایجاست که به جای ساعت 5 و نیم همچون بسیاری خطوط دیگر ساعت 7 متروی این ایستگاه شروع به کار می کند. گویی حقوق و وقت و انرژی مردم هیچ اهمیتی برای مسئولان این فرودگاه، به هنگام ساخت یا هماهنگی با سایر دستگاه های متولی خدمات رسانی به مردم، نداشته است و پیش بینی مشکلات افراد را نکرده اند.
شهرداری باید پاسخگوی این باشد که به چه دلیل متروی ایستگاه فرودگاه امام خمینی که فرودگاهی بین المللی است و تعداد زیادی مسافر خارجی دارد که می خواهند با مترو تردد کنند فقط 12 ساعت در روز کار می کند. دیرتر از بقیه شروع می کنند و بسیار زودتر از سایر ایستگاه ها تعطیل می شوند. در حالی که تعداد بالایی از پروازها شب هنگام است.
البته اگر خیلی پول داشته باشید برای جلوگیری از معطلی بالا به دلیل تاخیرهای طولانی مدت می توانید بروید هتل نزدیک فرودگاه و در آنجا اقامت کنید. اما برای چند ساعت استراحت کردن کدام صرفه اقتصادی برای رزرو اتاق در هتل وجود دارد؟
نکته مهم تر دیگر آنکه مسجد فرودگاه به جز یک ساعت بعد از اذان در هر ساعتی از شبانه روز، در باقی روز تعطیل است. شگفت آور اینکه در مملکت اسلامی، مسجد روزی سه ساعت باز است و مسافری که ساعت 9 شب به بعد می رسد و مثلا می خواهد به مسجد برود برای نماز خواندن درها قفل است. به چه دلیل؟ از ترس اینکه مردم بروند در آنجا استراحت کنند و بخوابند؟ مگر در همان دو ساعتی که در مسجد باز می شود کسی برای خواب نمی رود؟ ساعت 4 و نیم صبح در فرودگاه امام خمینی باشید و ببینید چند نفر در مسجد خوابیده اند از فرط خستگی و فاقد مکانی برای استراحت.
مسئله اصلی اینجاست که وزارت راه از وضعیت فرودگاه مثلا بین المللی امام خمینی به خوبی واقف است. چطور با این همه بودجه سر و سامانی به نوع امکانات آنجا و یا رایزنی با شهرداری برای کار بیشتر با مترو صورت نمی گیرد؟ شاید برخی ها تصور کنند کسی که از خارج می آید قطعا 120 یا 150 هزار تومان پول کرایه تاکسی تا تهران را دارد که پرداخت کند و نیازی به مترو نیست. اما واقعیت جذب گردشگر در کشور و واقعیت بسیاری از مسافران ایرانی پس از رسیدن به فرودگاه و رفتن تا پایتخت این گونه نیست.
ما با انبوه مسافرانی طرف هستیم که ساعتها معطل می شوند، بی خوابی می کشند و سختی را تحمل می کنند تا صبح شود و درهای مترو گشوده شود بتوانند خود را از آن بیابان سرد به شهر برسانند. اما آیا این مصائب می تواند به مدیران فرودگاه یا مسئولان وزارت خانه که چیزی از این دست مشکلات مردم نمی دانند، نشان دهد که این وضعیت تا چه حد به عنوان یک فرودگاه بین المللی پایتخت کشور ایران اسف بار است؟