پرمخاطب ترین شبکه تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران معترضان دستگیر شده اخیرا را به کشتار جمعی تهدید کرده و گفته باید آنها را در ملاءعام «زجرکش» کرد. کارشناس این برنامه تلویزیونی با اشاره به منابع اسلامی از جمله سوره مائده گفته است که دست و پای بازداشت شدگان را باید برید و چشم آنها را باید درآورد و سپس به دار آویخت.
«ابوالفضل بهرامپور» مفسر متون اسلامی که این عبارات را به کار برده به دستگیری معترضان اشاره کرده و گفته: «اگر ده هزار نفر از آنها بکشیم، افراط نکرده ایم». او در توضیح حکم «تبعید» هم گفته است که افراد محکوم به آن را «باید سوار بر کشتی قراضه در وسط دریا رها کرد تا کشته شوند.».
دعوت به چنین حدی از خشونت سازمان یافته و کشتار در تعاریف حقوقی، زمینه سازی برای «جنایت علیه بشریت» محسوب میشود که از بزرگترین جرائم بینالمللی است و قابلیت پیگرد در سراسر جهان را دارد.
شماری از اسلام شناسان و ایرانیان معتقد به شریعت اسلامی چنین تفسیری را تحریف قرآن و سنت پیامبر اسلام خوانده و از آن برائت جسته اند اما به هرروی دعوت به خشن ترین اشکال خشونت و کشتار وسیع افراد از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.
اظهارات بهرامپور مصداق کدام موارد از جنایت علیه بشریت است؟
آنچه در شبکه اول تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شده است آموزش شکنجه و دعوت به کشتار وسیع است که در اصطلاح حقوقی از مصادیق «جنایت علیه بشریت» محسوب می شود.
جنایت علیه بشریت به اعمال قساوت باری گفته می شود که بر ضد انسانها صورت می گیرد و شأن انسانی آنها را کاسته و مقام و منزلت شان را پایمال میکنند. مصادیق جنایت علیه بشریت در اساسنامه تاسیس دادگاه بین المللی کیفری شرح داده شده که ایران هم آن را امضا کرده است. بر اساس ماده هفتم اساسنامه، جنایت علیه بشریت شامل این موارد است:
کشتار
نابودی گروهی
به بردگی بردن
تبعید یا کوچاندن اجبار جمعیت
زندانی کردن غیرقضایی یا دیگر ابزارهای جلوگیریکننده از گسترش آزادگی با ابزارهای قانون اساسی یا دیگر قوانین یک کشور
شکنجه
هتک حرمت از زنان، بردگی جنسی، فحشای اجباری، بارداری اجباری، سترون کردن اجباری یا هر آزار جنسی دیگر
آزار و ارعاب علیه هر گروه سیاسی شناخته شده، نژادی، ملیتی، فرهنگی و مذهبی
حذف اجباری افراد از صحنههای سیاسی
نژادپرستی و تبعیض نژادی
دیگر اعمال غیر انسانی که منجر به صدمات و لطمات غیر قابل جبران و جدی بر جسم، ذهن یا سلامتی افراد شود.
«ابوالفضل بهرامپور» در گفته هایی که از شبکه اول تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده، در عمل دعوت به «کشتار»، «نابودی گروهی»، «تبعید» و «شکنجه» شهروندان معترض و بازداشت شده ایرانی کرده است.
چرا حرفهای «ابوالفضل بهرامپور» خطرناک است؟
جامعه ایرانی از تغییر شرایط مطلوب خود در دهه های اخیر بازمانده و هرآنچه امید برای تحول داشته، ناکام مانده است. در طی این مدت نه تنها وضعیت اجتماعی و رفاهی متناسب با زمانه بهبود نیافته که حالا با سوءمدیریت، فساد مالی گسترده و تحریم که نظام جمهوری اسلامی تمایلی برای رفع آن نشان نمیدهد، وضعیت معیشتی آن هم نسبت به قبل به مراتب بدتر شده یا دست کم در نظر شهروند ایرانی نزول پیدا کرده است.
جامعه سرخورده، مضطرب و رنجدیده ایرانی که با مشکلات متعدد معشیتی رو به رو است و چشم انداز روشنی برای پایان این وضعیت پیش خود نمی بیند، دست به اعتراض و رساندن صدای خود زده اما به شکل کم سابقه و خونینی اعتراضات آن طی بیست سال اخیر سرکوب شده و نشنیده گرفته شده است.
نشانههای فراوانی از تمایل به خشونت در جامعه ایرانی بروز کرده که علائم آن را در نزاع های خیابانی، خشونت های کلامی و پایین آمدن سقف تحمل افراد می توان ملاحظه کرد. در چنین وضعیتی که جامعه با مشکلات معیشتی فراوان دست و پنجه نرم می کند، افزایش قیمت بنزین علامت در پیش بودن وضعیت وخیم تری داده و به اعتراض در شهرهای مختلف منجر شده است.
این اعتراضات با شلیک مستقیم گلوله های جنگی و دستگیریهای گسترده مواجه شده است و جامعه را در بهت و ناباوری بیشتر فرو برده است. آنچه پس از این در بین کاربران شبکه های اجتماعی می گذرد، نشان از یک خشم گسترده فروخورده دارد که ممکن است با افزایش حس تحقیرشدگی و بی پناهی به مشتعل شود. اظهاراتی مشابه گفته های «ابوالفضل بهرامپور» در ضرورت زجرکش کردن معترضان و کشتار جمعی بازداشت شدگان ولو صددرصد اجرا نشود، اولا قبح کشتار با زجر را در جامعه می شکند و چنین عملی را در ذهن مامورانی که جمهوری اسلامی ایران قبلا با نام «خودسر» از آنها یاد کرده، روشن می کند.
جامعه ایرانی در دهه های اخیر با خشونت های متنوعی همچون اعدام های پس از انقلاب، قربانیان ناشی از جنگ هشت ساله، کشتار سال 1367 و سالهای متمادی دستگیری و شلاق و اعدام در ملاء عام رو به رو بوده و با این حد از خشونت سازمان یافته آشناست. محتمل است که با بروز یک حادثه پیش بینی نشده، میزان خشونت در جامعه از هر دو سوی حکومت و ملت، ابعاد خارج از کنترلی پیدا کند که برگشت ناپذیر و جبران نشدنی باشد.
در نمونه ای کلاسیک، کمتر از سه دهه پیش در جریان سقوط هواپیمای حامل رییسجمهور وقت رواندا در نزدیک پایتخت این کشور، این سقوط به توطئه بخشی از جمعیت کشور نسبت داده شد و سرآغاز درگیری میان جامعه قطبی و طبقانی رواندا شد. طی حدود صد روز درگیری ۸۰۰ هزار نفر کشته شدند و تا ۵۰۰ هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. هزاران رواندایی پس از این نسل کشی به دلیل کمبود غذا و دسترسی های بهداشتی کشته شدند.
اظهارات «ابوالفضل بهرامپور» در اسلامی کردن زجرکشی معترضان، می تواند از یک سو برای بازیگران حکومتی و حتی مذهبی، مجوز برخوردی چنین خشن و سازمان یافته با معترضان باشد و در روی دیگر سکه، معترضان را با تنفر مذهبی و حس بیپناهی در برابر حکومت مواجه و آنها را مجاب به نحوه ای از رفتار تدافعی کند.
در کشورهایی که به اصول مدرن حقوق بشر پایبند هستند، چنین اظهاراتی مصداق دعوت به «جنایت علیه بشریت» محسوب می شود و گوینده و رسانه آن را با تعقیب قضایی مواجه می کند.
ایران وایر: