ایران ما در پی آبان خونین، روزهای غمباری را سپری می کند.
زحمت کشان فرودست به جان آمده، در اعتراض به افزایش سه برابری قیمت بنزین٬ به طور مسالمت آمیز در اکثر شهرها و استان های این سرزمین بر اساس اصل ۲۷ و فصل دوم و سوم قانون اساسی به خیابان آمدند ، به گمان اینکه دولت را قانع کنند، تا بیش از این پایش را بر گلوی اقشار فقیر و زحمت کش این سرزمین نفشارد.
اما در کمال بهت و ناباوری، حاکمیت برای خاموش کردن صدای معترضان، خشونت گسترده ای را نشان داد، که در نتیجه ی آن، جان های شریف و مظلومی ازدست رفت.
زنان ، مردان ، نوجوانان و جوانانی که به گفته مقامات رسمی جمهوری اسلامی اغلب آنان در اعتراضات حضور نداشتند، یا رهگذران بی دفاعی بودند که با گلوله مستقیم اشراری که آبادی و آزادی و عدالت در این سرزمین را هرگز برنتافته اند٬ از کانون گرم خانواده هایشان برای همیشه جدا شدند.
پس از روشن شدن ابعاد این جنایت و کشتار٬ رهبری در پیامی اعلام کردند ، که از خانواده های کشته شدگان بی دفاع و مظلوم دلجویی شود.
در این میان پاره ای از فرزندان گیلان زمین، و اهالی مطبوعات و جامعه ی مدنی ، که همواره مدافع حقوق اقشار مزدبگیر و جامعه ی معلمی و کارگری کشور بوده اند٬ در راستای همدردی با یکی از شهدای آبان ،زنده یاد “نوید بهبودی” روز پنج شنبه ۵ دیماه در آیین چهلمین روز یادمانش بر سر مزار او در روستای مهویزان گوراب زرمیخ حاضر شدند، متاسفانه تعدادی از آقایان و خانم های حاضر در این مراسم دستگیر شدند ، که برخی از آن ها تا شب به قید کفالت آزاد شدند، اما از وضعیت سایر دستگیر شدگان از جمله، احمد زاهدی شلمانی مدیر مسئول ماهنامه “گیلان اوجا” به همراه برخی از اعضای تحریریه این نشریه و کنشگران مدنی:
جلوه جواهری
فروغ سمیع نیا
کاوه مظفری
هومان تحریری
فراز روشن
ماهرخ روستایی
تا کنون هیچ اطلاعی دردست نیست.
مکان نگهداری و ارگان دستگیر کننده ی آنان نیز نامشخص است.
به راستی آیا حضور بر مزار جوانی که به ناحق در آبانی خونین جان شریفش را از دست داد٬ جرم است؟
مگر توصیه نشده بود که با جان باختگان همدردی صورت گیرد؟
آیا حضور بر مزار و شرکت در آیین یادمان جان باختگان ، کمترین راه دلجویی از آنان نیست؟
کانون صنفی فرهنگیان گیلان ضمن محکوم کردن دستگیری نامبردگان و ابراز نگرانی از دستگیری روزنامه نگاران و فعالان مدنی اخلاق مدار گیلان٬ انتظار دارد که مقامات امنیتی با آزاد کردن آن ها ، همت خود را برای برخورد با غارتگران منابع عظیم کشور مصروف کنند.
امری که به شکاف گسترده و رو به تزاید و تصاعد طبقاتی چنان دامن زده است، که به تعبیر جامعه شناسان “طبقه ی متوسط در ایران در حال از میان رفتن است و جامعه به سوی دو گانه ی طبقه ی حاکم و طبقه ی فرودست فقیر در حال تقسیم شدن است.
امید است حاکمیت با در پیش گرفتن کوشش هایی در جهت بازگشت به جدول ارزش های انسانی و اخلاقی و بازسازی اعتماد عمومی و گشودن فضای جراید و فعالیت احزاب و اصناف و احترام به آزادی بیان و عقیده و به رسمیت شناختن تجمعات اعتراضی٬ مانع بروز و ظهور رویدادهای تلخی شود، که بی شک جبران ناپذیر است.
امروز هم دیر است.شاید فردا هرگز نباشد.
کانون صنفی فرهنگیان گیلان