پریسا صالحی – انصاف نیوز
«چرا کسی به داد ما دانشجوها نمیرسه؟! بی پناهتر از همیشه ایم..بغض گلومو گرفته بود وقتی رفیقمو میزدن و هیچکس نبود کمکش کنه حراست دانشگاه هم نمیذاشت هیچکدوم از دانشجوها از دانشگاه خارج شن زندانی شده بودیم و یه عده بسیجی که اصلا از بچه های امیرکبیر نبودن داشتن کتک میزدن»
این مطلبی بود در توییتر در مورد اتفاقات سهشنبه شب دانشگاه امیرکبیر منتشر شد. روایتها از اتفاقات آن شب دانشگاه امیرکبیر وحشتناک بود و همه نگران بودند؛ یک نفر میگفت سی نفر بازداشت شدهاند و دیگری میگفت دانشجوها زندانی هستند اما روایتی که انگار مورد قبول همه بود این بود که افرادی که دانشجوی امیرکبیر نبودند در این دانشگاه حضور داشتند و دست به اقداماتی هم زدهاند.
انصاف نیوز برای بررسی زوایای اتفاقات سهشنبه شب با دو نفر از دانشجویانی که آن شب در دانشگاه حضور داشتند به گفتوگو پرداخته و روایت آنها را از وقایع آن شب را روایت کرده است. دانشجوها حضور افراد غیردانشجو را تایید میکنند آنها میگویند حتی سعی بر به زور بیرون بردن یک دانشجو را هم داشتهاند.
سید احمد معتمدی، رییس دانشگاه میگوید این افراد برای شرکت در یک همایش وارد شده بودند و وقتی دیدهاند دانشجویان جمع شدهاند به آنها اضافه شدهاند اما دانشجوها میگویند همایش ساعت پنج تمام شده و تجمع بعد از ساعت شش شروع شده است. محمدرضا رازفر، مشاور و مدیرکل دفتر ریاست و روابط عمومی دانشگاه امیرکبیر نیز توضیحاتی در این مورد به انصاف نیوز داد.
رییس حراست دانشگاه امیرکبیر طی تماسهای مکرر خبرنگار انصاف نیوز در مورد اتفاقات سهشنبه در این دانشگاه پاسخگو نبود و بعد از شنیدن موضوع گزارش تلفن را قطع و سپس تلفن همراه خود را خاموش کرد.
روایت اول: صدای جیغ و تلاش برای خارج کردن دانشجو
یکی از دانشجویان که سهشنبه شب در دانشگاه امیرکبیر حضور داشت ماجرا را اینطور روایت میکند: «بعد از ساعت شش بود که صدای شعار شنیدیم، با چند نفر به محل تجمع رفتم. بعد از چند دقیقه دانشجویان از جلوی مسجد دانشگاه امیرکبیر به سمت در ولیعصر میرفتند تعدادشان هم زیاد نبود چیزی حدود پنجاه یا شصت نفر. وقتی دانشجویان معترض نزدیک دانشکدهی ریاضی رسیدند، هم از سمت راست و هم از سمت چپ تعداد زیادی از بچههای بسیج آمدند، پرچمهای بدون چوبی هم در دست داشتند. شعارهایی مثل «اگر دانشجو هستی، صورت چرا پوشوندی؟» یا «الله اکبر» هم میدادند. اینها شاید چهار برابر تعداد دانشجویان معترض بودند.
تعداد اینها به مرور زمان زیادتر میشد، بعضی از آنها را قبلا در دانشگاه دیده بودم یا همدانشکدهای خودم بودند اما تعداد کسانی که شبیه دانشجویان بودند و بچههایی که در تجمع بودند آنها را دیده بودند و میشناختند، خیلی کمتر از تعداد کسانی بود که کسی آنها را نمیشناختند، شاید سه چهارم آنها ناشناس بودند و کسی آنها را نمیشناخت.
چیزی که دانشجویان حس کردند این بود که به احتمال خیلی زیاد اینها نه تنها دانشجوی دانشگاه امیرکبیر نیستند بلکه اصلا دانشجو نیستند چون ظاهرشان شبیه به دانشجویان نبود. تعدادی از آنها هم سن و سال زیادی داشتند، تعداد کل بسیجیها هم نسبت به همیشه بیشتربود.
کم کم کار به زد و خورد کشید. این زد و خوردها به دو صورت بود اول اینکه دانشجویان معترض میخواستند به سمتی حرکت کنند، بسیجیها دستانشان را به هم قفل میکردند و اجازهی عبور به دانشجویان معترض نمیدادند، وقتی این دانشجوها میخواستند رد شوند زد و خورد ایجاد میشد. نوع دیگر دعوا که ایجاد شد به این صورت بود که چند نفر از این سمت و چند نفر از آن سمت در حال شعار دادن دعوای لفظی میکردند که منجر به درگیریهای پراکنده میشد.
یکی از دوستانم میگفت که دیده که بیرون دانشگاه اتوبوس آمده و از آن چند نفر بسیجی پیاده شدهاند اما من در دانشگاه بودم و چنین چیزی ندیدم یعنی اصلا بیرون نرفتم که چنین چیزی را ببینم.
دانشجوهای معترض به سمت در حافظ میرفتند که بسیجیها نگذاشتند حرکت کنند و دوباره درگیری صورت گرفت. وقتی دانشجوهای معترض میگفتند که میخواهند رد شوند، میگفتند از آن طرف بروید از جای دیگر هم میخواستند رد شوند دوباره یک تعدادی از آنها میدویدند و آنجا را میگرفتند.
دانشجویان معترض به زمین چمن رسیده بودند و آنها در آخر زمین چمن ایستاده بودند و رو به یکدیگر شعار میدادند، جو کمی خوابید. معاون دانشجویی و حراست دانشگاه و مدیر فرهنگی و مدیر دانشجویی چندباری با دو طرف صحبت کردند که دیگر بروند. حراست با دانشجوهای معترض صحبت میکرد و میگفت اعتراض کردید و دیگر بروید وقتی این دانشجوها میگفتند که چرا فقط به ما میگویید میرفتند با آنها هم صحبت میکردند.
چیزی که خیلی به نیروهای حراست گفته میشد این بود که وقتی دوستان ما از بقیهی دانشگاهها میخواهند چند ساعت وارد دانشگاه شوند، کارت چک میکنید و معلوم هم نیست که راه بدهید یا راه ندهید. اینهمه آدم که کاملا واضح است که دانشجوی اینجا نیستند چطور راه دادهاید؟ میگفتند امکان ندارد اینطور باشد و ما حتما کارت چک میکنیم.
زمان زیادی حتی شعاری هم داده نشد. اما دو طرف ایستاده بودند که اول طرف مقابل برود اما گاهی درگیریهای پراکندهای اتفاق میافتاد. دانشجویان معترض خواستند که کارتهای دانشجویی طرف مقابل بررسی شود تا معلوم شود که دانشجو هستند یا نه. بعد از این درخواست و بالا رفتن احتمال چک شدن کارتها ظرف ده دقیقه یا پانزده دقیقه تعداد زیادی از آنها غیب شدند، به نظرم به خاطر اینکه دستشان رو نشود رفتند. با این حال بازهم تعدادشان از معترضان بیشتر بود.
رییس حراست از دانشجویان معترض خواست که بروند اما دانشجویان گفتند که باید همزمان بروند و پیشنهاد دادند که برای جلوگیری از درگیری از دو طرف خط درختان حرکت کنند. بچههای بسیج راضی نمیشدند. یکی از دانشجویان انجمن اسلامی که آنها حرفش را گوش میدهند راضی شد، تعدادی از انها راضی شدند و خواستند با او بروند اما بقیه ایستادند. بین خودشان هم اختلاف نظر زیاد بود. بعد از مدتی پسرهای بسیجی راضی شدند و کم کم رفتنند اما دخترها زنجیر بسته بودند و حرکت نمیکردند، اما آنها هم کم کم رفتند.
یک دفعه از سمت در صبوری صدای جیغ آمد. من و چند نفر از دوستانم با چند نفر از مسوولان حراست به آن سمت دویدیم. یک دختر از در صبوری بیرون آمده بود و خیلی شدید گریه میکرد و جیغ میزد: «تو رو خدا نذارین ببرنش». وارد که شدیم دیدیم یک نفر که او را نمیشناختیم و دانشجوی دیگری هم او را نمیشناخت، دست یک پسر را گرفته بود و میخواست از در پشت صبوری خارجش کند. این دختر که دوست آن پسر بود وارد شده بوده و میخواسته که جلوی آنها را بگیرد اما به او گفته بودند که دخالت نکند؛ دانشجویانی که داخل لابی صبوری بودند جلوی او را گرفته بودند.
وقتی رسیدیم حراست دست آن فرد را گرفت. دختری که جیغ زده بود همچنان گریه میکرد. دانشجوی پسر هم میترسید از دانشگاه خارج شود و اینها بیرون دانشگاه باشند و او را ببرند.
چیزی که میگفتند این بود که این افراد از چند دقیقهی پیش به دنبالشان بودند، این دختر و پسر هم در بین دانشجویان معترض بودند، متوجه شدهاند که چند نفر تعقیبشان میکنند. حراست وقتی میخواست برنامه را جمع کند خواسته بود اینها را از زیر سر در بلند کند ولی اینها گفته بودند که بلند نمیشوند چون چند نفر دنبالشان هستند. حراست دیده بود اینها خیلی ترسیدهاند گفته بود بروید لابی صبوری، آنجا امن است. اینها که رفته بودند آنجا این اتفاق افتاده بود.
وقتی ما به حراست گفتیم که اینها به چه حقی در دانشگاه ما دانشجوی این دانشگاه را به زور خارج میکنند، حراست میگفت امکان ندارد، ما که در حافظ و فارابی را بستهایم پس اینها از کجا میخواستند این دانشجو را بیرون ببرند؟
یکی از دانشجویان میگفت دیده بود که وقتی ما به سمت لابی صبوری دویده بودیم، دیده بود که بلافاصله بعد از صدای جیغ در پارکینگ بالای صبوری بسته شده، من حدس میزنم که میخواستند از آن در خارجش کنند. ممکن است بسته شدن این در ربطی به ماجرا داشته باشد و ممکن هم است که ربطی نداشته باشد.
من وسط ماجرا بودم و به بیرون نرفتم که بدانم بسته شده یا نه اما در حافظ و فارابی بسته بود پشت در حافظ که یگان ایستاده بود و طبیعی بود که بسته باشد، فارابی هم عموما شبها بسته است. در مورد بقیهی درها اطلاع ندارم. بعید نیست که برای مدت کوتاهی بسته شده باشد اما طولانی مدت نبوده است چون دیدم که چند نفر از بچهها به سمت در کوچهی سعید رفتند و ندیدم که برگردند و احتمالا خارج شدند.
زمان زیادی من در دانشگاه بودم، شب که به خانه برگشتم وقتی تلگرام را چک کردم دیدم تعداد زیادی پیام دارم که نگرانم بودند. در توییتر و تلگرام هم خبرهای زیادی بود که تا حد زیادی در آن اغراق شده بود و شایعه بود. برای مثال عکس سر شکسته و بازوی کبود گذاشته بودند که اصلا برای این قضیه نبود و مربوط به مصدومیت یک کشتیگیر بود. در توییتر خیلیها میگفتند که سی نفر بازداشت شدهاند ولی ما چیزی ندیدیم و فکر میکنم کلا اشتباه باشد.
در مورد اتفاقات آن شب خیلی اغراق و شایعه به وجود آمد و چیزهایی گفته میشد که من که آنجا بودم ندیدم از دیگران هم پرسیدم گفتند که ندیدند. این اغراق از هر دو سمت میتواند باشد. میتواند تلاشی باشد که جو را ملتهب نشان بدهد و دانشجویان را تهییج کند یا ممکن است عدهای بخواهند جو را ترسناک نشان بدهند که دانشجویان دوباره اعتراض نکنند.»
روایت دوم: سامانهی پیامکی و نیروهایی با بیسیم و ماسک
دانشجوی دیگری نیز که از میانهی تجمع وارد دانشگاه شده تعریف میکند: «وقتی من وارد دانشگاه شدم، تعدادی دانشجو حضور داشتند، حدود ۲۰۰- ۳۰۰ نفر بسیجی هم دور آنها بودند و این دانشجویان را احاطه کرده بودند. اینها به هر سمتی میرفتند، بسیجیها دور آنها میگرفتند که کسی به آنها نزدیک نشود. ما اینهمه بسیجی در دانشگاه نداریم. به نظرم تعدادی از این بسیجیها از بیرون آمده بودند. جلوی سر در دانشگاه هم که شنبه شلوغ بود کاملا بلوکه کرده بودند که اصلا به آن سمت حرکت نکنند.
من کسانی را که از روی چهره میشناسم دیدم که از بسیج دانشگاههای شریف، علامه طباطبایی و علم و صنعت بودند، یکی از آنها که دبیر سابق بسیج دانشگاه خودشان بود در توییتر خود هم نوشت که به دعوت یکی از دوستان در دانشگاه امیرکبیر بوده است.
یک سری عکس هم در فضای مجازی پخش شده که در آن عکسها تعداد زیادی دختر چادری از درهای دانشگاه وارد میشدند، ما آن عکس را پیگیری کردیم. دکتر رازفر گفته بود که آنها برای مراسمی تحت نظارت سازمان اوقاف وارد شده بودند اما مراسم آنها تا ساعت پنج بوده و مهمانها باید بعد از اتمام مراسم و قبل از تجمعی که ساعت شش و نیم، هفت عصر شکل گرفته از دانشگاه خارج میشدند. اما چیزی که ما دیدیم این بود که افرادی که از خارج دانشگاه آمده بودند تا ساعت هشت و نیم، نه شب حضور داشتند.
کتابخانهی صبوری نزدیک به در حافظ یک در از پشت دارد، بچههایی که آنجا بودند میگفتند چند نفر از این در داخل لابی کتابخانه شده بودند، با چند نفر هم دعوا و درگیری شده بود، اینطور که دانشجویان میگفتند حراست وارد شده، با کسانی که از بیرون دانشگاه وارد شده بودند کاری نداشتند؛ فقط چند نفر از دانشجویان که با آنها درگیر شده بودند را به اتاق حراست بردند و با آنها صحبت کردهاند، البته مشکلی برای آنها پیش نیامده است.
دانشجویان میگفتند حدود ساعت هفت و نیم ده، دوازده نفر با موتور و پوتین و کلاه کاسکت ولی با لباس شخصی از در کوچهی سعید وارد دانشگاه شدهاند.
ساعت پنج نزدیک سر در دانشگاه چند نفر با بیسیم و ماسک حضور داشتند من خودم انها را دیدم، وقتی موضوع را حراست در میان گذاشتم گفتند چنین چیزی نبوده و فقط انتظامات داخل با یونیفرم بیسیم داشتند.
اینطور که ریاست دانشگاه میگوید کسی از خارج دانشگاه وارد نشده است. همه جای دانشگاه دوربین حراست وجود دارد فیلم تمام این موارد که گفتم را حراست دارد. اگر کسی وارد نشده با حضور نمایندهی دانشجویان این فیلمها بررسی شود.
بیرون در حافظ نیروهای پلیس ایستاده بودند و اجازهی ورود و خروج از آنجا از حدود ساعت پنج به دانشجویان داده نمیشد. در ولیعصر را هم حدود نیم ساعت بسته بودند ولی از بقیهی درها عبور و مرور عادی بود؛ بقیهی درها رو به کوچهها باز میشوند که در آن کوچهها هم نیروهای لباس شخصی حضور داشتند که این باعث میشد بعضی دانشجوها از این درها خارج نشوند. البته در ولیعصر برای بازهی کوتاهی بسته بود.
عملکرد حراست و انتظامات که اجازه داده مهمانهای مراسم اوقاف تا هفت و نیم هشت شب در دانشگاه حضور داشته باشند باید بررسی شود. دوربینهای حراست را هم در مواقعی که دانشجویان ادعا میکنند از بیرون افرادی وارد شدهاند فیلمهای حراست بررسی شود.
بسیج یک سامانهی پیامکی دارد که از طریق آن برنامهها را به اطلاع دانشجویان میرسانند. صبح روز تجمع پیامکی میفرستند مبنی بر اینکه امروز قرار است شعارهای ساختارشکنانه بدهند، ساعت ۱۳ جلسهی توجیهی گذاشتند. ساعت ۳ و ۵ هم به اعضای بسیج پیامک دادهاند که در صحن دانشگاه حضور داشته باشند. حضور بسیجیهای داخل دانشگاه در این ساعات بسیار زیاد بود، حتی باند گذاشته بودند و نوحه پخش میکردند که چون گذاشتن باند غیرقانونی بود حراست جمع میکند، ولی میز گذاشته بودند و حضور فعال داشتند.»
رییس دانشگاه: اقدام هر دو طرف غیرقانونی بود
سید احمد معتمدی در مورد اتفاقات سهشنبه شب به انصاف نیوز میگوید :«همزمان یک نشستی برای یکی از نهادها در اینجا بود که از قبل هم هماهنگ شده بود. به نظر میآید یک تعدادی از آنها وارد ماجرا شدهاند. ضمن اینکه در گروه دانشجویان معترض هم عدهای بودند که فارغ التحصیل بودند که گفتم اسمهایشان را دربیاورند. روزهای اینچنینی ما سختگیری میکنیم که کسی از بیرون نیاید. اینها برای آن سمینار آمده بودند که تعطیلی آنها با این موضوع برخورد میکند و چند نفری وارد این ماجرا میشوند.»
او در پاسخ به اینکه این مراسم ساعت پنج تمام شده و تجمع بعد آن شروع شده و آنها تا ساعت هشت حضور داشتند گفت: «بله آمدند و ایستادهاند.»
او در مورد دانشجویان معترض گفت: «اینها هم همهی کارهایشان تخلف بوده، تمام هفتهی گذشته را بدون مجوز اقداماتی را انجام دادند. هر مراسمی نیاز به مجوز هیات نظارت دارد که متاسفانه مجوز نگرفتند. طرف مقابل هم مجوز نداشت. اگر موضوع تخلف باشد، هر دو طرف تخلف کردند. اگر قرار است برخورد شود با هر دو طرف باید برخورد شود.»
معتمدی در ادامه افزود: «بیشتر آنها دانشجویان خودمان بودند، یک نشستی بوده و تعطیل شدهاند و دیدهاند شعار داده میشود و وارد شدهاند.
من هنوز گزارش مکتوب نگرفتهام اما ما کسی را راه ندادهایم، دیدهاند دوطرف ایستادهاند آمدهاند وارد شدهاند. چیز مهمی هم نبوده از این چیزها در دانشگاه امیرکبیر زیاد است در بقیهی دانشگاهها هم هست.»
او در مورد اینکه گفته میشود چند نفر با پوتین و کلاه کاسکت وارد دانشگاه شدهاند گفت: «اینها بزرگ کردن مساله است، هرکسی میخواهد بگوید من خیلی مهم هستم و با پوتین آمدهاند؛ پوتین لازم نیست. من نمیدانم این حرفها چیست؟»
نیازی به نیروهای بیرونی نیست ما هم اجازهی نمیدهیم. یکی دو برنامه با هم قاطی شده بود. اینها شاید از یک ماه قبل اینجا را کرایه کرده بودند، ما اگر از قبل میدانستیم اتفاقاتی مثل سقوط هواپیما میافتد که اجازه نمیدادیم چنین مراسمی در دانشگاه باشد که چنین اتفاقی بیافتد.
او در مورد اتفاقات لابی صبوری و سعی بر خارج کردن یک دانشجو گفت: «اینها ارزش پرداختن ندارد. دعوایی بین دو نفر بوده و نیازی نیست به هر چیز کوچکی پرداخته شود. یک نفر میخواسته این کار را کند، خب بیخود کرده، اینجا انتظامات و مدیریت و ضوابط دارد. من اطلاع ندارم کسی شکایتی نکرده است.
رییس دانشگاه امیرکبیر در ادامه افزود: «ما ۱۴ هزار دانشجو داریم، جمع کسانی که جمع شدند به دویست نفر نمیرسید این یک موضوع عمومی در جامعهی دانشگاهی نیست. ما گفتیم گزارشی تهیه شود و اگر تخلفی بوده، به آن پرداخته شود.
در مورد هفتهی گذشته حالا میگوییم بچهها عصبانی بودند و کمی اغماض میکنیم اما تداوم آن قابل قبول نیست.
چند نفر هرشب جمع میشدند، روز شنبه هم که چند نفر از بیرون به آنها پیوستند که کار غلطی بود و من از اینجا که نگاه میکردم چیزی که ندیدم عزاداری بود.
دوستان هر شب جمع میشدند، وقتی هم کسی اقبال نمیکند یعنی دانشجویان از هوچیگری از طرف هرگروهی استقبال نمیکنند.
هیچ کدام از طرفین ما اینطور نیستند که بروند از بیرون کسی را بیاورند، اگر بحثی هم دارند بین خودشان است. حالا اتفاقی این مساله پیش آمده است. هیچ کس هم دستگیر نشده است.
از دید ما اتفاق مهمی در دانشگاه نیافتاده، در دانشگاه یک فضای سیاسی است که در همهی دانشگاهها هست. طبیعی است که جوانان عکسالعمل تندی نشان دهند. البته معتقدیم که همهی فعالیتها باید در چارچوب مقررات باشد.»
دبیر سیاسی بسیج: نه تایید میکنم نه تکذیب
محسن اسفندیاری دبیر سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امیر کبیر در مورد وقایع سهشنبه شب به انصاف نیوز گفت: «اتفاق خاصی نیافتاده بود، در امیرکبیر طبیعی است و هر یکی دو ترم چند تجمع برگزار میشود و ذو گروه که عقایدشان مخالف است روبهروی هم صف میبندند و شعار میدهند، گاهی هم درگیریهای کوچکی پیش میآید، ولی در کل اتفاق خیلی خاصی رخ نداده بود. شاید اینبار چون شرایط کشور ملتهب بوده و دانشگاه امیرکبیر تجمعی مثل شنبه را تجربه کرده، اخبار آن بیشتر به گوش رسیده وگرنه ۱۶ آذر هم تجمعی بود و اتفاق خاصی نیافتاد.
من نه تایید میکنم و نه تکذیب، قرار نیست من همهی کسانی که در دانشگاه حضور دارند را بشناسم. حراست، انتظامات و ریاست دانشگاه باید بگوید که آیا کسی خارج از دانشگاه آمده یا خیر. روز شنبه که افراد غیر دانشجو زیاد به دانشگاه آمدند ولی در مورد روز سهشنبه من نمیدانم کسی خارج از دانشگاه بوده یا نبوده چون افراد فارغ التحصیل، ارشد و دکترا هم دانشجو محسوب میشوند و ما همهی آنها را نمیشناسیم. اینجا باید به روایت رسمی مسوولان دانشگاه مراجعه کرد.»
او در مورد اتفاقی که در کتابخانهی صبوری افتاده اضافه میکرد: «من هم در این مورد شنیدم اما خودم شاهد ماجرا نبودم، تقریبا یک ماه پیش هم شبیه چنین اتفاقی افتاده بود و آنجا نیروهای پلیس یک نفر را اشتباه گرفتند و تا صبوری دنبالش رفتند، این اتفاق هم در دانشگاه افتاد. فکر میکنم طبق قانون اجازهی چنین کاری نداشته باشند و اگر حضور داشته باشند هم مسوولیت آن با انتظامات دانشگاه است.»
او در مورد اینکه گفته میشود افرادی که وارد دانشگاه شدهاند بسیجی بودهاند گفت: «نمیشود این را تایید کرد، نمیشود که از قیافهی یک فرد قضاوت کرد که چطور است. به طور کلی نمیشود این مساله را تایید کرد یک نفر هم میتواند ادعا کند که کسانی که بین آنها بودند از خارج از دانشگاه بودند. ادعا کردن ساده است اما اثبات آن یک مقدار مشکل است و من در جایگاه اثبات یا رد این ادعا هم نیستم.»
سندی برای ورود افراد نداریم
محمدرضا رازفر به انصاف نیوز گفت: «ما سندی برای ورود افراد نداریم، باید بررسی شود که چنین اتفاقی افتاده یا خیر. حراست فقط دانشجوها را راه میدهد.»
او در مورد این ادعا که گفته میشود اجازهی خروج به دانشجویان داده نمیشده گفت: «به هیچ عنوان چنین چیزی نبوده، مگر میشود اجازه خروج از دانشگاه داده نشود؟ ممکن است برای ایمنی بگوییم از آن در بروید وگرنه چنین چیزی نبوده است.»
او در مورد مطالب منتشر شده در فضای مجازی گفت: «اینها را مینویسند دیگر، عکسها میگذارند و میگویند از بیرون نیرو آمده اما چنین چیزی نبودهف ما همان روز همایشی داشتیم که با این تجمع تداخل داشت که باعث شده اینطور فکر کنند.»
رازفر در پاسخ به اینکه آیا ورود افراد از خارج دانشگاه را تکذیب میکند گفت: «نمیگویم تایید میکنم یا تکذیب میکنم، میگویم برای من باید مسجل شود که این چیزی که دوستان میگویند راست است یا خیر. نه من و نه حراست فعلا نمیدانیم که چه کسی وارد شده و چه کسی وارد نشده است. من دارم بررسی میکنم.
انتظامات فقط با کارت راه میدهد، اگر وارد شده باشند ما نمیدانیم از کجا وارد شدهاند چون ما هیچ کسی را بدون کارت راه نمیدهیم. اگر وارد شوند انتظامات تخلف کرده است که به نظر من انتظامات طبق دستور عمل کرده است.»