یک هفته پس از حضور آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران، سرانجام یکی از جملههای سخنرانی نه چندان تند او، برای طراحی پوستر انتخاب شد: «جنتلمنهای پشت میز مذاکره، تروریستهای فرودگاه بغداد».
پوستری که در صفحه اینستاگرام منسوب به رهبر جمهوری اسلامی منتشر شده، تصویری ادغام شده از میز مذاکره رهبران آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در جریان اجلاس سران گروه ۷ در شهر بیاریتز فرانسه با محل کشته شدن قاسم سلیمانی در خارج از فرودگاه بینالمللی بغداد است.
در نگاه نخست، تاثیر فقدان فرمانده سابق سپاه قدس بر بیت رهبری با نمایش خودروی حامل او که شعلههای آتش از آن زبانه میکشد، ملموس است. رهبر جمهوری اسلامی در حالی که تاثر عمیق ناشی از حذف سلیمانی در چهره و صدایش نمایان بود، بخش عمدهای از سخنرانی هفته گذشته خود در نماز جمعه را به او اختصاص داد.
Visa det här inlägget på Instagram
موضوع تکراری بیاعتمادی به آمریکا در حالی که اکنون اروپا هم به آن اضافه شده، یکی دیگر از سوژههای این پوستر است. دور میز مذاکرهای که دونالد ترامپ، بوریس جانسون، آنگلا مرکل و امانوئل مکرون با دستهای خونین نشستهاند، یک صندلی خالی با چند کاغذ و یک قلم دیده میشود. اشارهای به جای ایران و توافقی که این روزها به «توافق ترامپ» معروف شده است.
شاید این پوستر برای القای مخالفت قاطع با مذاکره با آمریکا طراحی شده باشد. اما تجربه نشان میدهد که لزوما اینچنین نیست و این امکان وجود دارد که در آیندهای نه چندان دور، صندلی خالی ایران دور میز مذاکره پر شود.
پنجه چدنی، دستکش مخملی
یک دهه قبل، در نخستین روز فروردینماه ۱۳۸۸، رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به پیشنهاد مذاکره باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا در سخنرانی در حرم امام رضا در مشهد گفت: «اگر دستی دراز شده باشد که یک دستکش مخملی رویش باشد، اما زیرش یک دستکش چدنی باشد، این هیچ معنای خوبی ندارد.» او با اشاره به پیام تبریک نوروزی اوباما گفت: «عید را به ملت ایران تبریک میگویند، اما در همان تبریک ملت ایران را به طرفداری از تروریسم، سلاح هستهای و این قبیل چیزها متهم میکنند.» رهبر جمهوری اسلامی همچنین تاکید کرد:«میگویند تغییر، شما تغییر کنید، ما هم رفتارمان تغییر خواهد کرد.»
این اظهارات آیتالله خامنهای در شرایطی مطرح شد که پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ارجاع و روند تصویب قطعنامههای تحریمی علیه ایران آغاز شده بود و یک اجماع بینالمللی در مقابل ایران قرار داشت. در زمینه سیاست داخلی نیز تا کمتر از سه ماه بعد، انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشد.
صداقت آمریکایی
سه سال بعد در ۱۹ بهمنماه ۱۳۹۱، در زمانی که پیامدهای سرکوب اعتراضهای پس از انتخابات بحثبرانگیز خرداد ۱۳۸۸، همچنان در جامعه و سیاست داخلی و خارجی ایران خودنمایی میکرد، بیشترین فشارهای اقتصادی علیه ایران در جریان بود و تا سه ماه بعد انتخابات ریاستجمهوری پیشرو بود، آیتالله خامنهای در دیدار با کارکنان نیروی هوایی ارتش گفت: «من دیپلمات نیستم، من انقلابیام. ما صریح حرف خودمان را میزنیم. مذاکره آن وقتی معنا پیدا میکند که طرف حسن نیت خود را نشان بدهد. فشار و مذاکره با هم سازگار نیست. شما میخواهید اسلحه را در مقابل ملت بگذارید و بگویید یا مذاکره کن، یا شلیک میکنم.»
این جمله مبنای طراحی پوسترهایی با نام «صداقت آمریکایی» شد. تصاویری از میز مذاکره که یک طرف آن نماینده آمریکا نشسته بود و از زیر میز اسلحه را به روی نماینده جمهوری اسلامی نشانه میرفت. پوستر دیگری هم اوباما را در کنار شمر نشان میداد و زیر آن نوشته شده بود:«با ما باش، در امان باش».
در همان روزی که این پوسترها در سطح شهر نصب شد (اول آبان ۱۳۹۲)، سه هفته از نخستین گفتگوی تلفنی روسای جمهوری ایران و آمریکا پس از انقلاب میگذشت (۵ مهر) و وزیران امور خارجه ایران و آمریکا دو بار (۳۱ شهریور و ۲۳ مهر) در نیویورک و ژنو با یکدیگر دیدار کرده بودند.
نشستهای محمدجواد ظریف و جان کری در چارچوب گروه ۱+۵ (آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین) و به طور دوجانبه ادامه یافت. در نهایت با دستیابی به توافق مقدماتی هستهای در آذرماه همان سال، این پوسترها بی سر و صدا از در و دیوار شهر پایین کشیده شد و رهبر جمهوری اسلامی نیز از تیم مذاکره کننده هستهای دولت حسن روحانی قدردانی کرد.
مذاکره در ویلای شخصی سلطان قابوس
چند ماه پس از این توافق مقدماتی، گزارشهای مربوط به رایزنیهای پشتپرده و ملاقاتهای محرمانه نمایندگان ایران و آمریکا در ویلای شخصی سلطان قابوس، پادشاه فقید عمان به رسانهها درز کرد.
بنا بر این گزارشها، ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت اوباما، پانیت تالوار، مشاور امور ایران در کاخ سفید و رابرت آینهورن، مشاور کنترل تسلیحاتی وزارت خارجه آمریکا در اسفندماه ۱۳۹۱ به مسقط رفتند. آنها با هیات ایرانی به ریاست علی اصغر خاجی، معاون وقت وزارت خارجه ملاقات کردند.
این ملاقاتها در همان زمانی انجام شد که رهبر جمهوری اسلامی از بیاعتمادی به آمریکا و امکانپذیر نبودن مذاکره تحت فشار سخن میگفت.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه دولت محمود احمدینژاد در گفتگو با ویژهنامه روزنامه ایران در مورد این مذاکرات محرمانه میگوید: «ابتدا مقامهای عمانی پیشنهاد میانجیگری بین ایران و آمریکا را دادند و از رهبر جمهوری اسلامی کسب اجازه شد.» صالحی به این نکته اشاره میکند که آیتالله خامنهای با این گفتگوهای محرمانه مخالفتی نکرد و تاکید داشت که مذاکره در خصوص مساله هستهای باشد و هر چه سریعتر هم جمعبندی انجام شود. به گفته رئیس کنونی سازمان انرژی اتمی ایران، دور دوم این مذاکرات اواخر سال ۱۳۹۱ در عمان انجام شد و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری از دفتر رهبری توصیه میشود که ادامه مذاکرات بماند برای دولت بعدی.
صالحی میگوید، زمانی که روحانی در تابستان ۱۳۹۲ به قدرت رسید او را در جریان قرار دادم و میزان پیشرفت مذاکرات انجام شده را باور نمیکرد.
شرایط امروز ایران با بازه زمانی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ منتهی به توافق هستهای، بیشباهت نیست: فشار اقتصادی ناشی از تحریمها و ایزوله بینالمللی با چشمانداز بازگشت تحریمهای شورای امنیت از یک سو و افزایش نارضایتیهای داخلی از سوی دیگر. با این تفاوت که در نتیجه رویدادهای چند ماه اخیر در منطقه با محوریت جمهوری اسلامی، دیگر امکان پرهیز از ورود به مذاکرات گستردهتر (توصیه رهبر جمهوری اسلامی در جریان مذاکرات محرمانه در عمان) بر سر فعالیتهای منطقهای و موشکی ایران، وجود نخواهد داشت.
فقدان قاسم سلیمانی بدون تردید یک زخم عمیق بر پیکر جمهوری اسلامی است. اما این زخم بیش از آنکه مانع تعامل باشد، واقعیتهای موجود را به مقامات تهران یادآوری میکند که نشانه آن در روش محتاطانه سپاه در گرفتن انتقام خون سلیمانی از آمریکا دیده میشود. لشگرکشی ۲۰ کشور تحت رهبری ایالاتمتحده به خلیج فارس و از سرگیری اعتراضهای مردمی در عراق نیز تلنگر دیگری است که در نبود استراتژیست منطقهای جمهوری اسلامی و مهمترین فرمانده عملیات برون مرزی به تهران وارد میشود.
شاید تبدیل شدن «جنتلمنهای پشت میز مذاکره، تروریستهای فرودگاه بغداد» به جمله کلیدی خطبههای نماز جمعه هفته گذشته آیتالله خامنهای و طراحی پوستر برای آن، گواهی بر این مدعا باشد. جملهای خبری و شاید هشدار دهنده، اما نه بازدارنده. همان سبک و سیاق همیشگی برای پرهیز از پذیرش مسئولیت ناکامیهای احتمالی و تکرار عبارت «البته من گفته بودم». به هر ترتیب در این خطبهها، نه مذاکره با ترامپ «سم مضاعف» خوانده شد، نه از شعار «نه جنگ، نه مذاکره» سخنی به میان آمد.