لشکریان دعا! حسن یوسفی اشکوری

By | ۱۳۹۸-۱۲-۰۸

زمانی که مظفرالدین شاه قاجار امیربهادر را برای بازگرداندن علما از بست عبدالعظیم به تهران می‌فرستاد، فرمانی نوشت و داد دست امیربهادر و در آن فرمان، در جایی که به علما اشاره می‌کرد، نوشت علما که: «لشکریان دعا هستند . . .».

این روزها که پدیده شوم ویروس کرونا در ایران شایع شده و ملتی را در بیم و هراس فروبرده، بار دیگر این «لشکریان دعا» به حرکت درآمده و هر کس و ناکسی از روزن ارتجاع و قرون ماضیه سر برکرده و به رسم مألوف سنت‌گرایان برای مردم نسخه شفابخش می‌پیچد. یکی به زیارت عاشورا متوسل می‌شود و دیگری به آیه‌الکرسی و سومی به حدیث کساء و چهارمی به تربت امام و پنجمی به دعای امام کاظم و… فردی بازاری و تاجر طب اسلامی، در آغاز مدعی می‌شود مسلمانان از ابتلای کرونا در امان‌اند و بعد، افزون بر تجویز انواع دعا برای مؤمنان ولایی و متوسل به اهل بیت، رسما برای مردم و دولت چین نیز نسخه طب اسلامی می‌پیچد.

شماری از اینها، اصولا به دلیل «دارالشفاء» دانستن قم و حرم حضرت معصومه، با هر نوع قرنطینه و محدودیت محافل و شعائر مرسوم مذهبی مخالفت کرده و حتی بعضا این ویروس را توطئه غربی‌ها و از جمله رئیس‌جمهوری آمریکا می‌دانند که قصد دارند حرم اهل بیت و حوزه مقدسه قم را نابود کنند!

واقعیت تلخ این است که اگر به تاریخ برگردیم، نقش «حَمَله دین» و «عَمَله ارتجاع» (این تعبیر از شریعتی است) عمدتا چیزی جز اغراء به جهل و تحکیم خرافات به نام دین و تحمیق توده‌های مذهبی، هرچند با اخلاص ولی غافل و جاهل، نبوده است. البته نمی‌گویم تمام این اغواگری‌ها عامدانه و به انگیزه سودطلبی شخصی بوده و هست ولی، هرچه هست، این نوع خرافه‌پراکنی‌ها برآمده از نادانی‌ها و عملا در جهت اغفال ذهنی اهل ایمان مقلد عمل کرده و می‌کند.

بی دلیل نیست که در تاریخ اندیشه اسلامی، از همان آغاز تا کنون، هر مصلحی که در مقام خرافه‌زدایی از ساحت دین سخن گفته و تلاش داشته به اتکای علم و عقل و تجربه، چراغی برافزود و توده‌ها را از تقلید دور کند، با تهاجم سنگین همین عمله ارتجاع مواجه شده و سرکوب شده است. به ویژه در همین قرن اخیر جریان اصلاح دینی و اخیرا نواندیشان مسلمان که با انواع سرکوب و تخریب و اتهام مواجه شده و می‌شوند، جرم‌شان جز روشنگری نبوده و نیست.

نقش اساسی این عمله ارتجاع، تقابل دین و علم است و قرار دادن مؤمنان بر دو راهی انتخاب ایمان و یا علم و عقل و فرجام چنین تقابلی صد البته شکست مفتضحانه همین جریان است که البته گردی نیز بر دامن دین و دیانت معقولانه و عالمانه می‌نشیند که نشسته است. پیش از این، همین تجربه عبرت‌آموز در مغرب زمین تکرار شده بود. هرچند در همین قرن اخیر، دین‌داران عقل‌گرا و علم‌مداری چون طالقانی و بازرگان و دیگران، برای رفع تعارض علم و دین کوشیده و موفقیت‌هایی نیز داشته‌اند، ولی اکنون برخی از عمله ارتجاع از گورهای تاریخی خود خارج شده و با استفاده از ابزارهای حکومتی برای سنگرهای از دست رفته خود می‌کوشند و بار دیگر تحت عبای فریبنده حراست از ایمان مذهبی و احیای مفاهیمی چون دعا و توسل و توکل، دست اندرکار احیای ایمان جاهلانه و مقلدانه پیشین هستند.

مرا اکنون با این جماعت کاری نیست و نرود میخ آهنین بر سنگ و مجال پرداختن به موضوع پر چالش دین و علم و عقل نیز نیست. آنچه اکنون و در این شرایط حساس، به عنوان یک ایرانی مسلمان و مسئول، می‌گویم، این است که در قلمرو جامعه و سیاست و بهداشت و اقتصاد و مدیریت و… کار یکسره در دست مدیریت علمی و مدیران رسمی است و شرع و شریعت و بالطبع حمله دین در این میدان نه مسئولیتی دارند و نه نقشی می‌توانند داشته باشند. اهل ایمان و دین نیز مانند دیگران، به حکم عقل و شرع، تابع محض صاحبان تخصص و دانش لازم هستند و منطقا باید ضوابط علمی را رعایت کنند. به راستی اگر پیامبر و امامان شیعی در شرایط وبا و طاعون قرار می‌گرفتند، چه می‌کردند؟ آیا خود را مصون از ابتلا می‌دانستند؟ سنت آن بزرگان خلاف این را می‌گوید.

البته هر فردی می‌توانند وفق ایمانیات و باورهای شخصی خود به آموزه‌های دینی از جمله دعا و توکل به خداوند عمل کند و این‌گونه امور چه بسا موجب آرامش و امنیت شخص می‌شود، ولی هرگونه رهنمود دادن به بندگان خدا و آن هم به قیمت تعطیلی عقل و علم و تجربه، هم موجب وهن به دین است و هم موجب گمراهی مؤمنان و در نهایت چه بسا موجب فاجعه گردد. چنین مباد.
زیتون:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *