بی بی سی – محسن کنگرلو، هماهنگ کننده مذاکرات محرمانه تهران و واشنگتن در زمان جنگ ایران و عراق، در مصاحبه ای ویدیویی که اخیرا منتشر شده، به بیان روایت هایی از “ماجرای مک فارلین” پرداخته که در مواردی با روایت های قبلی مسئولان حکومتی تفاوت دارد.
او در مصاحبه خود، از جمله این روایت اکبر هاشمی رفسنجانی و برخی فرماندهان نظامی را که آمریکایی ها در جریان معامله دو کشور موشک های معیوب به تهران فرستاده بودند، “نادرست” دانسته است. آقای کنگرلو همچنین با تاکید بر اطلاع آیت الله خمینی، سپاه پاسداران و سران سه قوه از معامله محرمانه با آمریکایی ها، سپاه را طرف اصلی این معامله دانسته و از سوی دیگر، حسن روحانی را متهم کرده که با جلوگیری از پرداخت بخشی از پول تسلیحات آمریکایی در سال ۱۳۶۵، باعث به هم خوردن روابط طرفین شده است.
حسین دهباشی تهیه کننده برنامه گفتگو-محور “خشت خام”، مصاحبه با آقای کنگرلو را هشتم فروردین بر روی سایت تاریخ ایرانی منتشر کرد و توضیح داد که مصاحبه شونده از او خواسته گفتگوی او پس از مرگش منتشر شود. محسن کنگرلو، که در زمان ماجرای مک فارلین مشاور امنیتی نخست وزیر وقت میرحسین موسوی بود، در ششم اسفند ماه بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت.
ساعاتی پس از انتشار این گفتگوی چهار ساعته، که بخش هایی از آن حاوی اتهاماتی شخصی علیه افراد مختلف یا برخی الفاظ توهین آمیز نژادی و جنسی بود، متن گفتگو از سایت های “تاریخ ایرانی”، “آپارات” و سپس “یوتیوب” حذف شد و مصاحبه کننده نوشت به عقیده خانواده کنگرلو آن نوع اظهارات “احتمالا تحت تاثیر داروهای قوی برای جراحت شیمیایی” بوده است.
حسین دهباشی افزود: “از آنجایی که شهید کنگرلو با طرح این خاطرات برای پس از وفات خود موافقت کرده بودند، جهت انتشار مطالب یادشده معالاسف اجازه مجددی از بازماندگان آن مرحوم اخذ نشده و اساسا خانواده ایشان از نشر آن در این موعد کاملا بیاطلاع و اکنون سخت آزردهخاطر شدهاند و حذف نسخه قبلی از اینترنت و جایگزینی آن با نسخهای دقیقتر صرفا خواسته ایشان بوده است”.
با وجود این، در توضیحاتی که آقای دهباشی در مورد علت حذف گفتگو منتشر کرده، اشاره ای که حاکی از اعتراض خانواده متوفی به انتشار روایت او از ماجرای مک فارلین باشد به چشم نمی خورد.
“سپاه کار را کلا از دست ما گرفت”
سفر محرمانه رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی رونالد ریگان به تهران در خرداد ۱۳۶۵، در ادامه مذاکرات پشت پرده آقای کنگرلو با آمریکایی ها برای مبادله گروگان های ایالات متحده در لبنان با سلاح های آمریکایی مورد نیاز تهران در جنگ با عراق صورت گرفت.
محسن کنگرلو در مصاحبه خود، که از برخی اشارات آن بر می آید حدود دو سال پیش از مرگش صورت گرفته، به نیاز شدید ایران به موشک های ضدتانک تاو برای مقابله با تانک های تی-۷۲ عراقی و همچنین به تمام شدن قطعات یدکی سیستم های موشکی زمین به هوای هاوک اشاره می کند. وضعیتی اخیر به گفته او باعث شده بود تا تنها یکی از این سیستم ها که در جماران مستقر بود قابل استفاده باشد و عراقی ها “هرکجای سرزمین ایران را که می خواستند بزنند”.
مطابق روایت او ارتباط محرمانه تهران و واشنگتن، که با میانجیگری منوچهر قربانی فر یک واسطه ایرانی شروع می شود، به مذاکره کنگرلو در آلمان با اولیور نورث از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا می انجامد: “آنجا من به اولیور نورث گفتم من موقعی سر میز می نشینم که شما ۵۰۰ موشک [تاو] به ما بدهید… ساعت ۵ بعد از ظهر بود ۵۰۰ تا [موشک] آمد… تهران، توی فرودگاه مهرآباد تحویل دادند… پولش را هم دادیم.”
کنگرلو همچنین می گوید در جریان مذاکره با سرهنگ نورث، ارتباطی تلفنی میان رئیس جمهور وقت آمریکا و هتل محل برگزاری مذاکرات برقرار شده و پیامی از رونالد ریگان را برای او ترجمه می کنند که ظاهرا حکایت داشته: “ما هیچ مشکلی با خمینی نداریم. با خمینی ما راحت می توانیم کار کنیم. برای اینکه مرد است و هرچه می گوید انجام می دهد… ما هم مثل او هستیم. اگر حرف بزنیم، حرفمان را انجام می دهیم.”
اکبر هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات سال ۱۳۶۴ خود در مورد مذاکرات پنهانی با آمریکایی ها نوشته: “عصر آقای کنگرلو، مشاور نخست وزیر، آمد و راجع به آوردن موشک تاو توسط قربانیفر و آوردن پیام از بوش و معاون رئیس جمهور آمریکا گزارش داد.” مشخص نیست منظور مصاحبه اخیر کنگرلو از پیام رئیس جمهور وقت آمریکا، همان پیام مورد اشاره در خاطرات هاشمی رفسنجانی است یا اینکه از پیام جداگانه ای سخن می گوید.
آقای کنگرلو تاکید دارد بعد از شروع مذاکرات محرمانه، در جلسه ای با سران نظام آنها را در جریان پیشرفت کار قرار داده است: “جلسه گذاشتیم… با سران سه قوه همه. من وظیفه داشتم در جلسه بیان کنم و در جلسه آسید احمدآقا بود. معنیش این است که گزارش می برد برای امام دیگر… آقای خامنه ای، آقای موسوی اردبیلی، اقای موسوی نخست وزیر، آقای هاشمی،همه در جریان کار بودند.” او البته در بخش هایی دیگر از مصاحبه می گوید مذاکرات را با هماهنگی اکبر هاشمی رفسنجانی و سپاه پاسداران پیش می برده، اگرچه علی خامنه ای رئیس جمهور وقت و میرحسین موسوی نخست وزیر وقت نسبت به این مذاکرات نظر مساعدی نداشته اند.
اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای با روزنامه کیهان در سال ۱۳۸۲، که بعدها در کتابی با عنوان “بی پرده با هاشمی رفسنجانی” چاپ شد، بر اطلاع آیت الله خمینی و سران سه قوه از قرار سفریک هیات آمریکایی به ایران تاکید کرده؛ هرچند مدعی شده مقام های ایرانی نمی دانسته اند که مقامی در حد مک فارلین هم قرار است در این هیات باشد. در اظهارنظری مشابه، محسن کنگرلو در گفتگوی اخیر و نیز در مصاحبه ای در ۱۳ دی ۱۳۹۳ با روزنامه شرق گفته آمریکایی ها تصمیم خود برای آمدن به ایران را به اطلاع مقام های ایرانی رسانده بودند ولی او فکر نمی کرده هیاتی در این سطح به ایران بیاید.
کنگرلو از سوی دیگر، اظهارات محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در زمان جنگ را مبنی بر اینکه سپاه بعدها متوجه مذاکرات محرمانه شده و “ابتکار عمل را به دست گرفته تا ببیند پشت صحنه چه خبر است” به کلی نادرست می داند. کنگرلو با ذکر اینکه “من به [خاطر] عشقی که به سپاه داشتم و دارم، خودم را سپاهی می دانم” تاکید می کند کسانی چون فریدون وردی نژاد (مسئول وقت اطلاعات سپاه) و احمد وحیدی (که بعدها نخستین فرمانده نیروی قدس سپاه شد) از همان ابتدا در جریان مذاکرات محرمانه بوده اند.
او در عین حال مسئولان سپاه را متهم می کند که تلاش کرده اند او را “دور بزنند” و کار ارتباط با امریکایی ها را ” کلا از دست او بگیرند”. آقای کنگرلو روایت می کند که پس از ورود رابرت مک فارلین و همراهانش به ایران، سپاه کنترل ماجرا را در دست می گیرد و آمریکایی ها را به هتلی در تهران (هیلتون سابق و استقلال فعلی) منتقل می کند. مطابق اظهارات او: “وردی نژاد و وحیدی گفتند که ما سپاهیم، ما باید این را به عهده بگیریم… من به شما گفتم بیایید برای اینکه کار خراب نشود این را وارد سیستم سپاه نکنید. این کاری است که به کلی سری است.” کنگرلو توضیح می دهد: “[گفتم] شما الان نیروهایی که [به عنوان] محافظ اورده اید، اینها همه سپاهیند… این همه جا [خبرش] می رود. ما نباید بیاییم توی هتل… ما دم وزارتخانه [امور خارجه] ساختمان داریم، ببریم آنجا”.
او می افزاید ماشینی که برای انتقال مشاور سابق امنیت ملی آمریکا از فرودگاه به هتل مورد استفاده قرار گرفته نیز ماشین مناسبی نبوده: “بهترین ماشین سپاه همان بود… من همان موقع گفتم این چه ماشینی است.” در مصاحبه کنگرلو، همچنین از کیکی یاد می شود که مک فارلین به عنوان هدیه برای مقام های ایران آورده بود اما به مصرف پاسداران مستقر در فرودگاه رسید. اکبر هاشمی رفسنجانی در همین ارتباط، در سخنرانی ای در ۱۳ آبان ۱۳۶۵ می گوید: ” یک کیک صلیبی شکل هم آورده بودند که این کلید فتح روابط است، بچهها که در فرودگاه معطل بودند و گرسنه، کیک را گرفته بودند و خورده بودند.”
محسن کنگرلو البته در عین انتقاد از رفتار مقام های سپاه، روایت هایی را نیز از رفتار شخص خود در زمان حضور هیات آمریکایی در ایران ارائه می کند. به عنوان مثال روایت می کند که در جلسه اول مذاکره با هیات آمریکایی “خیلی از موضع بالا صحبت کرده” که منجر به “قهر مک فارلین” در آن جلسه شده است.
کنگرلو به علاوه می گوید او و احمد وحیدی با دو ساعت و نیم تاخیر برای استقبال از مک فارلین و همراهانش به فرودگاه می روند: “ما باید ۸ آنجا می بودیم تازه ۱۰ و نیم از خواب بیدار شدیم.” او پنج سال قبل از درگذشت خود نیز، در مصاحبه با شرق در همین ارتباط گفته بود: “دو نفر از سپاه و من، شب قبل جایی خوابیدیم و کمی دیر رفتیم، چون ماه رمضان بود و بعد از سحری خواب ماندیم.”
“حرفی که میخواهم بزنم جز ضرر چیز دیگری ندارد”
دلیل لو رفتن معامله محرمانه ایران و آمریکا، پرداخت نشدن پول یک محموله از تسلیحات آمریکایی به منوچهر قربانی فر بود که منجر به شکایت قربانی فر به آیت الله منتظری، درز کردن ماجرا از دفتر آقای منتظری و انتشارخبر در نشریه لبنانی الشراع در ۱۲ آبان ۱۳۶۵ شد. در نتیجه به دستور آیت الله خمینی، اکبر هاشمی رفسنجانی در مراسم سالگرد اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان به نقل روایت کنترل شده ای از ماجرا پرداخت.
محسن کنگرلو اما مقصر پرداخت نشدن پول را حسن روحانی می داند که در آن زمان جانشین اکبر هاشمی رفسنجانی در فرماندهی جنگ بود و به گفته آقای کنگرلو، مسئولیت تایید پرداخت های مرتبط با خرید تسلیحات را بر عهده داشت. آقای کنگرلو معتقد است محسن رضایی و حسن روحانی رابطه خوبی با او نداشتند و در حذف او از ادامه مذاکرات همکاری کردند: “آقای روحانی به آقای هاشمی گفت اینها [سپاهی ها] با کنگرلو دعوایشان است. می گویند ما سپاهیم، کنگرلو کجاست [چه کاره است] اینجا.”
وی در توضیح رابطه بد حسن روحانی با خود می گوید: “من آدمی نبودم که فرمان حسن روحانی را ببرم. چند بار هم از او انتقاد کرده بودم…. این بود که با اینها [سپاه] موافق بود.” وی در عین حال به گونه ای عجیب به جاسوسی نیروهای نزدیک به خود از آقای روحانی اشاره می کند: “ما اطلاعات زیادی ازش داشتیم و این را حس می کرد…همه اطلاعات ریز ریز ریز زندگیش را ما داشتیم.”
آقای کنگرلو ادامه می دهد: “هرکجا آقای هاشمی می خواست پول بدهد، روحانی [مسئول] بود… اینها آمدند من را از صفحه پاک کنند. چه کار کردند؟ … هزار تا موشک [آخر را] پولش را ندادند اینها. کی نداد؟ حسن روحانی.” البته در ادامه گفتگو، مصاحبه کننده به روایتی اشاره می کند که مطابق آن تعداد موشک های تسویه نشده پانصد عدد بوده، و کنگرلو نیز در مورد تعداد موشک ها شک می کند.
به طور کلی، مصاحبه شوند در طول گفتگو مطالب زیادی را از حافظه خود نقل می کند که در مورد جزئیات برخی از آنها تردید دارد و بعضا چیزهایی را به یاد نمی آورد.
به هر ترتیب او چنین روایت می کند که: “من اینجا با حسن روحانی برخورد داشتم، شدید… که آخر برای چه [پول موشک ها] را نمی دهی؟ کار خراب می شود… گفتم ما حرف زده ایم… که شما موشک را بدهید ما چهار روز بعدش پولتان را می دهیم. الان یک ماه گذشته.” کنگرلو می افزاید: “ما لَبِ لبِ لبِ قضایا بودیم که [آمریکایی ها] داشتند همه چیزهایی که می خواستیم را بدهند.”
مصاحبه شونده در اینجا تاکید دارد: “این حرفی است که روز قیامت می خواهم بزنم. و هیچ نفعی هم برای من ندارد. جز ضرر هیچ چیز دیگری ندارد. از جهت امنیتی جز خسارت به من هیچ چیز ندارد. ولی من اضافه زنده ام… قبل از انقلاب محکوم به اعدام بودم… من از مرگ نمی ترسم.”
البته اظهارات آقای کنگرلو، متفاوت با روایت مصاحبه ۱۳۸۲ اکبر هاشمی رفسنجانی با کیهان از دلیل پرداخت نشدن پول یک محموله سلاح آمریکایی است. او می نویسد: “بعد اینکه مک فارلین آمد و رفت و نقصی در کار افتاد و معلوم شد که گران حساب کرده اند، ۶ میلیون دلار را به آنها ندادند که تفاوت قیمت واقعی و ادعایی آنها بود.”
محسن کنگرلو اما می گوید آمریکایی ها گران حساب نکرده بودند و مدعی است پس از انتشار روایت هاشمی رفسنجانی نزد او رفته و اشتباه بودن روایتش را توضیح داده و از هاشمی جواب شنیده که “من نمی دانستم”. او می افزاید آقای رفسنجانی در گفتگوی دیگری اظهار داشته که “من نمی دانستم ما بدهکاریم”. کنگرلو در ادامه اساسا به هم خوردن خرید اسلحه از آمریکا بر سر یک اختلاف حساب ۶ میلیون دلاری را غیرقابل دفاع می داند.
آقای کنگرلو به این سوال که آیا بدون وارد کردن قطعات سیستم موشکی هاوک از آمریکا پیروزی در عملیات والفجر ۸ وجود داشت، پاسخ منفی می دهد. کنگرلو پیشتر هم، در گفتگویی با روزنامه جمهوری اسلامی در ۲۹ دی ۱۳۹۳ گفته بود: “علاوه بر موشکهای تاو، ۱۱۰ هزار قطعه شامل حدود ۱۰۰ نوع قطعه و مدل قطعه هاوک را ما وارد ایران کردیم. همین موشکهای هاوک باعث پیروزی ما در عملیات فاو شد… هفتاد مورد پرواز جنگندههای عراقی را زدیم.” هرچند روایت او در مورد تعداد قطعات وارد شده به ایران، اغراق شده به نظر می رسید. والفجر ۸، در اواخر بهمن ۱۳۶۴ شروع شد و در ششم اسفند به تصرف شبه جزیره فاو و بزگترین پیروزی ایران پس از آزادسازی خرمشهر انجامید. در این عمیات، پس از مدت ها برتری هوایی عراق در مقابل نیروهای ایرانی از بین رفت.
وی در بخش دیگری از گفتگو، گران تر تمام شدن قیمت برخی محموله های ارسالی آمریکا را ناشی از تصمیم تهران می داند. به روایت کنگرلو آمریکا می گفته اول باید مبلغ معامله را بپردازید تا بعد سلاح درخواستی را بفرستیم، ولی ایران تاکید داشته اول باید موشک ها تحویل و امتحان شوند و بعد انتقال پول صورت بگیرد. کنگرلو می افزاید آمریکایی ها اطلاع داده بودند که اگر پول بعدا پرداخت شود، مبلغ پرداختی افزایش خواهد یافت ولی موضع ایرانی ها این بوده که “ما یک خورده گرانتر می خریم، [ولی باید] خیالمان راحت باشد”.
البته در بخشی از نامه ۱۹ تیر ۱۳۶۵ منوچهر قربانی فر به محسن کنگرلو، که متن آن بعدها در نشریه انقلاب اسلامی در تبعید متعلق به ابوالحسن بنی صدر منتشر شد، قربانی فر اظهارات آقای کنگرلو مبنی بر گران بودن تسلیحات آمریکایی در مقایسه با قیمت بازار را رد کرده، که نشان می دهد کنگرلو در آن زمان -به نقل از خود یا دیگران- گفته بوده آمریکایی ها گرانفروشی کرده اند.
حسین دهباشی در قسمتی دیگر از گفتگوی خود، در مورد بخشی از خاطرات ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ هاشمی رفسنجانی سوال می کند که حکایت دارد: “آقای کنگرلو اطلاع داد آمریکایی ها حاضر شده اند به جای موشک های هاوک نامقبول گذشته موشک تاو بدهد.” کنگرلو این بخش از خاطرات هاشمی را ناشی از سوء برداشت می داند و می افزاید موشک های هاوک خراب نبوده اند، بلکه مشکل این بوده که در نخستین محموله ارسالی آمریکا به تهران تعدادی موشک هاوک وجود داشته در حالی که ایران نه خودِ موشک، که قطعات سیستم موشکی هاوک را سفارش داده بوده.
او می افزاید دلیل سفارش ندادن هاوک آن بوده که ذخایر این موشک هنوز وجود داشته ولی ایران به خاطر فقدان قطعات یدکی سیستم های موشکی هاوک، نمی توانسته از موشک هایش استفاده کند. کنگرلو مدعی است: “من سر همین موضع پیش آقای هاشمی رفتم. ریز قضیه دست من بوده دیگر. از قول من اینها می گفتند حرفی را… ما [به آمریکایی ها] گفتیم اصلا هاوک نمی خواهیم که. ما موشک هاوک از زمان شاه داشتیم.”
این روایت آقای کنگرلو، البته اندکی با متن نامه ۱۹ تیر ۱۳۶۵ منوچهر قربانی فر متفاوت است که در آن یادآوری شده پس از ورود نخستین محموله تسلیحات آمریکایی به تهران، کنگرلو گفته بوده “این نوع هاوک” مورد نیاز نیست (و نه اینکه ایران کلا به موشک هاوک نیاز نداشته باشد).
در عین حال، مطابق برخی گزارش های منتشر شده از واردات سلاح در مقاطع قبل و بعد از سفر رابرت مک فارلین به تهران، در میان تسلیحات وارداتی ایران از آمریکا در آن زمان، موشک هاوک هم وجود داشته است.
از سرگیری مذاکرات محرمانه با محوریت سپاه
بخشی مختصر از مصاحبه با محسن کنگرلو، به ادامه مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا پس از سفر مک فارلین اختصاص دارد که ظاهرا به خاطر حذف کنگرلو از گفتگوها، وی در ارتباط با مقطع جدید چیز خاصی برای گفتن ندارد.
دور جدید مذاکرات، سه ماه بعد از سفر مک فارلین به ایران کلید خورده بود که آمریکایی ها با اطلاع از حضور علی هاشمی بهرمانی برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی در خارج از کشور، پیامی را در بلژیک به اورساندند تا به مقام های ایرانی انتقال دهد.
آقای رفسنجانی در مصاحبه با جعفرشیرعلی نیا مولف کتاب “روایتی از زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی” مدعی شده که برادرزاده اش خبر ملاقات با آمریکایی ها را به او و سپس محسن رضایی اطلاع داده و رضایی به علی هاشمی گفته “ادامه بده، ما به سلاح احتیاج داریم”. در این کتاب، همچنین علی هاشمی روایت می کند: “به دیدار آقای رضایی رفتم…. گفت فقط سرنخ هایت را به بچه هایی که من معرفی می کنم وصل کن تا کار ادامه پیدا کند.”
علی هاشمی بهرمانی در گفتگویی در مهرماه ۱۳۹۸ با وبسایت انتخاب می گوید در پی دور دوم مذاکرات، محسن رضایی به او خبر داده که آیت الله خمینی “در جریان” این گفتگوها قرار دارد. در ادامه همین مذاکرات است که در ۲۸ شهریور ۱۳۶۵ علی هاشمی و دو نفر از مسئولان سپاه برای مذاکرات محرمانه به واشنگتن می روند.
حسین دهباشی در مصاحبه خود با آقای کنگرلو، به بخشی از “گزارش تاور” اشاره می کند که در آمریکا برای بررسی معاملات محرمانه اسلحه ایران و آمریکا و اختصاص غیرقانونی سود آن به شورشیان نیکاراگوئه تشکیل شده بود.
مصاحبه کننده، نقل قولی از اولیور نورث را می خواند که مطابق آن، علی هاشمی -که با کلمه “خویشاوند” مورد اشاره قرار گرفته- در هنگام گفتگو با آمریکایی ها کوشیده آنها را از همکاری با کانال منوچهر قربانی فر-که مورد حمایت کنگرلو بوده- منصرف کند و گفته: “یکی از نزدیکان قربانی فر در تهران برای سازمان جاسوسی شوروی کا گ ب کار می کند.” در همین بخش از گزارش تاور، همچنین از قول سرهنگ نورث آمده که “خویشاوند [علی هاشمی] مخصوصا خواستار کسب علامتی از دولت آمریکا شد تا ببیند آیا واقعا در مسیر درست پیش می رود یا خیر و ما در مورد یک عبارتِ به دقت تعیین شده که از صدای آمریکا پخش شود به توافق رسیدیم.”
بیژن فرهودی، از روزنامه نگاران سابق رادیو صدای آمریکا، در مصاحبه ای با بی بی سی در اردیبهشت ۱۳۹۴ روایت می کند که در شهریور ۱۳۶۵، دولت آمریکا در اقدامی نامتعارف از این رسانه خواسته بود متنی خاص را از رادیو پخش کنند: “[در این متن] از ایران ستایش کردند که به آزادی سرنشینان هواپیمای پان امریکن که ربوده و به پاکستان برده شده بود، کمک کرده است. به ما گفتند که این را باید به جای یک روز، سه روز پشت سر هم پخش کنیم”.
هرچند بعدها که الیور نورث بر سر ماجرای معامله با ایران محاکمه شد، اعمال نفوذ برای پخش این متن از صدای آمریکا جزو تخلفات او به شمار رفت.
“هزار بمب کار گذاشتیم”
گذشته از بخش های مرتبط با روابط محرمانه ایران و آمریکا در زمان جنگ، در مصاحبه محسن کنگرلو روایت های عجیب دیگری نیز از سال های منتهی به جنگ نقل شده که به دوران پیش از شروع همکاری او با نخست وزیری به عنوان مشاور امنیتی ارتباط دارد (این همکاری در سال ۱۳۶۱ شروع می شود).
به عنوان نمونه، وی می گوید در خرداد ۱۳۵۸ به دستور محمد بهشتی به خوزستان می رود تا در میانه درگیری حکومت با فعالان عرب مخالف حکومت مرکزی، به بررسی وضعیت منطقه بپردازد. او از احمد مدنی استاندار وقت خوزستان نقل می کند: “ما باید این قدر از این عرب ها بکشیم تا اینها از ترسشان خلاف نکنند…. بعد که کشتیم و سرکوب شدند، بعد در منطقه عربی امکانات ایجاد کنیم.” کنگرلو می افزاید: “عرب های ایران را می گفت… من دیدم این [مدنی] از آنهاست که امکانات دستش بیاد همه را قتل عام می کند.”
محسن کنگرلو روایت می کند که در آن مقطع با حمایت علی خامنه ای نماینده وقت آیت الله خمینی در سپاه پاسداران و به حکم محسن رضایی مسئول وقت اطلاعات سپاه (او هنوز فرمانده سپاه نشده بود) “سپاه نوار مرزی خوزستان” را تشکیل داده. کنگرلو هدف از این کار را مقابله با اقدامات حکومت عراق ذکر می کند که می گوید طبق اطلاعات موجود از خاک عراق ، در اوایل ۱۳۵۸ “با کمک روس ها برای جنگ آماده می شده”.
آقای کنگرلو تاکید دارد که در آن زمان، بغداد شروع به هدایت بمب گذاری هایی در خوزستان کرده بود و نتیجتا او در یک سخنرانی اعلام می کند به ازای هر بمب گذاری عراقی ها، در خاک عراق پنجاه بمب می گذارد چون “آتش با آتش خاموش می شود”. کنگرلو می افزاید در اجرای همین راهبرد، تحت هدایت او در عراق هزار بمب کار گذاشته می شود: “هزار تا [بمب] یک کیلو و دویست گرمی و هشتصد گرمی… بهشان می گفتم اینها را در دفاتر حزب بعث بگذارند.” به گفته او، این بمب گذاری ها با استفاده از نیروهای حزب الدعوه عراق صورت می گرفته که متحد جمهوری اسلامی ایران محسوب می شدند: “همه امکانات را در اختیارشان گذاشتیم. پول در اختیارشان گذاشتیم. خیلی زیاد.”
محسن کنگرلو در بخش دیگری از روایت خود از دوران همکاری با سپاه می گوید: “آن موقع سیدمهدی هاشمی [مسئول وقت واحد نهضت های آزادیبخش سپاه] حرف اول را می زد در سپاه. همین محسن رضایی را هم ایشان برد پیش امام… معرفیش کرد. حالا او که نمی گوید اینها را که. او یک چیز دیگری می گوید و دروغ می گوید.” او می افزاید: ” اتفاقا بنده دفتر امام بودم. سیدمهدی را دیدم همان جا. محسن رضایی هم بود. گفت من آمده ام محسن رضایی را به امام معرفی کردم.”
آقای کنگرلو همچنین با اشاره به درگیری داوود کریمی -از فرماندهان اولیه سپاه که به آیت الله منتظری نزدیک بود- و محسن رضایی، می گوید به کریمی توصیه کرده بود خود را به احمد خمینی هم نزدیک کند. داوود کریمی، بعدها به فرماندهی سپاه تهران رسید ولی بر اثر تشدید اختلافات خود با محسن رضایی به حاشیه رانده شد و حتی در ۱۳۷۱، به خاطر دفاع از آقای منتظری به زندان افتاد.
آقای کنگرلو می گوید که از قبل از انقلاب “بیت آیت الله خمینی” و احمد خمینی با “بیت آیت الله منتظری” و هادی هاشمی داماد آقای منتظری مشکل داشتند. او با توصیف احمد خمینی به عنوان جوانی فوتبالیست که مانند طلبه ها زندگی نمی کرده و از این جهات، شباهتی به هادی هاشمی نداشته، می گوید: “باورش هم نمی شد که یک زمانی این طوری بشود… که همه انقلاب دست او باشد.”
وی در بخش های جداگانه ای از مصاحبه خود، اتهامات شخصی سنگینی را علیه افراد دیگر مطرح می کند که انتشار آنها در نسخه حذف شده مصاحبه، با واکنش های متنوعی رو به رو شده است.
به دنبال حذف نسخه اولیه، حسین دهباشی نوشته: “نگارنده میپنداشت که مواردی از این دست -مطابق روال معمول- در بازبینی توسط مصاحبهشونده اصلاح شده ولی گویا مرحوم شهید کنگرلو نیز تصور کردهاند که علاوه بر مواردی که از گفتگوی حدودا ۸ ساعتهشان تلخیص نمودهاند، ویرایش مذکور برعهده اینجانب است”.
زمان انجام مصاحبه آقای کنگرلو به صراحت ذکر نشده، ولی در بخشی از آن ذکری از گفتگوی “۳-۴ ماه قبل” بی بی سی فارسی با سردبیر هفته نامه الشراع صورت گرفته -که برای نخستین بار ماجرای مک فارلین را افشا کرده بود.
این اشاره، ظاهرا متوجه مصاحبه آذر ۱۳۹۶ مهرداد فرهمند خبرنگار بی بی سی با حسن صبرا سردبیر الشراع در زمان ماجرای مک فارلین است که درنتیجه می توان حدس زد زمان انجام گفتگوی محسن کنگرلو، در اواخر ۱۳۹۶ یا اوایل ۱۳۹۷ بوده است.