اقتصاد و میزان تخصصگرایی در ایران؛ گزارشی از یک یادداشت
کرونا؛ طوفان تمام عیار ایران
زیتون: دکتر جواد صالحیاصفهانی استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا تک آمریکا و از برجستهترین اقتصاددانهای ایرانی است. در آخرین روزهای سال ۹۸، او در یادداشتی برای نشریه فارن افرز به بررسی اثرات ویروس کورونا بر اقتصاد ایران پرداخته است. در زمان انتشار این یادداشت، وضعیت شیوع کورونا در استان گیلان به شدت بحرانی بود.
او در این یادداشت مینویسد: «مرگ میخواهی، برو گیلان!» این ضربالمثل ایرانی قدیمی قصد ندارد افراد را از سفر به گیلان، این استان سرسبز، غنی و زیبای حاشیه دریای خزر بر حذر بدارد؛ هرچند، شاید این روزها این معنا برای ضربالمثل مناسبتر باشد. بعد از استان قم، منشأ اولیه شیوع پاتوژن کووید-۱۹ در ایران، گیلان دومین استانی است که بیشترین میزان ابتلا به ویروس کورونا را داشته است. (ضربالمثل در حقیقت به افرادی که زندگیای طولانی و شاد داشتهاند توصیه میکند تجربه زیبای خود را با انتخاب استان گیلان به عنوان خانه آخر خود به بهترین شکل ممکن به پایان ببرند. چون در این استان رسم است پس از فوت یکی از اعضای خانواده، دوستان و همسایهها به مدت یک هفته برای خانواده داغدار غذا تهیه کنند در حالیکه در سایر استانهای ایران، وظیفه تهیه غذا و پذیرایی به عهده خانواده داغدار است.)
استان گیلان یکی از قطبهای گردشگری ایران است و در شرایط کنونی هزینه سنگینی بابت شهرت و محبوبیتاش میپردازد. در هفتههای اخیر بسیاری از ایرانیان با بهره جستن از تعطیلی مدارس راهی گیلان شدهاند و طبعاً ویروس مرگبار کورونا را هم با خودشان به این استان بردهاند. فرماندار گیلان و نماینده این استان در مجلس شورای اسلامی، در تلویزیون سراسری از ایرانیان خواهش کردند که به این استان سفر نکنند. آنها همچنین از دولت درخواست کردند که محدودیتهای قانونی برای سفر به این استان وضع کند اما، دولت تاکنون سرسختانه از ایجاد هرگونه محدودیتی سر باز زده است.
تعجب و دلخوری مردم گیلان زمانی بیشتر شد که دو هفته پس از اینکه بحران صورت سراسری به خود گرفته بود و مقامات سازمانهای مرتبط با سلامت و بهداشت مدام از مردم میخواستند که در خانهها بمانند، سوم اسفند ماه رئیس جمهور حسن روحانی اولین بخش از آزادراه تهران-گیلان را به صورت رسمی افتتاح کرد. این آزادراه، تهران را به شهرهای توریستی گیلان متصل میکند و زمان سفر به این شهرها را به حدود یک چهارم کاهش میدهد. هجوم مسافران از طریق جاده جدید به استان گیلان شروع شده بود که با یاری بخت، بخشی از جاده به سبب رانش زمین بسته شد و استفاده از جاده را، حداقل برای مدتی، غیرممکن کرد.
تعجب و دلخوری مردم گیلان زمانی بیشتر شد که دو هفته پس از اینکه بحران صورت سراسری به خود گرفته بود و مقامات سازمانهای مرتبط با سلامت و بهداشت مدام از مردم میخواستند که در خانهها بمانند، سوم اسفند ماه رئیس جمهور حسن روحانی اولین بخش از آزادراه تهران-گیلان را به صورت رسمی افتتاح کرد.
نویسنده در ادامه میافزاید: وضعیت بغرنج گیلان دو ضعف اساسی دولت را آشکار میکند؛ ضعفهایی که عملکرد دولت در کنترل ویروس کووید-۱۹ را بسیار متزلزل میکنند: سیستم اداری کشور آمادگی و هماهنگی لازم برای پاسخگویی به نیازها در زمان بروز بحران سلامتی را ندارد. و دومین نکته اینکه میزان اعتماد مردم به دولت و مخصوصاً به رسانههای دولتی به پایینترین سطح ممکن سقوط کرده است.
در ادامه این یادداشت، صالحیاصفهانی با مروری اجمالی بر وضعیت اقتصادی ایران، به برخی از تاثیرات احتمالی ویروس کورونا بر اقتصاد و نیز همزمانی آن با تحریمهای آمریکا علیه ایران پرداخته است.
بدترین زمان ممکن
اصفهانی مینویسد: متأسفانه شیوع ویروس کووید-۱۹ در بدترین زمان ممکن برای ایران اتفاق افتاده است. در ماه مه ۲۰۱۸ رئیس جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، تحریمهای تنبیهیای را علیه ایران وضع کرد که اقتصاد کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داده، منابع ذخیره ارزی کشور را به شدت تحلیل برده و توانایی کشور در مواجهه با یک بحران سراسری در زمینه سلامتی را به شدت کاهش داده است. در نهایت هم سقوط ۲۵ درصدی قیمت نفت در ماه جاری، که قیمت نفت را به بشکهای ۳۵ دلار کاهش داد، سیاهه مشکلات را کامل کرد. در بودجه ایران برای سال آینده قیمت نفت حدود بشکهای ۵۰ دلار پیشبینی شده بود.
در نتیجه تمام اینها، هفته گذشته جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار در طول حیات ۴۱ سالهاش از صندوق بینالمللی پول درخواست ۵ میلیارد دلار وام کرد؛ یعنی سقف میزان ممکن برای درخواست وام. اگر این درخواست در هیأت اجرایی صندوق بینالمللی پول تصویب شود و با فرض اینکه آمریکا جلوی جابهجایی پول به ایران را نگیرد، شاید این مبلغ بتواند بخش کوچکی از مشکلات را حل کند. در سال ۲۰۱۲، زمانی که ارزش صادرات نفت ایران در سال حدود ۱۲۰ میلیارد دلار بود، ۵ میلیارد دلار مثل قطرهای در دریا گم میشد. اما در سال جاری که صادرات نفتی به زیر ۱۰ میلیارد دلار رسیده است، این مبلغ میتواند تغییر قابلتوجهی ایجاد کند.
مردم ایران پیش از تحریمهای ایالات متحده نیز با مشکلات زیادی دست به گریبان بودند و اعمال تحریمها از سال ۲۰۱۸ قدرت خرید آنها را حدود ۲۰ درصد دیگر کاهش داده است. بحران سلامتی جدید این قدرت خرید را باز هم کمتر خواهد کرد. در دهههای اول سده بیست و یکم که قیمت نفت به اوج خود رسیده بود، ایرانیان متعلق به طبقه متوسط از وضعیت خوبی برخوردار بودند. در سال ۲۰۱۲ این طبقه بیش از ۶۰ درصد مردم ایران را تشکیل میداد. اما در سال ۲۰۱۸، این میزان به ۵۳ درصد جمعیت کاهش پیدا کرد. به احتمال زیاد این رقم باید امروزه چیزی کمتر از ۵۰ درصد جمعیت باشد.
مردم ایران پیش از تحریمهای ایالات متحده نیز با مشکلات زیادی دست به گریبان بودند و اعمال تحریمها از سال ۲۰۱۸ قدرت خرید آنها را حدود ۲۰ درصد دیگر کاهش داده است. بحران سلامتی جدید این قدرت خرید را باز هم کمتر خواهد کرد.
محاسبه کاهش قدرت خرید برای کسانی که درآمد دولتی دارند آسانتر است. حدود ۲ تا ۳ میلیون از خانوارهایی که درآمد دولتی دارند شاهد کاهش ۱۵ درصدی درآمد خود بودهاند و احتمالا در سال جاری نیز کاهش مشابهی را تجربه خواهند کرد. در بودجه سال ۹۹ افزایش ۱۵ درصدی حقوق کارکنان و کارمندان دولت پیشبینی شده بود و این در حالی است که به احتمال زیاد قیمتها حدود ۳۰ درصد افزایش پیدا خواهند کرد. کل بودجه درنظر گرفته شده برای حقوق کارکنان حدود ۲۲ درصد افزایش نشان میدهد و این بسیار کمتر از میزان واقعی تورم است.
نرخ بیکاری از دیگری مشکلاتی است که دولت روحانی با آن دست به گریبان است. در حال حاضر حدود ۳ تا ۴ میلیون نفر نیروی فعال فاقد شغل در ایران وجود دارند و به احتمال زیاد اگر بحران ویروس کورونا به زودی کنترل نشود، تعداد بیشتری از شاغلان شغل خود را از دست خواهند داد. در حال حاضر حسن روحانی هم روش محمود احمدینژاد، رئیس جمهور سابق و رقیبی که کار را برای او غیرممکن کرده، را پیش گرفته است: پرداخت پول نقد به ایرانیان؛ کاری که احمدینژاد در سال ۲۰۱۱ آن را پایهگذاری کرد و حسن روحانی بارها از آن انتقاد کرده است. بیشتر ایرانیها در حال حاضر ماهانه از دولت پول نقد دریافت میکنند.
در طول ۶ سالی که از ریاست جمهوری حسن روحانی گذشته، عدم توانایی دولت در جلوگیری از کاهش ارزش پول باعث شده مبلغ کمکهای نقدی بیش از دو سوم ارزش خود را از دست بدهد. در نوامبر سال گذشته ایرانیان در واکنش به بالا رفتن قیمت بنزین دست به اعتراض زدند و اعتراضها به ناآرامیهایی در سطح ملی بدل شد. روحانی در واکنش به اعتراضها میزان کمکهای نقدی را ۲ برابر کرد. با این وجود، در سال ۲۰۱۱ این کمکهای نقدی ۲۶ درصد درآمد ماهانه خانواده متوسط ایرانی را تشکیل میداد در حالیکه امروز و علیرغم افزایش دوبرابری کمکهای نقدی، این مبلغ حدود ۸ درصد درآمد متوسط را شامل میشود. با اینحال برای ۲۰ درصد ایرانیانی که فقیرترین قشر جامعه را تشکیل میدهند، این مبلغ هنوز ۲۴ درصد درآمد آنها را تشکیل میدهد.
ماه گذشته دولت اعلام کرد که کمک نقدی دیگری به خانوادههایی که فاقد هرگونه منبع ثابت درآمد هستند تعلق خواهد گرفت اما تنها یک بار. حدود سه میلیون خانوار در این گروه میگنجند که تقریبا ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. برای خانوادههای فقیرتر، این مبلغ هزینههای زندگی به مدت یک ماه را پوشش خواهد داد. دولت همچنین اقدام به دادن وام کرده است؛ وامهایی تا سقف ۲۰ میلیون ریال (کمابیش برابر با قدرت خرید ۱۲۰۰ دلار) برای کسانی که کسب و کار و تجارتشان در اثر بحران کورونا آسیب دیده است.
در ادامه این یادداشت، صالحیاصفهانی به این سوال پرداخته است که دولت قصد دارد از چه منبعی این کمکهای نقدی و وامها را پرداخت کند؟ به گفته او: کسری بودجه مانند یک بیماری مزمن همواره گریبانگیر دولتهای پوپولیست ایران بوده است. و در حال حاضر با تأثیر تحریمها، آسیبهای ناشی از بحران کورونا و سقوط بیسابقه قمت نفت، دولت با کسری بودجه بیسابقهای روبرو است. بر اساس لایحه بودجه، قرار است بخشی از کسری بودجه سال ۹۹ با افزایش ۱۵۰ درصدی فروش اوراق قرضه دولتی نسبت به سال ۹۸ جبران شود.
حتی در زمان آرامش نسبی هم ایرانیان همواره ترجیح دادهاند پول خود را در طلا، ارزهای خارجی و سهام سرمایهگذاری کنند. در شرایط کنونی، که اعتماد عمومی به عملکرد دولت به شدت کاهش پیدا کرده است، بعید است اوراق قرضه دولت بتواند خریداران زیادی پیدا کند. میزان نقدینگی در جامعه کم نیست اما شاید مردم ترجیح بدهند با پول خود قمار کنند تا آن را به دولت قرض بدهند. و اگر مردم از خرید اوراق قرضه خودداری کنند، بانکهای دولتی مجبور خواهند شد وارد عمل بشوند. اما هنگامی که این بانکها برای پر کردن صندوقهایشان به بانک مرکزی رو بیاورند، میزان عرضه پول افزایش یافته و منجر به تورم خواهد شد.
میزان اعتماد عمومی به حکومت در طول سالها و اندک اندک رو به کاهش بود اما با سقوط هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین در دی ماه گذشته، این اعتماد ناگهان به قهقرا سقوط کرد
میزان اعتماد عمومی به حکومت در طول سالها و اندک اندک رو به کاهش بود اما با سقوط هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین در دی ماه گذشته، این اعتماد ناگهان به قهقرا سقوط کرد. مقامات ابتدا هرگونه اطلاع از دلایل سقوط را به شدت تکذیب کردند اما در آخر مجبور شدند اعتراف کنند که هواپیما را به اشتباه با شلیک موشک ساقط کردهاند. هنوز یک ماه از این ماجرا نگذشته بود که باز هم مقامات در ابتدای امر وجود ویروس کورونای جدید در شهر قم را تکذیب کردند و بعد از اینکه دو نفر در اثر بیماری جان خود را از دست دادند، مجبور شدند شیوع بیماری را تأیید کنند. این واقعه اخیر باز هم سطح اعتماد عمومی را بیش از پیش کاهش داد.
در پایان این یادداشت، صالحیاصفهانی به بررسی عملکرد سیاسی مدیران نظام پرداخته است. او با اشاره با عملکرد قابل تحسین کادر بهداشت و درمان و سایر متخصصان شاغل در ایران این پرسش را مطرح کرده است آیا در دوره پس از بحران تغییری در نگاه بخش سیاسی به بدنه تخصصی کشور ایجاد خواهد شد؟ یا همچنان محافظهکاران تصمیمگیرندگان اصلی کشور باقی خواهند ماند؟
حرفهایها را به میدان بیاورید
جمهوری اسلامی تاکنون توانسته است با کمپین فشار حداکثری ایالات متحده فعالانه ـ و موفقیتآمیز ـ مقابله کند. دولت، با اطمینان کردن به نیروهای بازار و رها کردن افسار پول ملی {کمارزش شدن آن}، تولیدکنندگان داخلی را ترغیب کرد تا جای واردات خارجی را بگیرند. در نتیجه، با وجود اینکه درآمدها به طور کلی کاهش پیدا کردهاند، میزان اشتغال از زمان شروع تحریمها در مه ۲۰۱۸ افزایش داشته است. قبل از شروع بحران کورونا، وضعیت اقتصادی به نسبت پایدار بود؛ این را میتوان با مراجعه به تولید ناخالص داخلی غیرنفتی کشور مشاهده کرد که بهترین معیار برای بررسی فعالیتهای اقتصادی است. جمهوری اسلامی موفق شده است از آنچه مخالفان رژیم پیشبینی میکردند، یعنی سقوط رژیم در اثر مشکلات اقتصادی و سیاسی، جان به در ببرد.
بحران ویروس کووید-۱۹ هیچ نقطه روشنی ندارد و به ابزار اعمال قدرت معمول جمهوری اسلامی هم پاسخگو نیست. جمع کردن جمعیت بزرگی از طرفداران رژیم در خیابانها ممکن است محاسبات طرفداران تغییر رژیم را در هم بریزد و نمایش قدرت نظامی هم ممکن است برای دور نگه داشتن دشمنان فرصتطلب به کار بیاید، اما هیچکدام از این دو استراتژی به درد مهار پاتوژن نمیخورد.
اما بحران ویروس کووید-۱۹ هیچ نقطه روشنی ندارد و به ابزار اعمال قدرت معمول جمهوری اسلامی هم پاسخگو نیست. جمع کردن جمعیت بزرگی از طرفداران رژیم در خیابانها ممکن است محاسبات طرفداران تغییر رژیم را در هم بریزد و نمایش قدرت نظامی هم ممکن است برای دور نگه داشتن دشمنان فرصتطلب به کار بیاید، اما هیچکدام از این دو استراتژی به درد مهار پاتوژن نمیخورد. به جای جمع کردن مردم در خیابانها، مقامات باید مردم را به ماندن در خانه تشویق کنند. و به جای بسیج نیروهای وفادار به ایدئولوژی رسمی نظام، لازم است این بار نیروهای متخصص و تحصیلکرده را وارد میدان کنند.
بخش خدمات بهداشت و سلامت کارنامه درخشانی در دوران جمهوری اسلامی دارد. سه دهه پیش نیروهای فعال در این بخش برای کاهش نرخ مرگ و میر نوزادان و مادران در مناطق روستایی جنگیدند و موفق شدند میزان طول عمر در ایران را به کشورهای پیشرفتهتر نزدیک کنند. متخصصانی که در آن دوره تربیت شدند، در حال حاضر در خط مقدم مبارزه با بیماری همهگیر کورونا هستند. هرچند تا پایان مبارزه راه درازی باقی است، نسل جوان متخصصان بهداشت و درمان تاکنون عملکرد قابل ستایشی در مبارزه با ویروس و درمان مردم در تک تک بیمارستانها و محلهها، آن هم در شرایطی بسیار دشوار، داشتهاند.
این استاد دانشگاه در ادامه این مسئله مهم را مطرح میکند که: بعد از پایان بحران ـ که امیدواریم چندان دور نباشد ـ جمهوری اسلامی با پرسشی روبرو خواهد بود که مدتها است در مقابلش قرار داده شده است. آیا متخصصین حوزه بهداشت و سلامت که حالا با بیماری میجنگند و تا پیروزی کامل به جنگشان ادامه خواهند داد، این حق را خواهند داشت که در تصمیمگیریها برای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه خودشان مشارکت داشته باشند؟ محافظهکارانی که در حال حاضر اکثریت کرسیهای مجلس ایران را در اختیار دارند و شانس بیشتری هم برای برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۱ دارند، باید به دقت در مورد این سؤال تأمل کنند. چرا که بر کسی پوشیده نیست که در طول سالیان و در انتخابات مختلف، طبقه متخصص، که قلب طبقه متوسط ایران را تشکیل میدهد، به چشماندازی برای آینده ایران رأی داده است که تفاوتی بنیادی با دیدگاههای محافظهکاران دارد.
بعد از پایان بحران جمهوری اسلامی با پرسشی روبرو خواهد بود که مدتها است در مقابلش قرار داده شده است. آیا متخصصین حوزه بهداشت و سلامت که حالا با بیماری میجنگند و تا پیروزی کامل به جنگشان ادامه خواهند داد، این حق را خواهند داشت که در تصمیمگیریها برای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه خودشان مشارکت داشته باشند؟
متخصصان بخش بهداشت و درمان، مانند متخصصان تمام حوزههای دیگر، خواهان ایرانی هستند که به تخصصها و مهارتهای آنها ارج بگذارد و تماس خود را با دنیای بیرون حفظ کند. ارتباط آنها با سازمانهای بین المللی خصوصا سازمان بهداشت جهانی نه تنها برای ادامه مبارزه با ویروس جدید کورونا در ماههای آتی ضروری است، بلکه تاکنون نیز احترام ویژهای برای کشور در سطح بینالمللی به همراه داشته است.
محافظهکاران، همزمان که مشغول هر چه بیشتر فشردن قدرت در مشت خود هستند، باید تصمیم بگیرند که چه فضای سیاسیای را به مشارکت متخصصان اختصاص خواهند داد. انقلابیهای جوانی که در دهه ۶۰ در مقابل هجوم عراقیها جنگیدند و میراثداران آنها که موفق شدهاند ایران را در مقابل شرایط بحرانی منطقه محافظت کنند، به حق خواستار قدرشناسی از زحماتشان هستند و تاکنون نیز پاداش زحمات خود را با صعود به هرم قدرت گرفتهاند. آیا آنها هم به نوبه خود زحمات متخصصان حوزه بهداشت و درمان را، که در حال حاضر مشغول نجات جان ملت هستند، قدر خواهند شناخت و به آنها امکان مشارکت در امور ملی را خواهند داد؟