جدال بر سر قدرت در مجلس فرمایشی
اخیرا خبری مبنی بر طرح بیش از صد نماینده برای استیضاح هیات رئیسه مجلس منتشر شد که واکنشهای بسیاری نیز در پی داشت. دلیل این کار، تلاش سازمانیافته اعضای هیات رئیسه برای مداخله در انتخاب روسای کمیسیونهای تخصصی عنوان شد. در همین راستا برخی از نمایندگانِ خواهان استیضاح با انتقاد از وضعیت فعلی، این عمل هیات رئیسه را به شدت محکوم کردند. همچنین گفته میشود که برخی از نمایندگان نیز تهدید به استعفا کردهاند.
ماجرا از زمانی شروع شد که برخی از نمایندگان بدون سابقه کاری و تحصیلات مرتبط، در برخی کمیسیونها مورد حمایت اعضای هیات رئیسه قرار گرفتند و با لابی آنها، وارد لیست کمیسیونها شدند. به نظر میرسد که اعضای هیات رئیسه مجلس با محوریت قالیباف، سعی دارند تا کسانی را که به لحاظ سیاسی به آنها نزدیک هستند، وارد کمیسیونها کنند. البته برخی از نمایندگان نزدیک به قالیباف اساس چنین طرحی را تکذیب کردند. در همین راستا دستیار رسانهای محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، طرح استیضاح هیات رئیسه را دروغ خواند و خواستار معرفی نام متقاضیان طرح استیضاح شد.
با این حال، به نظر میرسد که مجلس به اصطلاح انقلابی در همین ابتدای کار، دچار نزاع بر سر قدرت شده است. پیشتر، زهره الهیان نسبت به حضور اعضای هیات رئیسه در کمیسیونهای تخصصی هشدار داده بود و از آنها خواسته بود که از این کار صرف نظر کنند.
اما چرا حضور در کمیسیونهای تخصصی مجلس این قدر مهم است؟ از مجالس قبلی شایعات بسیاری مبنی بر رقابتهای عجیب برای کسب کرسی کمیسیونها به گوش میرسید. حتی گفته میشد که برخی نمایندگان برای انتخاب شدن، رایها را خریدهاند و چندین میلیارد تومان نیز پرداخت کردهاند. خرید و فروش کرسیهای کمیسیونها این شائبه را ایجاد کرد که سود مالی ریاست بر یک کمیسیون یا حضور در آن، میتواند انگیزه اصلی باشد.
واقعیت این است که بسیاری از کمیسیونها به علت شرایط خاصی که دارند، امکانات ویژهای نیز برای نماینده عضو ایجاد میکنند. مثلا عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، معمولا به منظور ماموریت یا دیدار به سفرهای خارجی میرود و گذشته از آن که هزینه این سفرها توسط مجلس پرداخت میشود، حق ماموریت خوبی نیز به آنها تعلق میگیرد. در برخی کمیسیونها، مانند کمیسیون انرژی، نیز به دلیل روابط نماینده با وزیر، نماینده از نفوذ زیادی برخوردار است. موارد بسیاری بوده که تنها با یک معرفینامه، وزیر مربوطه فرد معرفی شده توسط نماینده را استخدام کرده است.
اینها در شرایطی است که بدانیم نمایندگان از رانت اطلاعاتی در بسیاری از پروژههای اقتصادی برخوردارند و افراد نزدیک به آنها میتوانند قراردادهای پیمانکاری قابل توجهی را به دست آورند. ماجرای فساد اقتصادی تاجگردون به خوبی نشان میدهد که حضور او در مجلس و رانت اطلاعاتیحاصل از شغلش، باعث شد که بتواند ثروت هنگفتی برای خود و نزدیکانش فراهم کند.
البته چنین زد و بندهای مالی، به اینجا ختم نمیشود. اخیرا مصطفی میرسلیم در مصاحبهای افشا کرد که رئیس یکی از کمیسیونها برای جلوگیری از تصویب یک طرح، ۶۵ میلیارد تومان رشوه دریافت کرده است. اگرچه این ادعا هیچ گاه توسط دستگاههای قضایی پیگیری نشد، اما به وضوح نشان میدهد که حضور در مجلس و کرسیهای تخصصی تا چه حد میتواند برای افراد سودآور باشد. اما کمیسیونهایی که از چنین مواهبی کمتر برخوردارند، عموما متقاضی عضویت زیادی نیز ندارند. حتی در دورههایی از مجلس، فقط با وساطت هیات رئیسه برخی حاضر شدند برای یک کمیسیون داوطلب شوند. این شرایط به خوبی نشان میدهد که چرا جدال بر سر عضویت در کمیسیونهای تخصصی این قدر حساس شده است. اما طیف نزدیک به قالیباف با دفاع از اعمال نفوذ هیات رئیسه، آن را گامی در راستای جلوگیری از فساد دانست.
پس از این ماجراها، حتی شایعاتی در مورد کاهش اختیارات رییس مجلس نیز مطرح شده است. اگرچه این طرح در دوره قبل و با حمایت اعضای جبهه پایداری نیز مطرح بود، اما اختلاف نظرهای قالیباف با آنها خصوصا بر سر سیاست خارجی، میتواند در نهایت به این تقابل برسد. در دوره ریاست علی لاریجانی، اعضای نزدیک به جبهه پایداری بارها خواستار دخالت نکردن لاریجانی در سیاست خارجی شدند. برخی او را نزدیک به دولت عنوان میکردند و در زمان تصویب برجام، وی را نیز مقصر میدانستند. اما لاریجانی عملا تنها مجری دستورات «بیت رهبری» بود. در این دوره نیز قالیباف شرایط مشابهی را سپری میکند، با این تفاوت که از همان ابتدا دچار مشکل شده است. لاریجانی در مجلسی با حضور دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا ریاست میکرد و توانسته بود حمایت اصلاحطلبان را نیز کسب کند، اما قالیباف در یک مجلس یکدست و فرمایشی با این مشکل روبهروست. بنابراین، نحوه مدیریت و تعامل او با طیف رادیکال مجلس در این شرایط بسیار حائز اهمیت است.
در حالی که عمر مجلس فعلی که از پشتوانه مردمی هم برخوردار نیست، به یک سال نرسیده، نزاعهای سیاسی برای دسترسی به قدرت و به تبع آن، سفره انقلاب، افزایش یافته است؛ سفرهای که بر سر آن برای مردم عادی جایی نیست.