عنکبوت حشرهای است که برای شکار تار میتند؛ تارهایی که چسبندهاند و دیگر حشرات را به دام میاندازند. اما ویژگی مهم آن این است که خودش به تارها نمیچسبد و هیچ امکانی برای به دام خود افتادن ندارد.
بعد از چهار دهه، آیا آنچه بر سیاست داخلی و خارجی ایران گذشته، دست و پای حاکمان حکومت جمهوری اسلامی را بسته است؟ آیا اظهارنظرهایی که به نظر متناقض میرسند و ناکامیهای پیاپی سیاسی و اقتصادی اینبار مثل تارهای عنکبوت، صاحب تار را به دام انداخته است؟ گویی کوبیدن همیشگی بر طبل دشمنی با امریکا از یکسو و تلاش بیثمر برای رهایی از آسیب تحریمها و تکرار این چرخه باطل باعث شدهاند خروج از این دام خودتنیده از همیشه دشوارتر باشد.
***
آخرین اظهارنظر «علی خامنهای» پس از اعلام پیروزی «جو بایدن» در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، در توییتر فارسی رهبر جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. او طبق سیاست همیشگی جمهوری اسلامی، باز هم بر «دشمنی» میان دو کشور تاکید کرده و گفته مایوس کردن امریکا، تنها راه رفع دشمنی است. وسیله آن را هم تقویت ابزارهای قدرت دانست.
یک روز پیش از این توییت، او گفته بود: «خیلی از مشکلات کنونی کشور ربط به تحریم ندارد، مربوط به ناهماهنگیهای خود ما است.»
خامنهای همواره در مقابل تحریمها، «اقتصاد مقاومتی» را مطرح کرده است؛ اگرچه یکبار میگوید تحریمها بیاثر هستند و بار دیگر بر تاثیرگذاری آنها تاکید میکند.
همزمان با انتشار این مواضع خامنهای در شبکههای اجتماعی مربوط به او و پیش از اعلام نتایج ریاستجمهوری امریکا، سایت رسمی او بخش جدیدی راهاندازی کرد به نام «آمریکای آشفته» که البته به جز چند یادداشت و مصاحبه، صرفا شامل پوسترهایی است که نظر رهبر جمهوری اسلامی را بازنشر میکند؛ یعنی «انحطاط»، «انهدام» و البته «افولامریکا».
شبکههای اجتماعی متصل به علی خامنهای، سایت رسمی او و به دنبال آنها، رسانههای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مثل خبرگزاری «تسنیم»، همزمان با همین چند تعبیر، گفتههایش را بازنشر و کتابهایی را تبلیغ کردند که رهبر جمهوری اسلامی پیش از اعلام نتایج امریکا معرفی کرده بود.
«ترس ترامپ در کاخ سفید» یکی از این کتابها است که از نظر علی خامنهای، نشاندهنده «انحطاط نظام سیاسی» امریکا به حساب میآید. «پایان تاریخ و آخرین انسان» که کتابی از «فوکویاما» است هم در همین بخش تازه، یعنی آمریکای آشفته، به عنوان کتابی منتقد نظام «لیبرال دموکراسی» معرفی شده است. در همین بخش، مصاحبهای نیز با «محمد مرندی»، از معدود تئوریسینهای جمهوری اسلامی آمده که ساختار لیبرال دموکراسی را مورد انتقاد قرار داده است.
همزمان، علی خامنهای در روز برگزاری انتخابات امریکا، در توییتر خود «دموکراسی امریکایی» را «چهرهای کریه از لیبرالدموکراسی» تعریف و توییتر انگلیسی او هم همین توییت را منتشر کرد. پیش از این موضعگیری، خامنهای گفته بود برای جمهوری اسلامی فرقی ندارد که چه کسی رییسجمهوری امریکا شود.
چند روز پیش از انتخابات امریکا، همزمان با روز سیزدهم آبان، سالگرد حمله نیروهای انقلابی به سفارت این کشور در ایران، علی خامنهای سخنرانی کرده و گفته بود تنها راه برطرف کردن دشمنیها، قدرتمندتر شدن است.
او در بخشی از صحبتهایش گفته بود: «خیلی از مشکلات کنونی ما ربطی هم به تحریم و مانند این چیزها ندارد؛ مربوط به خود ما است.»
رهبر جمهوری اسلامی در بخش دیگری گفته بود: «مردم خوب ایستادگی کردهاند. در این مدتی که این مشکلات تحریم و تبعات تحریم و مانند اینها بوده، مردم واقعا خوب ایستادهاند.»
او در شرایطی از «ایستادگی» حرف زده است که دقیقا پارسال همین موقع، هزاران نفر از معترضان به گرانی به خیابانهای شهرهای مختلف ایران آمدند و جوابشان به روایت خبرگزاری «رویترز»، دستکم هزار و ۵۰۰ کشته و البته صدها زندانی سیاسی شد. در آبان سال ۱۳۹۸، همزمان با انتخابات امریکا هم طرفداری بخش بزرگی از مردم ایران از «دونالد ترامپ» مشهود بود؛ به ویژه که معتقد بودند او فشار بیسابقهای با تحریمهای اقتصادی و سیاسی به جمهوری اسلامی آورده است و میتواند در براندازی جمهوری اسلامی نقش موثری ایفا کند.
برای پیدا کردن تناقضات اظهارات خامنهای درباره تاثیرگذاری تحریمها، کافی است به گفتههای او طی سالهای اخیر پرداخت. او ساعتهای منتهی به اعلام نتیجه انتخابات ریاستجمهوری امریکا گفته بود که تحریمها در گرانی نقشی نداشتهاند و تقصیر را بر گردن دولت خود انداخته بود. در حالیکه مرداد سال جاری، در اظهاراتش به مناسبت «عید قربان» تاکید کرده بود: «تحریمی که امریکاییها علیه ملت ایران به کار گرفتهاند، قطعا یک جنایت است؛ یعنی در این تردیدی نیست.»
او در همان سخنرانی گفته بود که شکی در مشکلاتی که تحریمها ایجاد کردهاند، وارد نیست.
علی خامنهای در اردیبهشت ماه امسال هم در بیاناتی که مخاطبانش مجموعههای تولیدی بودند، تحریمها را «ویروس دستساز» خوانده بود که به اقتصاد ایران ضربه میزند.
او یک سال پیش، در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران گفته بود که بدون شک تحریمها «فشار حداکثری» هستند.
علی خامنهای حتی مذاکره با قدرتهای جهان، از جمله امریکا را هم به خاطر رفع تحریمها مجاز دانسته و خرداد ۱۳۹۷ تاکید کرده بود که اگر مذاکرات به رفع تحریمها منجر نشوند، ارزشی نخواهند داشت.
رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۵ تحریمها را جنگ دانسته بود؛ جنگی واقعی که با اقتصاد مقاومتی، یعنی تکیه بر تولیدات داخلی میتوان در جبهه مقابل دوام آورد.
او در سالهای پیش از آن هم بارها گفته بود که تحریمها برای جمهوری اسلامی مشکلساز بودهاند؛ از همان زمان جنگ ایران و عراق تاکنون. همزمان با این اظهارات هم، مثل همان حرفی که پیش از اعلام نتایج این دوره از انتخابات امریکا بیان کرد، گاهی با تکیه بر همین اقتصاد مقاومتی، گفته است که تحریمها بیتاثیر بودهاند.
«مهدی مهدویآزاد»، روزنامهنگار در همین خصوص به «ایرانوایر» گفت که این تناقضگویی در اظهارات رهبر حکومت ایران زاییده ساختار ایدئولوژیک او است و طی چند دهه اخیر بسیاری از اظهاراتش اشتباه بودهاند: «مواضع پیشین علی خامنهای مثل تار عنکبوت دستهایش را بسته و باعث شدهاند که متناقض صحبت و مدام خودش را توجیه کند. او چندین بار گفته است که مشکلات اقتصادی کشور به خاطر ناکارآمدی مدیران است ولی در اظهاراتی دیگر، تحریمهای امریکا را جنگ اقتصادی خوانده است. اظهارات او را بایستی متناسب با زمان و موقعیت تحلیل کرد. او وقتی میخواهد از اقتصاد مقاومتی، یعنی اصلیترین تئوری خود در اقتصاد دفاع کند، میگوید امریکا هیچ غلطی نمیتواند انجام دهد. اما وقتی میخواهد بر دشمنی امریکا تاکید کند، میگوید وضعیت اقتصادی ایران را تحریمهای امریکا آشفته کرده است.»
مهدوی آزاد راهاندازی بخش جدید در وبسایت رسمی خامنهای را در چند ماه اخیر، تلاش خامنهای در راهاندازی مرکز تولید محتوا میداند: «تمام هزینههایی که خامنهای و جمهوری اسلامی برای راهاندازی جریان بزرگ اندیشه علیه امپریالیسم امریکا خرج کرد، به بنبست رسیدهاست. آنها نتوانستند تئوریسینی پیدا کنند که طرحهای جدیدی ارایه کند. به جز سه چهار نفر، هیچکس را ندارند. بقیه، سربازان “جنگ نرم” هستند که مواضع خامنهای را تکرار میکنند. حتی در وبسایت و کانالهای مربوط به او هم اصولا حرف جدیدی نیست بلکه مدام هرچه از قبل داشتهاند را بازنشر میکنند. این تصمیم مدیریتی برای ایجاد مرکز تولید محتوا که سایت او است، به وضوح تصمیمی سیاسی است. این وظیفه جدید سازمان عریض و طویلی است که برپا کرده است. اگرچه آدم زیاد دارد ولی محتوا ندارد.»
در اظهارات طرفداران خامنهای هم میتوان این تکرار طوطیوار را به وضوح دید. چه آنها که قلم به دست دارند و چه افرادی که در شبکههای اجتماعی ابراز عقیده میکنند، همان کلمات و مواضع خامنهای را تکرار میکنند بدون آنکه چیزی بر آن بیافزایند. میتوان «افول امریکا» یا همین «آمریکای آشفته» را در رسانههای حکومتی و شبکههای اجتماعی جستوجو کرد که چهطور همانها بازنشر میشوند.
اگرچه علی خامنهای هنگام انتخابات امریکا همان مواضع خصمانه علیه این کشور را با تعابیری چون انهدام و انحطاط تکرار کرده اما اشاره متناقض او به تحریمها نشان میدهد که حاضر است در موقعیتهای مختلف، هرکجا که بخواهد، دولت برآمده از حکومت خودش را هم قربانی کند. هرچند به نظر میرسد بخشهای بزرگی از جامعه ایران که طرفدار این نظام و حاکمیت او نیستند، چشم به اظهارات وی ندوختهاند. آنها به سفرههایشان نگاه میکنند که هر روز کوچکتر میشوند و امیدوارانه پایان دیکتاتوری کسی را انتظار میکشند که انگار تارهایش دیگر توان شکار ندارند و این ترکیب پیچیده ناکارآمدی و تناقض، حکومت ایران، رهبرش و طرفدارانش را سردرگم و اسیر کرده است.
آیدا قجر, ایران وایر: