ماهنامه خط صلح – در حال حاضر جامعهی ما از جامعهی سنتی به سوی جامعهی الکترونیک در حال حرکت است به خصوص از زمان شیوع ویروس کرونا اجرایی شدن مباحث الکترونیکی لازم و ضروری شده است. آموزش و پرورش به عنوان یک ارگان مهم جامعه، برای مواجهه با این فرایند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وظایف مهمی را به عهده دارد، تا بتواند فرهنگ قومی و مذهبی خود را حفظ کند. در این زمینه بهرهمندی از فضاهای مجازی نیز، مبتنی بر میزان بصیرتی است که در یادگیرنده وجود دارد. تمام هم و غم معلم، خانه و مدرسه باید این باشد که سه توانایی اساسی (فهم، نقد و توان تصمیم گیری) در یادگیرنده شکل بگیرد. این همان «بصیرت» است که باید هدف تعلیم و تربیت باشد.
چالشهای فضای مجازی همچون پخش عکسهای برهنه، عدم کنترل پدر و مادر، اعتیاد اینترنتی، گره خوردن دنیای مجازی به واقعیت، هویت جعلی، الگوی عمومی ظهور خود برای کودکان، چاقی کودکان و نوجوانان و غیره تبیین شده است، که نیازمند فرهنگسازی عمیق است. با توجه به این که تاکنون زیرساختها و فرهنگسازی مناسبی ایجاد نشده بود، مواجهه شدیم با شیوع کرونا و الزام برای آموزش مجازی کودکان. مشکلات و معضلات فرهنگی و عدم آموزش و نحوهی استفادهی درست از فضای مجازی از یک طرف، و فشارهای مالی که به خانواده برای تهیهی حداقلهای ابزار ورود به این فضا از طرف دیگر.
سرپرست خانوادهها مجبور به تهیه گوشیهای هوشمند و خرید بستههای اینترنتی هستند که با این افزایش قیمتها، این امر در بسیاری از خانوادهها غیرممکن شده است. طبق گزارش سازمان برنامه و بودجه کشور(باشگاه خبرنگاران جوان، کد خبر: ۷۱۳۱۳۹۲) نمودار درج شده در انتهای مطلب، مربوط به آمار تعداد فرزندان خانوادهها است، طبق این نمودار خانوادههای دارای چهار یا پنج فرزند را در نظر بگیرید. سرپرست این خانوادهها میبایست برای تمام فرزندان خود گوشی هوشمند و بستههای اینترنتی تهیه کنند که بتوانند هر صبح در کلاسهایشان به صورت همزمان حاضر شوند. بحث میزان فشار مالی وارده به سرپرستها موضوع دیگری است که در این جا به آن نمیپردازیم، و سعی در بررسی به آسیبهای وارد شده به کودکان به دلیل عدم امکانات کلاسهای مجازی داریم.
بسیاری از خانوادهها به دلایل مطرح شده توانایی خرید امکانات ورود به فضای مجازی جهت برگزاری کلاسها برای کودکانشان را ندارند. میتوان گفت که علاوه بر خانوادههای فقیر، خانوادههای متوسط هم که تعداد فرزندان بیش از دو نفر دارند توانایی خرید گوشیهای هوشمند در این اوضاع افزایش قیمتها را نخواهند داشت. در این بین آسیبهای جبران ناپذیری به ارکان خانواده به خصوص کودکان وارد میشود. زیرا کودکان نمیتوانند بسیاری از مباحث را درک و تفهیم کنند و آن چه که میبینند عدم توانایی حضور در کلاسها آنلاین و عقب ماندن از بقیه دوستهایشان است.
دانشآموزان مناطق محروم، روستاها، دانشآموزان عشایر و حاشیهنشین از گروههایی هستند که به دلیل نداشتن امکانات ضروری آموزش آنلاین از کلاس درس مجازی جا ماندهاند؛ اگر چه آموزش و پرورش برای مدیریت این موضوع اعلام کرد، کلاسهای درس در مناطق روستایی و عشایری به شیوه حضوری برگزار میشود تا دانشآموزان از آموزش جا نمانند اما مشخص نیست تکلیف دانشآموزان حاشیهنشین شهرها که از قضا آنها هم به دلیل نداشتن ابزار از قافله آموزش مجازی جا ماندهاند چه میشود؟ در کنار جا ماندن دانشآموزان از آموزشهای آنلاین، موضوع مهم دیگر آسیبهای روانی این موضوع برای کودک یا نوجوانی است که از کلاس درس مجازی جا میماند و ارتباطش با معلم و دانشآموزان کامل قطع میشود.
در نظرسنجی که توسط مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری دربارهی دسترسی دانشآموزان به کامپیوتر و تلفن همراه انجام شده، این نتیجه به دست آمده است که ۴ درصد دانشآموزان به تلفن همراه هوشمند و کامپیوتر دسترسی ندارند، ۲۶ درصد دسترسی به سختی و ۷۰ درصد دسترسیشان به راحتی است.
همانطور که گفته شد بسیاری از کودکان از دسترسی به فضای مجازی برای کلاسها محروم ماندند و توانایی پذیرش این تبعیض امکانات را به خوبی ندارند. در مواردی که این مسائل تشدید شود و به این کودکان مشاورههای اصولی و درستی داده نشود، ممکن است منجر به اختلالات روانی در آینده و حتی خودکشی شود. زیرا شاید کودکان خود درک درستی از اقدام به خودکشی نداشته باشند ولی ممکن است از محیطهای مجازی و خارج از خانواده و حتی گاهی در خانواده، الگوی دیداری و یا شنیداری نامناسبی گرفته باشند. چقدر سخت و غمانگیز است صحبت در این باره. تنها راهی که به نظر میرسد میتواند مشکل گشا باشد، حمایت کامل دولت و سازمانهای مردمی و خیریهها برای رفع این معضل و آموزش به خانوادهها بوده، همچنین نقش خانواده در کنترل و نحوهی برخورد کودکان در سختیها و تبعیضها بسیار حائز اهمیت است.