محمد جواد ظریف، طالبان و خبرنگار افغان/ نکته‌ای که نگفت…

By | ۱۳۹۹-۱۰-۰۳

گفت و‌گوی چالشی و تازۀ «طلوع نیوز» با وزیر خارجه ایران اگرچه خواندنی است اما جواد ظریف می‌توانست زودتر از بحث طالبان خلاص شود…

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گفت و‌گوی تازۀ خبرنگار «طلوع نیوز» افغانستان با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجۀ ایران را می‌توان در کارگاه روزنامه‌نگاری در رشته یا ژانر «مصاحبه» به عنوان یک الگو معرفی کرد.
مصاحبه کننده با تسلط و مهارت، از دل هر پاسخ وزیر خارجۀ ایران سؤالی بیرون می‌کشد و چون می‌داند جواد ظریف در مقام رییس دستگاه دیپلماسی هم ناگزیر است ملاحظات بین‌المللی را رعایت کند و هم به گونه‌ای سخن نگوید که نهادهایی در داخل بر او خرده گیرند پرسش‌ها را چون رگباری بر سر او فرومی‌ریزد و در عین حال مراقب است هیچ‌گاه مانند برخی رسانه‌ها در ایران لحن بازجویی به خود نگیرد تا مخاطب احساس انزجار نکند یا به بهانه‌ای یا به صراحت به گفت و گو پایان ندهد یا بگوید مایل به پاسخ و ادامه نیست. چرا که به تعبیر گابریل گارسیا مارکز مصاحبه باید مثل معاشقه لذت‌بخش باشد.

از منظر حرفه‌ای می‌توان این مصاحبه را در ردیف گفت و‌گوهای اوریانا فالاچی خبرنگار فقید ایتالیایی دانست که به ایران هم سفر کرده بود و کتاب گفت و‌گوهای او با محمدرضا شاه، امام خمینی و مهندس بازرگان همچنان خواندنی و مصاحبۀ او با معمر قذافی و آریل شارون در زمرۀ اسناد تاریخی است.

اما این یک طرف قضیه است و هر قدر سؤالات به عنوان یک روزنامه‌نگار، جذاب و هدف‌مند طراحی شده و پیش می‌رود و به جایی می‌رسد که می‌گوید: «پس شما رد می‌کنید که در ایران یک حکومت است و دو بازیگر یا یک سیاست و دو بازیگر؟»، از آن طرف در مقام یک ایرانی دوست داریم آقای ظریف دچار مخمصه نشود.

خبرنگار افغان در همان سؤال اول می‌پرسد: «آیا افغانستان یک کشور اشغال شده توسط آمریکاست؟» و می‌داند اگر پاسخ «آری» بشنود می‌تواند بپرسد «‌پس چرا ایران در نشست بن در سال 2001 حضور فعال داشت» و اگر بگوید نه باز می‌تواند بپرسد «پس چرا برخی در ایران از این تعبیر استفاده می‌کنند؟»

نوبت به طالبان که می‌رسد اما مشخص است دنبال چیست. اگر ظریف بگوید تروریستی است او رابطه با طالبان را زیر سؤال ببرد و اگر بگوید نیست پیشینۀ آن را یادآور شود هر چند که وزیر خارجۀ ایران همان ابتدا می‌گوید: «طاللبان، قبل از آن که دیگری را بکشد هشت نفر از همکاران مرا کشته است و اقدامات تروریستی بسیاری انجام داده است.»

خبرنگار به دنبال تعبیر «گروه تروریستی هست/ نیست» است و ظریف می‌گوید «اقدامات تروریستی بسیاری انجام داده» و متعاقب آن پرسش‌های دیگری دربارۀ طالبان مطرح می‌کند تا ظریف را اصطلاحا در گوشۀ رینگ، گیر بیندازد.

در این فقره اما آقای وزیر خارجه بهتر می‌توانست پاسخ دهد. به این شکل که از «طالبان» فراتر از یک گروه و به عنوان جمعیتی ذی‌نفوذ در پشتون‌ها که اکثریت جامعه افغانستان را تنشکیل می‌دهند یاد می‌کرد.

ظریف، طالبان و خبرنگار افغان/ نکته‌ای که نگفت...
سال 88 و برای شرکت در همایشی دربارۀ «رسانه‌ها و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان» و در قالب هیأتی رسانه‌ای به «هرات» رفته بودیم. در آن سفر دانستم که وقتی افغان‌ها دربارۀ طالبان صحبت می‌کنند مرادشان یک گروه نیست و می‌گویند «طالب‌ها».

تفاوت طالبان و طالب‌ها ( و در تلفظ عامیانه طالبا) تنها اختلاف در تلفظ نیست بلکه تفاوت در این است که اولی یک تشکیلات و سازمان است که ارادۀ رأس به بدنه و اعضا منتقل می‌شود و نوعی نظم استالینیستی حاکم است که فردیت را از افراد می‌گیرد مانند سازمان مجاهدین خلق که تفکری به جز رجوی در آن پذیرفته نیست یا حزب بعث عراق در دورۀ صدام حسین که انگار همه از روی هم کپی گرفته شده بودند و در سبعیت و خشونت مانند هم بودند.

طالبان اما سازمانی این گونه نیست. نوعی تشکیلات پشتونی- مذهبی است و گرایش‌های متنوعی در آن وجود دارند. هم تروریست دارند و هم آدم آرام و بی آزار.

تصور می‌کنم اگر وزیر خارجۀ ایران در این گفت و گو به تنوع طالبان به عنوان افراد و نه یک گروه و سازمان استالینیستی مثل مجاهدین یا بعث اشاره می کرد از کمند خبرنگار رها می‌شد.

واقعیت این است که در افغانستان هنوز رابطۀ دولت- ملت شکل نگرفته و در واقع به 4 بخش تقسیم می‌شود: پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزاره‌ها و ازبک‌ها.  با این نگاه طالبان یا طالب‌ها روی دیگر سکۀ پشتون‌ها هستند.

واقعیت دیگر این که اگر جمعیت افغانستان را 40 میلیون نفر بدانیم و 20 میلیون نفر را واجد شرایط رأی دادن در انتخابات ریاست جمهوری تنها دو میلیون نفر شرکت کردند و هر یک از اینها که درست باشد یعنی افغانستانِ پشتون با طالبان ربط وثیق دارد.

غیبت 18 میلیون نفر دیگر یا به خاطر این بود که از طالبان می‌ترسند یا چون طالب‌ها به «امارت اسلامی» به جای «جمهوری اسلامی» معتقدند و انتخابات را قبول ندارند یا اصلا خبر ندارند انتخاباتی در کار است.

در واقع داستان بر سر طالبان نیست بر سر چهار گانۀ پشتون/هزاره/ تاجیک/ازبک است و پروژۀ ناکام ملت‌سازی. نه روس‌ها توانستند ملت بسازند، نه مجاهدین در دوران کوتاه خود، نه خود طالبان به دنبال ملت بود که مفهومی مدرن است و نه در این 20 سال که طالبان برافتاده و انتخابات ریاست جمهوری برگزار می‌شود.

ظریف می‌توانست بگوید ما با طالبان به عنوان یک گروه و تشکیلات سر و کار نداریم اما طالب‌ها را در مقام افراد ذی‌نفوذ نمی‌توان انکار کرد.

البته گفته «طالبان یک واقعیت است» اما به نظر می‌رسد تا به طالبان نگاه فراتشکیلاتی نداشته باشیم و به پیوند آنان با پشتون‌ها نپردازیم این تناقض حل نمی‌شود که اگر طالبان تروریست است چرا ارتباطاتی برقرار شده است.

منظور این است که طالبان بیش از آن که سازمان و گروه باشند «شبکه»‌اند. هر چند که رهبری و ایدیولوژی دارند و در قالب «امارت اسلامی افغانستان» خود را معرفی می‌کنند.

برای فهم موضوع و نه به قصد تشبیه می‌توان گفت وقتی از روحانیون در ایران صحبت می‌کنیم هم یک «واحد» به سبب اشتراک در لباس و اصول و مبانی در نظر می‌آید و هم افرادی با دیدگاه های متنوع و گاه مغایر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *