یک نشریه مطالعاتی وابسته به مجلس شورای اسلامی با اشاره به روند فزاینده مهاجرت نخبگان از ایران، به بررسی دلایل و عوامل موثر بر این پدیده پرداخته و چهار موج «فرار مغزها» را تبیین کرده است. این پژوهش مشخصا از پنج عامل آموزشی، شغلی و معیشتی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سخن گفته است.
***
هر روز به تعداد کسانی که به طور جدی به مهاجرت از ایران فکر میکنند افزوده میشود. این روند را در سطح خرد هر کسی که عضو دستکم یکی از شبکههای اجتماعی باشد به وضوح میبیند. در سطح کلان و آمارهای رسمی هم میتوان نشانههای روشنی از این روند فزاینده را دید. برخی آمار مرتبط با این پدیده نیز سالهاست جسته و گریخته در رسانهها اعلام میشود.
بیش از ۴۰ سال است که شهروندان ایران به هزار و یک دلیل وطن خود را ترک میکنند و هر جا را پیدا کنند به عنوان خانه و کاشانه جدید انتخاب میکنند. از ترکیه که در همسایگی ایران است گرفته تا اروپا و آمریکا و کانادا میتوان جمعیت قابل توجهی از ایرانیان را دید که ترجیح دادهاند دیگر در ایران زندگی نکنند.
در این جمعیت مهاجر همه طبقات اجتماعی و اقتصادی نیز دیده میشود؛ بیکار و ثروتمند، بیسواد و باسواد، فرودست و فرادست. انگیزههای هر یک هم متفاوت است اما یک چیز مشترک را در همه آنها میتوان دید: نمیخواهند ایران زندگی کنند.
اگر روزگار نه چندان دوری مهاجرت از ایران عمدتا به نخبگان و باسوادان و متخصصان منحصر بود، اما حالا مهاجرت ثروتمندان و تهیدستان هم به آن اضافه شده است.
با این حال موضوع مهاجرت نخبگان همچنان مهمتر و قدیمیتر از مابقی مهاجرتهاست و همواره مورد توجه کشورهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر بوده است.
فصلنامه «مجلس و راهبرد»، وابسته به مجلس شورای اسلامی، در تازهترین شماره خود در تحقیقی با عنوان «شناسایی و اولویتبندی عوامل چندزمینهای مؤثر بر روند فرار مغزها» بار دیگر به بررسی این مساله پرداخته و درباره آن با گروهی از متخصصان و مسئولان به گفتوگو پرداخته است.
آن طور که در این پژوهش آمده، دور اول مهاجرت از ایران مربوط به دهه قبل از انقلاب است که طی آن بیش از ۴۵ هزار نفر وطن خود را ترک کردند و مهمترین دلایل آن مسایل سیاسی و مذهبی بوده است.
دور دوم مهاجرت هم در دهه اول بعد از انقلاب صورت گرفت که منجر به خروج دستکم ۱۵۴ هزار نفر از کشور شد. «پاکسازی متخصصانی که با رژیم سابق همکاری داشتند» و «شروع انقلاب فرهنگی» دو عامل مهم این مهاجرت اعلام شده است.
موجهای سوم و چهارم مهاجرت از ایران هم از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰ ثبت شده است که براساس گزارشهای رسمی سیر صعودی داشته است. به طوری که تنها در سال ۱۳۸۸ آمار مهاجرت نخبگان بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر تخمین زده شده است.
بنابر این تحقیق، در سال ۱۳۷۹ هم حدود ۲۲۰ هزار نخبه علمی، مدیریتی و صاحب سرمایه از ایران به سایر کشورها مهاجرت کردند.
مطالعات مختلف نشاندهنده شکلگیری و استمرار موج چهارم، در روند فزاینده فرار مغزها از ایران است.
بنابر آمار رسمی در سال ۱۳۹۰ حدود ۸۰ هزار و براساس آمار غیررسمی ۲۰۰ هزار دانشجوی ایرانی در کشورهای خارجی مشغول به تحصیل بودهاند.
این فصلنامه پس از انتشار این آمار، به بررسی وزن و نقش عوامل مهاجرت پرداخته است.
در بررسی عوامل مهاجرت نخبگان از ایران، این تحقیق از جمله به «عقبماندگی عمومی»، «نبود امنیت اجتماعی»، «وضع نامناسب اقتصادی»، «نبود فرصتهای شغلی»، «عدم تعادل هزینه و درآمد متخصصان»، «بیثباتی سیاسی» و «ایدئولوژیکی شدن ساختار جذب نیروی انسانی» اشاره کرده است.
برخی عوامل دیگر نیز «فضای نامناسب سیاسی»، «مالکیت دولتی»، «فشار عوامل فرهنگی و فکری»، «چشمانداز نامطلوب آینده»، «احساس تبعیض اجتماعی» و «شرایط نامطلوب زندگی» ذکر شده است.
به نوشته این فصلنامه، از نظر شرکتکنندگان در این تحقیق «عوامل آموزشی» بیشترین نقش و وزن در مهاجرت نخبگان از ایران را به خود اختصاص داده است.
عوامل «شغلی و معیشتی»، «اجتماعی»، «سیاسی» و «اقتصادی» به ترتیب در رتبههای دوم، سوم، چهارم و پنجم هم به عنوان دیگر عوامل اصلی مهاجرت برشمرده شدهاند.
جدول زیر مربوط به نظر کارشناسان درباره علت و عوامل مهاجرت طی پنج دهه گذشته از ایران است که وزن، نقش و میزان تاثیرگذاری هر عامل در آن درج شده است.
مهمترین داده این جدول مربوط به میزان تاثیرگذاری ۲۶ شاخص مورد مطالعه در دوره اول (پهلوی) و دورههای دوم و سوم (جمهوری اسلامی) است که نشان میدهد تاثیرگذاری هر یکی از این شاخصها در دوران جمهوری اسلامی بیشتر از دوره پهلوی بوده است.
به طور مثال، میزان تاثیر شاخص «ایدئولوژیک شدن شاخص جذب نیروی انسانی» که در دوره پهلوی امتیاز ۴.۳۰ داشته در دور سوم مهاجرتها به عدد ۴.۸۰ رسیده است. یعنی نقش این شاخص در جمهوری اسلامی در مهاجرت نخبگان نسبت به دوره پهلوی افزایش داشته است.
اگر میانگین «وضعیت اقتصادی نامناسب» در دوره پهلوی امتیازی معادل ۴.۲۳ در مهاجرت نخبگان داشت در دوره سوم (جمهوری اسلامی) این عدد به ۴.۶۸ رسیده است.
پر رنگتر شدن هر یک از این ۲۶ شاخص در روندی ۵۰ ساله میتواند ناشی از ناکارآمدی سیستمی باشد که نه تنها نتوانسته باعث کاهش آمار مهاجرت نخبگان شود، بلکه به میزان تاثیرگذاری عوامل مهاجرتها نیز افزوده است.
تهیهکنندگان این گزارش تحقیقی با اشاره به اینکه موج مهاجرت نخبگان از ایران در ۴۰ سال اخیر روندی رو به رشد داشته، نوشتهاند اگر به پیشنهادهای آنها توجهی نشود، این روند در سالهای آینده تشدید خواهد شد.
این تحقیق پیشنهاد کرده که در حوزه سیاسی باید «برای صیانت و حفاظت از شأن و جایگاه متخصصان و اصحاب اندیشه و قلم» گامهای جدی برداشت و قوانین «مصونساز» برای آنها وضع کرد.
این مقاله همچنین توصیه کرده که میتوان «قانون تبیین جرم سیاسی و آزادی بیان را با هدف ایجاد نوعی مصونیت سیاسی بین متخصصان و صاحبان اندیشه در جامعه و متخصصان ایرانی مهاجر بررسی و تصویب کرد.»
در بخش دیگری از این مقاله آمده است: «بررسی و تصویب لایحه عفو عمومی و فراگیر ایرانیان متخصص مهاجر و مقیم در خارج و ایجاد حس امنیت جانی و فکری برای حضور در کشور میتواند کارگشا باشد.»
در بعد اقتصادی هم تلاش برای تنظیم و تناسب نسبت بین شغل، تحصیل و درآمد افراد مبتن یبر اصل لیاقت و کفایت برای ایجاد تعادل بیشتر هزینه و درآمد در بین مشخصات مشاغل در بخشهای دولتی غیردولتی یکی از پیشنهادهای این مقاله است.
همچنین ارایه تسهیلات رفاهی مناسب اعم از مسکن، وامهای ضروری و خرید اتومبیل و گسترش فرصتهای پژوهشهای گروهی در رشتههای مختلف علمی مبتنی بر نیاز بخشهای اجرایی و تولیدی کشور در این مقاله پیشنهاد شده است.
این پیشنهاد البته تازگی ندارد و پیش از این نیز بارها در بسیاری از متون رسمی و دانشگاهی به مقامهای مسئول ارائه شده است، اما ساختار ایدئولوژیک حکومت در ایران و تجربه ۴۰ سال عملکرد روحانیون شیعه نشان میدهد که ایدئولوژی برای آنها نسبت به تخصص و علم و فنآوری در اولویت نخست قرار دارد و همین نگاه کلان است که روند مهاجرت نخبگان از ایران را تشدید کرده است.
بهنام قلیپور, ایران وایر: