پیروزی شگفت انگیزدمکراسی بر اراده معطوف به دیکتاتوری! فیروز نجومی

By | ۱۳۹۹-۱۰-۲۰

اگر بگوییم اینروزها آنچه در امریکا بوقوع پیوسته است، انظار جهانی را بسوی خود جلب کرده است، چندان سخن گزافی نگفته ایم. واقعه ای که ذر ششم ژانویه بوقوع پیوست، روزی بوده است که بنا بر سنت، کنگره امریکا رای مردم را در انتخابات ریاست جمهوری، در هر یک از ایالات متحده را رسما اعلام و  مورد تایید قرار میدهد. این بدان معنا بود که برنده انتخابات 2020 جوزف بایدن بعنوان رئیس جمهور چهار سال آینده و بازنده انتخابات، دانالد ترامپ رسما اعلام و مورد تایید و تصدیق کنگره امریکا قرار میگیرفت. واکنش خشونت بار و هجوم طرفداران ترامپ به نهاد کهنسال کنگره امریکا، بیانگر این واقعیت است که چگونه یک نظام دمکراسی با بیش از 200 سال عمر طولانی میتواند بسادگی دستخوش فروپاشی شود.

دانالد ترامپ بتقلید از دیکتاتورهای جهان سومی از آغاز انکار میکرد که بازنده انتخابات است و نتایج انتخابات را بچالش کشید. 74 میلیون رای امریکائیها کافی نبود که چهار سال دیگر دانالد ترامپ را در کاخ سفید نگاه دارد. چه یک رای بیشتر برای برنده شدن هر انتخاباتی کافی ست، حال آنکه جوزف بایدن رقیب ترامپ شش میلیون رای بیشتر کسب کرده است. ترامپ شکایت خود مبنی بر تقلب در انتخابات را در 60 دادگاه امریکا مطرح و درخواست دادخواهی کرد، همه آن دادگاه ها بر آن 60 شکایت مهر باطل زدند، از جمله بالاترین دادگاه امریکا که سه تا اعضای آنرا خود برگزیده بود و انتظار داشت که آن قضات در روز مبادا، مثل بررسی نتیجه انتخابات، دین خود را بوی ادا خواهند کرد. بالاترین دادگاه امریکا شکایت ترامپ را حتی شایسته پاسخگویی ندانست.

افروده براین، صحت انتخابات ریاست جمهوری 2020 در امریکا، چندین باربررسی ومورد تایید نهادهای رسمی کوچکترین واحد کشوری تا بزرگترین نهادهای ایالتی و فدرالی، قرار گرفته است، از جمله نهاد نظارت بر انتخابات در رسانه های اینترنتی که مدیر آن بدلیل تایید صحت انتخابات در اینترنت بدستور ترامپ از کار نظارت بر نهادی کلیدی برکنار گردید. با این حال، دانالد ترامپ. باین سادگی ها حاضر به پذیرش شکست در انتخابات نبود. چون ریاست جمهوری را در چهار سال آینده حق مسلم خود میدانست و در پیروزی خود شک و تردیدی بخود راه نمیداد.

رویای دو دوره ریاست جمهوری از آن لحظه ای در ذهن دانالد ترامپ رسوخ کرد که  قدم در کاخ سفید نهاد. بیدرنگ توهم زده شد که کاخ سفید هم یکی از آن مستغلات پرسودی ست که تیز هوشی ذاتی او نصیب ش نموده است. اما، نه فقط چهار سال بلکه برای سال های بیشتری در آینده. کسی چه میداند. اما،چرا باین سرعت؟ دانالد ترامپ هنوز ریاست جمهوری را آغاز نکرده، بفکر ادامه قدرت در چهار سال آینده بود؟ بهمین دلیل او اصلا تردیدی هم نداشت که برنده انتخابات ریاست جمهوری در 2020 میدانست و چنانچه بازنده انتخاب شود، تردید نباید کرد راز و رمز و توطئه ها و دسیسه هایی در کار بوده است. در غیر اینصورت او شکست خود را امکان ناپذیر میدانست.

دانالد ترامپ  انتظار داشت که نبوغ خود را در تمامی عرصه های جامعه، بویژه مدیریت اقتصاد بمنطه ظهور برساند و داد سخن بدهد بدون آنکه امداد دیگران را در موفقیت خود بحساب آورد. او خود را هرگز کمتر از یک نابعه ندیده است، بویژه در اقتصاد. اما، اعتراف نمیکند که اقتصادی که از نظام اداری پیشین تحویل کرفت، اقتصادی در حال توسعه بود در مقایسه با اقتصادی که بارک اوباما، نخستین رئیس جمهوری رنگی امریکا در 2008 بارث گرفته بود. که اقتصادی بود در حال فروپاشی. در واقع، نظام اداری اوبما با یکی از عمیقترین بحرانهای اقتصادی درامریکا روی در روی بود. افزوده بر بحران مالی بر خاسته از سیاست بانکداران که طلب مالی خود  از مستغلات، به مالکیت سهام تقسیم و قابل خرید و فروش در بازار سهام نموده بودند، روشی جدید و زیرکانه برای بجیب زدن سود کلان، سریع و در کوتاه زمان. چننین هم شد. یعنی که بانکها با سود کلان، اما ورشکسته، چون مالکیت بر مستغلات نقد و سیال بنود. ورشکستگی بانکها و شرکت های بزرک مالی، ده میلیون بیکاری، فرو افتی قیمت مستغلات از یکطرف و افزایش قیمت در مصرف. همه چیز در آغاز روی کار آمدن اوباما روی به سیاهی و تیرگی داشت.  اما، تمام اسناد و مدارک نشان میدهد که اوباما اقتصاد نسبتا سالمی را برای ترامپ بجا گذاشت.

بعضا، تحلیلگران، چه وطنی و چه غیر وطنی که ارادت خاصی به ترامپ داشتند و شاید هنوز هم دارند، و یا شیفتگان ترامپ، بر تمایلات غیر دموکراتیک، نژاد پرستانه، خود شیفتگی ای که در گفتمان ملی گرایی و یا “اول امریکا”  و سیاست های ضد اقامتگری در کشور اقامتگران بازتاب مییافت، چشمان خود را بسته نگاه داشتند. ندیدند آن زمانی را که دانالد ترامپ رئیس اف بی آی را کناری کشید و همچون رئیس مافیا در بیخ گوشش طلب “وفاداری” خواند. چه اهمیتی دارد استقلال قوه قضائیه و نظام دادخواهی، بویژه در منظر شیفتگان ترامپ چه داخلی چه خارجی؟. چه ایرادی دارد اگر رئیس جمهور در پی دادستانی برای کل کشور باشد که تعهد بریاست را ارحج بر اجرای قانون بداند؟ دانالد ترامپ سرانجام دادستانی را یافت که گزارش دو سال تحقیقات بازرس ویژه، رابرت مولر را تحریف نمود و انکار نمود که سوء استفاده از قدرت بر خلاف قانون بوسیله رئیس جمهورصورت گرفته است. از همه مهمتر جنگ ترامپ با رسانه های خبری با ابزار مخدوش ساختن حقیقت و با دروغ پراکنی و شایعه سازی، اتهاماتی که به رسانه های رقیب که از حمد و ستایش او خود داری میکردند، وارد میساخت و محکوم میکرد، مورد ستایش شیفتگان ترامپ قرار میگرفت و دلیل و برهان که از سیرت “هنجارشکن ” او بر میخاست.

.آنچه اینجا دارای اهمیت است، بررسی کارنامه ترامپ نیست بلکه  بلکه فهم حمایت وستایش دانالد ترامپ بوسیله شیفتگان هموطنی و ارائه پاسخی باین سوال که واقعا چگونه هموطنان ضد استبداد و آزادیخواه و عدالت دوست، میتوانند رفتار و پندار و گفتاری برخاسته از تمایلات استبدادی و تخریب و نامشروع سازی نهادهای دمکرتیک را مورد تایید و تصدیق قرار میدهند و بجرگه شیفتگان متعصب و مهاجم دانالد ترامپ می پیوندند، چنانکه گویی، دانالد ترامپ هم مثل یکی از داوزده امامان مقدس ما، خطا ناپذیر است. آیا این شیفتگان ترامپ اند که میخواهند نظام دمکراسی را جانشین حکومت مطلقه ولایت فقیه کنند؟

هیچ رفتار و تمایلی برخاسته از انگیزه سلطه جویانه دانالد ترامپ، وجود ندارد که مورد توجیه شیفتگان  قرار نگیرد. بزرگترین توجیهی که شیفتگان ترامپ برای حمایت و پشتیبانی از او ارائه میدهند، خصومت و دشمنی ترامپ با جمهوری اسلامی است. بیرون کشیدن از برجام و تشدید تحریمات اقتصادی و بصفر نزدیک شدن درآمد نفت، نظام جمهوری اسلامی را با خطر فروپاشی اقتصادی روی در روی ساخته است. این هموطنان بر آن پندارند که با گرسنگی دادن به مردم، میتوانند آنها را به قیام و شورش علیه نظام برانگیزاند، گویی که تنها کشور ولایت است که از کمبود و گرسنگی رنج میبرد. شیفتگان وطنی ترامپ، سخت امیدوار بودند که ترامپ دستها را بالا بزند نظام شریر اسلامی را از جا برکند. شیفتگان ترامپ، مثل امام پرستان وطنی اگر هم نشانی از استبدادگرایی در ترامپ می دیدند در برابر تصاد و خصومتی که با حکومت اسلامی از خود بروز میداد، براحتی نا دیده گرفته و بی اهمیت جلوه میدادند..

مسلم است که حکومت آخوندها، با کنار رفتن ترامپ از کاخ سفید، هم اکنون بطبل پیروزی میکوبند. حال آنکه برکناری ترامپ از قدرت لزوما به نجات حکومت اسلامی نخواهد انجامید. چه فروپاشی نظام اقتصادی ای که آخوندها بینانگزارده اند بیش از چهل سال است در بحران بسر میبرد، افزایش قیمت دلار از چهار دهه پیش آغاز شد. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که تحریمات امریکا تنها بر درصد کوچکی در بحرانی که گلوی حکومت اسلامی را در چنگال خود میفشرد بازی میکند. از فقیهی که عمر خود را در آموزش علوم الهی میگذراند و در دین فروشی تخصص پیدا میکند. انتظار فرصت شناسی و قدری دوراندیشی در مدیریت اقتصاد و سیاست ، انتظاری ست بیجا.

نظام آخوندی در این توهم بسر میبرد که معامله پر سودتری با رئیس جمهور دمکرات خواهند داشت. حال آنکه با ترامپ برغم گفتمان قلدری، دارای نقطه ضعفی بود که او را نرم میساخت. خود شیفتگی او را وادار میساخت تمام هنجارها، مرزها را فرو ریزد و دیوارهای بلند و طولانی برپانماید تا برتر را از فروتر جدا سازد. ترامپ شیفته کارهایی بود که کسی، بویژه کارهایی که رئیس های پیشین جمهوری امریکا از دست زدن بدان از خود اکراه نشان میدادند. مثل دست دادن با جان اون، رهبر کره شمالی، و ستایش و حمایت از خصم سنتی امریکا، ولادیمیر پوتین و برقراری رابطه گرم با نخست وزیر اسرائیل، روابط گرم با دیکتاتورهای غرب و شرق، تحقیر رهبران اروپای غربی، بویژه صدر اعظم آلمان، انجلا مارکل، همه را باید ابتدائا برخاسته از نیاز بر ارضای خود شیفتگی دانست. زیاده از واقعیت دور نیست که تصور کنیم دانالد ترامپ برای ملاقات با یکی از رهبران حکومت اسلامی، حاضر بود امتیازاتی را اهدا کند که رئیس جمهور جدید بعید بنظر میرسد با تجربه ای که از مذاکرات برجام دارد، امتیازات بهتری به نظام ارائه داده و در پایداری آن بکوشد.

بعبارت دیگر، آنچه در ششم ژانویه در واشینگتن، پایتخت امریکا، کشوری که در ان دمکراسی زائیده شده است، بوقوع پیوست، بیش از هرچیز نشان داد تا چه حدی نظام دمکراسی و ادامه آن میتواند در معرض خطر فروپاشی قرار بگیرد. دانالد ترامپ خیال میکرد که میتواند امریکا را به یک بننا ریپابلیک تبدیل کند و سوار بر گرده تعصب، قلدری و نژاد پرستی همچنان عروس قدرت را در آغوش خود نگاهدارد. طرفدارانش را به هجوم به نهادهای دمکراتیک جامعه فرا خواند و غائله ای با حمله به کنگره امریکا برپا کرد، اما، در پایان برعکس دیکتاتورها که باید با قهر و خشونت از بارگاه قدرت فروکشیده شوند، ترامپ ناچار شد شرمگینانه خود را باراده قانون، به حکومت مردم بر مردم تسلیم کند.

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

fmonjem@gmail.com

https://firoznodjomi.blogspot.com/

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *