موقعیت «محمدباقر قالیباف» در شرایط کنونی موقعیت عجیب و غریبی است. او ظاهرا در مقام رئیس مجلس دست بالا را دارد، برخی او را یکی از احتمالات ریاستجمهوری در انتخابات آینده میبینند.
سردار، دکتر، خلبان، شهردار محمدباقر قالیباف و حالا رئیس مجلس، در طول عمر سیاسیاش هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نداشته است. او که بهرغم همه چرخشهای تند سیاسی، همواره در موقعیت بازنده قرار داشته، حالا به نظر میرسد جایگاه خود را آنقدر محکم میبیند که برای همه امور تعیین تکلیف کند و از مسائل سیاسی و اجتماعی گرفته تا برای اقتصاد نسخه بپیچد؛ او اما برای این کار ساخته نشده است.
روحانی به کنایه توانایی مجلس را برای چهار عمل اصلی ریاضی زیر سوال میبرد. نمایندگان واکنش نشان میدهند، اما شاهد قالیباف از غیب میرسد. چه کسی فکر میکرد سه روز بعد از این کنایه سنگین رئیس مجلس در یک سخنرانی عمومی از ضرب دو عدد ساده در بماند و حاصل ضرب ۱/۵ در ۴۲۰۰ تومان را به جای ۶۳۰۰ تومان، ۹۰۰۰ تومان محاسبه کند.
حتی اگر فرض کنیم اشتباه لپی در حین سخنرانی عمومی طبیعی است، اما درباره پریشانگوییهای اقتصادی رئیس مجلس، آن هم در یک جلسه رسمی چه میتوان گفت.
این عین گفتههای باقر قالیباف در نشست نمایندگان اتاق بازرگانی تهران است:
«از آن ور ما قریب به ۱۰۰ هزار پروژه نیمهتمام را رها کنیم، از یک طرف آن نقدینگیها در بانک را. ما باید تدبیری بیاندیشیم. راه و روش دارد. اگر کسی که پولش را گذاشته، حتی پولها خرد تا کلان، اگر دید منفعت اقتصادی در این بخش در تولید و تحول بیشتر است طبیعتا به سمت او حرکت میکند، به شرطی اینکه رفتاری که در بازار بورس افتاد نیفتد. نبینیم که سهامهای حقوقی در پیکها فروشندهاند و در کفها خریدار. استدلال هم میکنند که ما میخریم که پایین نیفتد و وقتی بالا است میفروشیم. خب آن بالا هم فروشنده باش و اجازه نده بره بالا. و اینها را که نمیشود مصنوعی اداره کرد. بازار بورس شفافترین بازاری است که باید در آن یک رقابت واقعی در آن شکل بگیرد. وقتی بانکها قرار است بنگاهداری نکنند، سرمایه خارجی در حداقل ممکن است، از سرمایه داخلی هم به بدترین شکل استفاده میکنیم پس چهجوری باید این اتفاق بیفتد؟»
دقیقا معلوم نیست منظور رئیس مجلس چیست؟ آیا او فکر میکند نقدینگی یک پول قلمبه است که در بانکها بدون استفاده افتاده و عقل کسی نمیرسد که آن را به پروژههای نیمهتمام تزریق کند. یعنی قالیباف نمیداند که بخش بزرگ نقدینگی را بدهیهای دولت و شرکتهای دولتی به بانکها تشکیل میدهد که در واقع وامهایی هستند که برای اجرای پروژههای عمرانی بدون توجیه اقتصادی پرداخت شده و معلوم نیست که کی و چگونه برمیگردند؟ پولهایی که به جز در دفاتر حسابداری بانکها وجود خارجی ندارند و به همین دلیل باعث تورم میشوند.
حتی از این بگذریم؛ منظور او از اینکه اتفاق بورس تکرار نشود، چیست؟ اصلا بورس به پروژههای عمرانی چه ربطی دارد؟ آیا منظور او سرمایهگذاری در طرحهای عمرانی مانند «پتروشیمی دهدشت» است که با وجود یک تابلوی «محل احداث پروژه» و چند سوله نیمهکاره سهام آن در بازار بورس خریدوفروش میشود؟ اگر این کار راهگشا بود، چرا این پروژه که از سال ۱۳۸۸ در بورس است تاکنون به جایی نرسیده؟
آیا او مردم را دعوت میکند که سپردههایشان را، به قول قالیباف «خرد و کلان» از بانک بیرون بکشند و از طریق سازوکاری شبیه بورس به پروژههای عمرانی تزریق کنند؟ همین الان هم حال و روز بورس چندان خوب نیست، چه برسد به اینکه مردم به حرف رئیس مجلس گوش کنند و موج تازهای از پولهای سرگردان را روانه آشفته بازاری کنند که ته آن پیدا نیست.
ماجرای «حقوقیها» چیست؟ او دقیقا از چه چیزی انتقاد میکند؟ مگر نمیگوید «بورس باید بازار شفاف باشد که در آن رقابت واقعی شکل بگیرد»، پس منظورش از اینکه حقوقیها باید پیک بخرند و کف بفروشند، چیست؟
قالیباف گناهی ندارد. او یک سری واژه را این طرف و آن طرف شنیده و خوانده پشت سر هم ردیف میکند. به خیال خود پشت کلمات پنهان شده، غافل از آنکه بسیاری متوجه پرشانگوییهای او میشوند. آنها هم که فعلا متوجه نمیشوند، دیر یا زود متوجه خواهند شد که محمدباقر قالیباف و همکارانش با اظهار نظرها و نسخهپیچیهای اقتصادیشان برای فردای خود و همقطارانش چاله میکنند. او چیز زیادی از اقتصاد نمیداند و روی صندلی اشتباهی نشسته است. او به قول خودش مدیر جهادی است که مهمترین وظیفهاش این است که باید از ۴ صبح تا ۱۲ شب کار کند. چه کار مهم نیست. او دوست دارد فیل هوا کند، در حالی که منطق اقتصاد حتی در حد مدیریت اقتصادی خانواده حکم میکند که آدم فکر تعادل درآمد و هزینه، دستکم در میان مدت باشد.
قالیباف در طول دوره طولانی شهرداری خود ساختار معیوب اقتصاد شهری را چنان ویران کرد که اثرات مخرب آن تا ابد باقی است. او ۱۲ سال تراکم فروخت و تمام ظرفیتهای اقتصادی و فضایی شهر را برای آینده مصرف کرد. او به خیال خود برای تهران تونل و پل دو طبقه و اتوبان ساخت، بیآنکه فکر کند این همه هزینه چه گرهی از مشکلات ساختاری تهران، مهمتر از همه ترافیک و آلودگی هوا باز میکند. قالیباف البته در شهرداری خوششانس بود که به موقع از شهرداری رفت و میراث بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تهران را برای اصلاحطلبان گذاشت، اما بعید است این بار هم بتواند به موقع از مهلکه فرار کند.
ظاهرا در حلقه اطرافیان او هم کسی نیست که اقتصاد بلد باشد. اگر بود حتما به او تذکر میدادند زیاد روی بودجه ۱۴۰۰ مانور ندهد. به او میگفتند سال آینده -حتی اگر مشکل تحریمها حل شود- اقتصاد ایران حال و روز خوشی نخواهد داشت، دست کم عقل سیاسی حکم میکند که گناه بودجه را گردن دولت روحانی بیندازد و مسئولیت ۱۴۰۰ را نپذیرید.
اما او و سایر نمایندگان با اعتماد به نفس بودجه را به گمان خود شخم میزنند و آب به آسیاب بحرانی میریزند که به طور قطعی گریبان دولت آینده را -هر که باشد- خواهد گرفت.
علی رنجیپور, ایران وایر: