«انیس نقاش»، شهروند لبنانی دخیل در ماموریتهای برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مشهورترین آنها سوءقصد ناکام به جان «شاپور بختیار»، آخرین نخست وزیر دوره سلطنت در ایران بود، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا، دور از کشورش لبنان و در خارج از محل زندگی خود ایران، در بیمارستانی در سوریه درگذشت.
یک در آهنی ضد گلوله در ۲۷ تیرماه ۱۳۵۹ مانع از آن شد که شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر ایران پیش از انقلاب اسلامی در خانهاش در پاریس کشته شود. تیراندازی که از تهران به فرانسه رفته بود تا مطابق برنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حکم «صادق خلخالی»، حاکم شرع انقلاب اسلامی، کار آخرین نخست وزیر دوره شاه را تمام کند، یک نفر را در اطراف خانه بختیار کشت، خودش را مجروح کرد و باعث شد یک مامور پلیس فرانسه هم فلج شود.
انیس نقاش، معمار لبنانی و همکار تبهکاری با نام مستعار «کارلوس تروریست» که با مقامهای ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچون سرلشکر «محسن رضایی» و سرتیپ «محسن رفیقدوست» مراوده داشت، توسط پلیس فرانسه که از بختیار محافظت میکرد، دستگیر شد و در دادگاه حکم حبس ابد گرفت. در خاطرانش گفته است به ماموران فرانسوی در زندان میگفت که آنها هم آدم میکشند اما فرقی میان او و ماموران فرانسوی وجود دارد و آن کشتن بر اساس اعتقادی مقدس است: «من بر اساس اعتقادم میخواستم بختیار را بکشم ولی شما فقط به دستور مافوقتان عمل میکنید.»
ماموریت انیس نقاش مانند پنج سال قبل که وزیران عضو سازمان کشورهای صادر کننده نفت اوپک را در وین به ریاست کارلوس با نام واقعی «ایلیچ رامیرز سانچز» گروگان گرفته بودند، ناتمام باقی ماند اما برای اولین جمهوری اسلامی را رسما با پرونده ترورهای برونمرزی درگیر کرد. در جریان گروگانگیری از وزرای کشورهای عضو اوپک، در آذر ۱۳۵۴، نقاش از افراد دخیل در این طرح بود اما رهبری گروگانگیری را کارلوس برعهده داشت.
سه مامور اتریشی و دو مامور فرانسوی در جریان این گروگانگیری کشته شدند. وزرا مطابق خواسته کارلوس، همراه او سوار هواپیمایی شدند که عازم الجزایر شد. «جمشید آموزگار»، رییس هیات ایرانی در نشست اوپک بود که همراه دیگر وزرا به گروگان گرفته شده بود. خواسته گروگانگیران نامعلوم بود و هواپیمای آنها از اتریش به سمت الجزایر چند بار تغییر مسیر داد. از آن زمان نه فقط کارلوس که انیس نقاش چهرهای آشنا برای فرانسویها شد و وقتی به اتهام تلاش برای قتل بختیار دستگیرش کردند، چهره ناشناختهای نبود.
۱۰ سال بعد از دستگیری، در حالی که «روحالله خمینی» درگذشته بود، نقاش به طور ناباورانهای از سوی «فرانسوا میتران»، رییس جمهوری فرانسه بخشیده شد و در ماههای اول رهبری آیتالله «علی خامنهای» و ریاست جمهوری «اکبر هاشمی رفسنجانی»، به تهران رفت. آزادی او تجربه تازهای برای جمهوری اسلامی شد؛ اثبات توانایی گروگانگیری وباجخواهی.
دلیل آزادی غیرمنتظره نقاش هنوز هم برای بخش گستردهای از افکار عمومی ایران و فرانسه روشن نیست اما هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۷ خود جزییاتی از این راز را برملا کرد. شانزدهم بهمن این سال در حالی که نقاش هشت سال میشد که در زندان بود، «رولان دوما»، وزیر خارجه فرانسه در سفر رسمی در تهران بود و با هاشمی قرار ملاقات داشت. «حزبالله» لبنان شماری از اتباع فرانسه و امریکا را در آن کشور به گروگان گرفته و برای این دو کشور روشن بود که جمهوری اسلامی چه نفوذی روی آن گروه دارد: «در جلسه رسمی مذاکرات معمولی و با تعارفات عادی بود. درخواست جلسه خصوصی داشت، پذیرفتم. در دفترم با حضور دکتر “(علی اکبر) ولایتی” ملاقات خصوصی داشتیم درباره حقوق بشر صحبت شد. ما طلبکار شدیم و گفتیم غربیها و خود فرانسه از تروریسم مخالف ایران و لبنان و فلسطین حمایت میکنند ولی دم از حقوق بشر میزنند. از انیس نقاش پرسید که آیا ژاک شیراک تعهد آزادی او را کرده یا نه. گفتیم کرده است. گویا میخواهد این را علیه حزب شیراک سند کند و سندی برای اقدام میتران برای آزادی انیس در آینده.»
شیراک نخست وزیر فرانسه بود که بعدها به ریاست جمهوری هم رسید و در دوره او، فرانسه تلاشهایی برای بهبود رابطه جمهوری اسلامی با امریکا کرد اما دولت «جورج بوش»، رییس جمهوری وقت ایالات متحده نپذیرفت.
هاشمی رفسنجانی بر اساس یادداشتهایش، در روز شانزدهم بهمن در دیدار با رولان دوما، فرانسه را برای آزادی انیس نقاش تهدید کرده و گفته بود: «اگر انیس آزاد نشود، ممکن است لبنانیها انتقام بگیرند. آنها تهدید کردهاند.»
سپس از طریق او به امریکا پیام داده بود که اگر ایالات متحده اموال توقیف شده ایران را آزاد کند، جمهوری اسلامی هم برای آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان به حد مقدور کمک میکند.»
سپس در یادداشت ادامه میدهد که به وزیر خارجه فرانسه گفته است: «در مورد گروگانهای امریکایی گفتم اگر امریکا اموال ما را آزاد کند، برای آزادی گروگانهایش در حد مقدور کمک میکنیم.»
ایران که پیش از آن، از طریق گروگانگیری اتباع امریکایی در لبنان و گرفتن سلاح از ایالات متحده در برابر آزادی شهروندانش تجربیات تازهای به دست آورده بود، این بار یک فرد با حکم حبس ابد را با گروگانهای فرانسوی مبادله میکرد. نقاش به فاصله کوتاهی پس از سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران آزاد شد.
علی اکبر ولایتی، وزیر وقت امور خارجه جمهوری اسلامی در زمان آزادی نقاش گفته بود: «ما به فرانسویها قول داده بودیم که همه نفوذمان را برای آزادی گروگانهای فرانسوی در لبنان به کار بگیریم و واقعا هم به وعدهمان عمل کردیم و نماینده وزارت خارجه فرانسه به فرستاده مخصوص ما قول داد که در عوض کارهایی برای ما انجام دهند که از جمله عفو و آزادی انیس نقاش بود.»
رولان دوما بعد از آن ملاقات با هاشمی رفسنجانی که در آن زمان رییس مجلس شورای اسلامی بود، باز هم به ایران آمد و در سال دوم ریاست جمهوری، از او دعوت کرد برای سفر رسمی به پاریس برود. هاشمی پذیرفت اما قرار شد که اول فرانسوا میتران به تهران سفر کند. در حالی که مقدمات کار برای سفر در سال ۱۳۷۰ فراهم شده بود، گروه دیگری از سوی جمهوری اسلامی ماموریت ناتمام انیس نقاش را بعد از ۱۱ سال انجام داد. بختیار این بار کشته و سفر میتران لغو شد اما قاتل بختیار را ۱۸ سال بعد، مشابه وضعیت نقاش، با یک فرانسوی زندانی در ایران مبادله کردند.
انیس بعد از آزادی از حبس ابد در فرانسه، به کشورش نرفت و در ایران اقامت کرد. او تحلیلگر مسایل خاورمیانه شد، کارهای تجاری و ساخت و ساز راه انداخت و به عنوان مدیر یک اندیشکده ایرانی در برنامههای رسمی دولتی همچون همایشهای وزارت امور خارجه شرکت میکرد. در جریان نشستی سیاسی در تهران که با حضور «محمدجواد ظریف» و «یوسف بن علوی» پس از توافق «برجام» در تهران برگزار شد، نقاش در ردیفهای جلو به عنوان میهمان ویژه حضور داشت. او در تمام این سالها از این که نتوانسته بود بختیار را در تابستان ۱۳۵۹ بکشد، ابراز تاسف میکرد. میگفت حکم قتل او مورد تایید روحالله خمینی بوده است اما گلایه داشت که خبر رفتنش به پاریس برای ترور بختیار را صادق خلخالی در سخنرانیش لو داده بود.
در سالهایی که انتقاد داشت که جمهوری اسلامی به اندازه کافی از ترور بختیار به طور عمومی دفاع نمیکند، جزییاتی خیره کننده از طرح ترور را به خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در میان گذاشت: «در یک جلسهای که “محمد منتظری” (فرزند آیتالله “حسینعلی منتظری”) نیز حضور داشت، اطلاعاتی از انجام یک کودتا مطرح شد. من اعلام کردم که باید رفتارهای بختیار پیگیری و کودتا خنثی شود. محمد منتظری چون آن روزها تشکیلاتی تحت رهبری خود نداشت، گفت این عملیات را باید با دستگاههای دیگر مطرح کرد. بعد از دو روز، طی جلسهای اعلام شد که با انجام ترور موافقت شده است اما متاسفانه آقای خلخالی مرتکب اشتباه شد و در مصاحبه اعلام کرد که برای اجرای حکم اعدام شاپور بختیار به پاریس، کماندو فرستادهام.»
اظهارات خلخالی باعث شد محافظت از جان بختیار تشدید شود. انیس نقاش گفته بود: «شاپور بختیار نه جواب تلفن میداد و نه وقت ملاقات و محافظین او نیز افزایش پیدا کردند. به این ترتیب، وقت ملاقاتی که با او گذاشته بودم و قرار بود همانجا کار را تمام کنم، منتفی شد اما همزمان از تهران با من تماس گرفتند و گفتند که اینجا به شدت از بابت کودتا نگرانی وجود دارد و باید هر چه زودتر بختیار کشته شود.»
طرح اولیه ترور بختیار توسط نقاش، حضور دوستانه در خانه او سپس گشودن آتش به سوی آخرین نخست وزیر شاه بود اما با تشدید حفاظت از خانه بختیار، انیس نقاش تصمیم به ورود به خانه وی با زور گرفت: «یک اسلحه هفت میلیمتری با صدا خفهکن تهیه کردم و رفتم سراغ بختیار. اما اینها شک کردند و در ساختمان را به رویم باز نکردند. من هم بلافاصله تصمیم گرفتم با گلوله قفل در را بشکنم و بروم داخل. اما چون در دفتر بختیار ضد گلوله بود، هیچ کاری نتوانستم بکنم. یکی از دو گلولهای که به من خورد، متعلق به سلاح خودم بود که به در شلیک کردم و کمانه کرد و برگشت سمت خودم. بعد هم که با پلیس فرانسه درگیر شدم و یک گلوله دیگر هم خوردم و دستگیر شدم.»
انیس نقاش تجربهای مهم و عجیب در تاریخ جمهوری اسلامی است؛ مهندسی از اتباع لبنان که به دلیل سابقه گروگانگیری، به همکاری با سپاه پاسداران رسید و برای قتل در خارج از ایران حبس ابد گرفت. در برابر این همکاری حیرتآور، حکومت ایران هم برای آزادی وی بیش از آزادی یک شهروند ایرانی مایه گذاشت و پس از فراهم کردن زمینه آزادی او، امکاناتی در اختیارش قرار داد تا نتیجه وفاداری و تلاش برای «ترور مقدس» را به جا آورده باشد.
ایرانوایر: فرامرز داور