یک قتل دیگر با مثله کردن جسد؛ این قساوت از کجا می‌آید؟

By | ۱۴۰۰-۰۳-۰۹

۲۷ آبان ۱۳۹۹ زن جوانی به نام «الناز رضایی» که ساکن اروپاست تماسی تصویری از شماره‌ای دریافت کرد که برایش آشنا نبود. الناز هر روز با پدرش در ایران صحبت می‌کرد و حالا چند روزی بود که دلشوره بی‌پاسخ ماندن تماس‌هایش از سوی پدر روزگارش را آشفته کرده بود. تماس تصویری را پاسخ داد و با مامور پلیسی مواجه شد که در جایی شبیه به خانه ‌آن‌ها رو به دوربین از او می‌پرسید آخرین بار کی با پدرش صحبت کرده است؟

پدر او به قتل رسیده بود؛ آن‌ هم به دست یک آشنا. جسد آقای رضایی تکه‌ تکه شده و سوخته بود.

***

الناز رضایی به «ایران‌وایر» می‌گوید که وقتی به تماس تصویری پلیس پاسخ داد، بهت‌زده شد: «از دیدن وضعیت آشفته خانه تعجب کردم. انگار کسی با بولدوزر همه وسایل را زیر و رو کرده بود. وقتی پلیس این سوال را کرد، دلهره‌ام بیشتر شد. پدر و مادرم سال‌ها پیش از هم جدا شده بودند. من و مادرم به اروپا مهاجرت کردیم. برادرم و همسرش در شمال ایران ساکن هستند و پدرم در خانه خودش در عظیمیه کرج ساکن بود. ما هر روز با هم حرف می‌زدیم. پلیس عجولانه چند سوال از من کرد و گوشی را به پسر همسایه‌مان داد.»

بههمریختگی خانه، آثار سوختگی بر روی فرش و مبل و در و دیوار و سیمان شدن دیوارهای حمام، تلاش برای مسدود کردن همه راه‌هایی که ممکن بود بو یا صدا را به طبقات بالای آپارتمان برسانند، یک دیش ماهواره نیم‌سوخته بر روی یک گاز تک شعله در میانه حمام، کارد و رد خون کف حمام در تصاویری که از خانه آقای رضایی موجود هستند، نشان می‌دهند که پلیس دست‌کم باید در همان نگاه اول متوجه می‌شد در اینجا اتفاق هولناکی به وقوع پیوسته است. ایرانوایر این تصاویر دلخراش را منتشر نمی‌کند.

با این حال، تنها «مفقودی» صاحبخانه و احتمال سرقت از منزل گزارش داده می‌شود و ماموران کلیدهای خانه را به پسر همسایه طبقه بالا می‌سپارند تا به فرزند آقای رضایی بدهد.

دوم آذر ۱۳۹۹ کلانتری خرم‌دشت در پاسخ به استعلام‌های کلانتری محل زندگی آقای رضایی از کشف یک جسد نیمهسوخته که بخش‌هایی از آن هم وجود نداشت، خبر می‌دهد. ماموران آگاهی به «امید رضایی»، فرزند مقتول، اطلاع می‌دهند که برای شناسایی جسد در محل حاضر شود.

امید، پسر آقای رضایی، خودش را در روزهای قرنطینه کرونا با هزاران مکافات از شمال ایران به کرج می‌رساند و برای شناسایی به پزشکی قانونی مراجعه می‌کند. او به ایران‌وایر می‌گوید: «خودش بود. پدرم را کشته، مثله کرده و سوزانده بودند. بعد از کشف جسد و شناسایی آن، آگاهی فیلم‌های دوربین مداربسته نانوایی روبه‌روی خانه را گرفت که نشان  می‌دادند فردی در کمال خونسردی چمدانی را از آپارتمان ما خارج کرده، در صندوق عقب ماشین قرار داده و از محل دور می‌شود. چمدان همانی بود که پزشکی قانونی در نزدیکی جسد پیدا کرده بود.»

پلیس حتی زحمت نکشید خانه را جست‌وجو کند

امید رضایی با گلایه از کم‌کاری‌های پلیس آگاهی در روند تحقیقات می‌گوید: «برای من خیلی عجیب است. پلیس حتی به خودش زحمت پلمپ کردن محل قتل را نداد. ما چند روز بعد از کشف جسد در فریزر خانه را باز کردیم و دو دست پدرم را آنجا پیدا کردیم. اگر پلیس در بازرسی اولیه در حمام را باز می‌کرد کارد آشپزخانه و دیش سوخته و رد خون روی کاشی‌های کف حمام را می‌دید.»

پلیس آگاهی از روی پلاک ماشین و آثار انگشت به جا مانده در محل، سرانجام متهم را شناسایی می‎کند؛ فردی به نام «شهرام» که دختر آقای رضایی او را در خانه پدرش دیده است. الناز رضایی می‌گوید: «وقتی متهم شناسایی شد و تصویرش را نشانم دادند، یادم آمد که یک شب که با پدرم تماس تصویری گرفته بودم، او را در خانه‌مان دیدم. از پدرم پرسیده بود می‌خواهد مهاجرت کند و پدرم از من خواست، اگر می‌توانم سوال‌هایش را جواب بدهم. او را نمی‌شناختیم و  پرسیدم کیست؟ پدرم گفت دوستم است و کسی را ندارد. من هم تنها هستم، شب‌ها می‌آید پیش من. آنقدر به او اعتماد داشت که حتی فکر نمی‌کرد چه نقشه شومی برایش دارد.»

بنا بر شواهد و مدارکی که پلیس آگاهی ایران به دست آورده است و نزد ایران‌وایر محفوظ‌اند، این فرد با اطلاع از این که آقای رضایی مقداری پول و طلا در خانه دارد، ابتدا با جلب اعتماد او جای سند منزل، پول‌ها و طلایی را که در منزل بوده‌اند، پیدا و بعد اقدام به قتل می‌کند.

متهم بعد از کشتن آقای رضایی ابتدا دست‌های او را از بدن جدا و بعد تلاش می‌کند با استفاده از دیش ماهواره که روی یک گاز تک شعله قرار داده شده است و با استفاده از روغن داغ جسد را بسوزاند، اما وقتی موفق نمی‌شود و از بوی سوختگی و اعتراض همسایه‌ها احتمال می‌دهد که آن‌ها با آتش‌نشانی تماس بگیرند، در وقت باقی‌مانده پیکر را مثله می‌کند، در چمدانی جا می‌دهد و با ماشین از منزل خارج می‌کند.

این‌ همه قساوت ناشی از چیست؟

«صبا آلاله»، روانشناس ساکن ایران، در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «علم روانشناسی تاکید دارد بدون ارزیابی بالینی تشخیص قطعی درباره افراد ندهد، اما فردی که قتل می‌کند قطعا در برخی ابعاد شخصیتی مسائلی دارد. عموما چنین قتل‌هایی بیشتر از آن که منشا بیرونی و محیطی داشته باشند، منشا روانشناختی و درونی دارند. افرادی که چنین قتل‌هایی را مرتکب می‌شوند، تضادهای روانی بسیاری را تجربه کرده‌اند و همین موجب می‌شود با آسیب رساندن به دیگران نسبت به آن‌ها واکنش نشان دهند.»

این روانشناس بر این باور است  که به‌ طور کلی افرادی که پس از کشتن افراد اقدام به آسیب زدن به پیکر یا در اصطلاح مثله کردن می‌کنند، بر خلاف افرادی که بر اثر یک جنون آنی دست به قتل می‌زنند، ارتباط‌شان با جهان واقعیت قطع نیست: «آن‌ها عموما دارای چندین اختلال هستند. اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی، خودشیفتگی یا اختلالات شخصیت مرزی را تشخیص می‌دهیم. ویژگی‌های این اختلالات با افرادی که دست به چنین قتل‌هایی می‌زنند، مطابقت دارد. این افراد عموما از قانون هراسی ندارند و به راحتی به دیگران آسیب می‌زنند؛ بدون این که احساس گناه داشته باشند. بسیار خونسرد هستند و اضطرابی را نشان نمی‌دهند. این‌ها ظاهر آن‌هاست و خشم درونی بسیار زیاد خود را با اقدام به چنین قتل‌هایی نشان می‌دهند.»

صبا آلاله با ابراز تاسف از این که امکان بررسی، مطالعه، تحقیق و پژوهش بر روی چنین افرادی برای جامعه روانشناسان ایران وجود ندارد، می‌گوید: «با این که بعد روانشناختی چنین مسائلی بسیار مهم است، اما ما اجازه تحقیق بر روی آن‌ها نداریم. یکی از دوستان من مشاور یکی از زندان‌ها بود. حتی آن‌ها هم اجازه چنین کاری نداشتند. در حالی‌ که چنین پژوهشی هم به پیشگیری از جرایم این‌چنینی و هم به مداوا و روش‌های درمان افراد دارای اختلال کمک می‌کند.»

پلیس آگاهی پس از اعلام شکایت خانواده رضایی از فرد متهم، محل زندگی خانواده او را پیدا و آن‌ها را بازداشت کردند. در بازجویی‌ها مشخص شده است که فرد متهم به صورت قاچاقی با پول‌ها و طلاهای مسروقه، مقداری پول که از فروش ماشین پدرش به دست آورده و اطلاع و همکاری خانواده‌اش از مرز ایران خارج شده و به ترکیه گریخته است.

دولت‌های ایران و ترکیه از سال ۱۳۱۶ تفاهم‌نامه‌‌ای برای استرداد مجرمین داشته‌اند که در دوره اول ریاستجمهوری «محمود احمدی‌نژاد» تغییراتی در آن به وجود آمده و بازبینی شده است. مطابق با مواد این تفاهم‌نامه استرداد مجرمان فقط برای مجازات حبس امکان‌پذیر است. اما اگر مجرمی از ایران به ترکیه بیاید که مجازات او در قوانین ایران شلاق، قطع عضو یا قصاص باشد، استرداد صورت نمی‌گیرد؛ چون قانون اساسی ترکیه چنین مجازات‌هایی را «خلاف کرامت انسانی» می‌داند. از سوی دیگر  وقتی ایران درخواست استرداد مطرح می‌کند، در ترکیه تشریفات اداری باید برای این استرداد انجام شوند. درخواست ابتدا به امور جنایی در ترکیه ارسال می‌شود، بعد پلیس بین‌الملل در جریان قرار می‌گیرد و آنگاه درخواست مورد نظر در دادگاه جرایم سنگین ترکیه بررسی می‌شود. در این مرحله دادگاه خواهان اعلام میزان دقیق مجازات، دلایل و مدارکی می‌شود که ارتکاب جرم را احراز می‌کنند. صدور حکم استرداد را وزارت دادگستری ترکیه بر عهده دارد؛ این یعنی ممکن است دادگاه رای به استرداد مجرم بدهد، اما وزارت دادگستری آن را تایید نکند. نکته این‌ جاست که در این‌ موارد امکان محاکمه مجرم در ترکیه نیز میسر نیست، چرا که جرم در این کشور اتفاق نیفتاده است.

فرزندان آقای رضایی می‌گویند خانواده متهم قول داده‌اند برای بازگرداندن و تحویل او به پلیس ایران همکاری کنند. الناز می‌گوید: «ما در تمام این سال‌ها زندگی در آرامش و بدون تنش را یاد گرفته بودیم. هیچ وقت پایمان به کلانتری نرسیده بود. پدرم آزارش به مورچه نمی‌رسید و به هر کس می‌توانست کمک می‌کرد. سزاوار نبود که اینطور رنج ببیند. من هم در محل زندگی خودم و هم در ایران اقدامات لازم برای دستگیری متهم را انجام داده‌ام. درخواست به پلیس اینترپل داده‌ایم. این فرد در ترکیه به دلیل اقامت غیرقانونی دستگیر شده است، اما هر چقدر دویدیم، تا امروز موفق نشده‌ایم کاری کنیم که او به ایران برگردانده شود.»
مریم دهکردی – ایران وایر:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *