مجید زروقی خبرنگار روزنامۀ لوموند که برای پوشش انتخابات ریاست جمهوری به ایران رفت، در گزارشی تازه از تهران که با همکاری غزل گلشیری نوشته، نارضایتی عمیق ایرانیان را شرح میدهد. این گزارش از خلال آنچه که در شبکههای اجتماعی مشاهده میشود و همچنین بر اساس اظهارات برخی شهروندان تهرانی، نتیجه میگیرد که اظهار خشم مردم علنیتر و صریحتر شده است.
روزنامۀ لوموند با یادآوری نتایج انتخابات و “تحریم” گستردۀ آن، مینویسد که بعد از اعتراضات آبان ٩٨ و سپس انتخابات اخیر، خودسانسوری و ترس در ایران کمتر شده و خشم جای آن را گرفته است.
هرچند مقامات جمهوری اسلامی به وجود نارضایتی اعتراف میکنند اما پیوند میان رژیم و جامعه از بین رفته است. اینک “پابرهنهها” که به طور سنتی حامی رژیم محسوب میشدند از شرایط بد اقتصادی و بنبست سیاسی در کشور به تنگ آمده و صریحاً از آن حرف میزنند. ناآرامیهای آبان ٩٨ و صدها نفری که در آن رویدادها کشته شدند نیز نشان میدهد که اکثر معترضان، جوان و متعلق به طبقات فرودست بودند.
صدای عصیان
لوموند از تصاویر باورنکردنی منتشرشده در شبکههای اجتماعی مینویسد که طی روزهای قبل از انتخابات، نارضایتی و عصیان مردم را به خوبی نشان میداد: آدمهایی که در پارکها یا کوچه و خیابان خستگی و عجز خود را فریاد میزدند. تصاویری که به عقیدۀ گزارشگران لوموند از “آزاد شدن زبانها و عقبنشینی ترس” حکایت دارد.
لوموند مثال زنی را شرح میدهد که در یکی از پارکهای تهران و در برابر چشم یک آخوند فریاد میزند: “بچههای همان کسانی که شعار مرگ بر آمریکا میدهند، با پول ملت در آمریکا زندگی میکنند… رئیسی که خود مسئول قوۀ قضاییه بوده و دم از مبارزه با فساد میزند تا حالا کدام دزد را گرفته؟”…
لوموند همچنین سخنان جوانی را نقل میکند که با یادی از کشتهشدگان آبان ٩٨ و اعدام نوید افکاری، میگوید در انتخابات رأی نخواهد داد. او میافزاید: “شاید من را هم بعد از این حرفها سر به نیست کنند”.
اما پیرمردی که ظاهراً تصاویر ویدئوییاش در مشهد ضبط شده میگوید: “من رأی خواهم داد تا یارانهام قطع نشود. ولی روی برگۀ رأی اسم یک هنرپیشۀ هندی را مینویسم”.
گزارشگران لوموند بعد از ذکر میزان بسیار زیاد آراء باطله (حدود ۱۳درصد)، سخنان یک جوان حسابدار را نقل میکنند که گفته است: “دیگر به آنها (رژیم) اعتماد نداریم. همه چیز در این کشور سختتر میشود و ما هیچ آیندهای نداریم”.
اختناق بیشتر خواهد شد
در این اوضاع معلوم نیست که حتی اگر تحریمها لغو شود، وضعیت چندان تغییری بکند. حسین راغفر، استاد اقتصاد به روزنامۀ لوموند گفته است: “میترسم که اگر پولی از در وارد شود، از پنجره بیرون برود”… به عقیدۀ وی تحریمها تأثیرات ثانوی داشته و مشکل اصلی در تصمیمگیریهای اقتصادی است. او مدیریت نرخ ارز را فاجعهبار میداند و میگوید “نرخ ارز افزایش پیدا کرد تا کسری بودجۀ دولت را تأمین کند”. از نظر راغفر، مشکلات ایران “ساختاری”، و ناشی از اقتصاد رانتی است.
گزارش لوموند در پایان، عذاب و دردسرهای یک شهروند تهرانی را برای خرید یک قطعۀ یدکی از “ایران خودرو” شرح میدهد و سپس از حاتم قادری، متفکر برجستۀ ایرانی نقل میکند: “بنبست سیاسی کنونی راهحلی ندارد. شکلگیری یک نظام دموکراتیک و مدارا گر نیز وجود ندارد”…
به رغم نارضایتی عمیق مردم، حاتم قادری برخاستن یک حرکت بزرگ اعتراضی را نامحتمل میداند، زیرا “یک شعار مشترک که بتواند همۀ قشرهای معترض را متحد سازد” مشاهده نمیشود. او میگوید که در جامعۀ ایرانی هرکس به فکر حل مشکل خود به شیوهای فردی است. حاتم قادری احتمال میدهد که در میان مدت، اختناق و سرکوب در ایران افزایش یابد.
ار.اف.ای: