هر دلار آمریکا دیروز در بازار تهران در آستانه ۲۶ هزار و ۹۰۰ تومان معامله شد. این سومین روز متوالی است که قیمت دلار میل به ورود به کانال ۲۷ هزار را پیدا میکند، اما هنوز از مرز رد نشده است.
این خبر خوبی برای هیچکس در ایران نیست؛ شاید گروه کوچکی از سرمایهگذاران بازار ارز به این خیال که ارزش داراییهای خود را با خرید دلار تضمین کردهاند، احساس خشنودی کنند؛ اما واقعیت این است که وقوع یک جهش تازه در بازار ارز، در حکم پسلرزهای شدید در یک ساختمان نیمهخراب است و آنچه را که باقی مانده، روی سر همه آوار میکند.
چرا قیمت دلار در این روزها افزایش پیدا کرده و این افزایش قیمت چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟
برخی تحلیلگران از تاثیر واقعی افغانستان و سقوط هرات و کابل صحبت میکنند و نوسانهای مقطعی را به تحولات همسایه شرقی نسبت میدهند.
البته تحولات افغانستان و به خصوص اهمیت بازار هرات روی بازار تهران بیتاثیر نیست؛ اما سادهانگارانه است اگر تکانههای بازار ارز را محصول تحولات خبرساز همسایه شرقی بدانیم. واقعیت آن است که عوامل داخلی هم در افزایش انتظارات تورمی موثر است و هم در به هم خوردن تعادل ارزی کشور نقش کلیدی و اساسی دارد.
آنچه مسلم است حساب دخل و خرج ارزی کشور با هم نمیخواند. بر اساس گزارش خزانهداری کل در دو ماه نخست امسال کمتر از ۳ درصد درآمدهای نفتی پیشبینی شده محقق شده است. در حالی که بیش از یکچهارم بودجه عمومی سال ۱۴۰۰ روی درآمدهای نفتی حساب کرده است. این مساله هم اثر مستقیمی بر حساب دخل و خرج ارزی کشور دارد و آن را به هم میزند و هم باعث افزایش کسری بودجه و تشدید تورم میشود.
بازخوانی آمار تجارت خارجی ایران در سه سال گذشته نشان میدهد، درآمد ارزی صادرات غیرنفتی که بر اساس گزارشها همه آن وارد کشور نمیشود، حتی کفاف ارز مورد نیاز برای واردات رسمی را هم نمیدهد، چه برسد به تقاضای سنگین ارز برای واردات غیررسمی که گفته میشود تا ۱۲ میلیارد دلار است. خروج سرمایه که گفته میشود به ۱۵ میلیارد دلار میرسد، خردهتقاضاهایی مانند سفر و ارز دانشجویی و موارد دیگر و البته تقاضای ارز برای خریداران و سرمایهگذاران داخلی که برآورد دقیقی از آن وجود ندارد.
روشن است که میزان تقاضای ارز به مراتب بیش از میزان عرضه آن است، بنابراین تا زمانی که ایران نتواند از پس مشکل تحریمها بربیاید و دلارهای نفتی را وارد کشور کند، امید به پایدار شدن قیمت دلار، امید پوچ و واهی است.
برخی گمان میکردند با یکدست شدن حاکمیت در جمهوری اسلامی بحران سیاست خارجی مهار و تحریمها رفع میشود، اما تا الان هیچ نشانهای از احتمال بازگشت آمریکا به برجام و احتمال رفع تحریمها در کوتاهمدت دیده نمیشود.
ادامه این وضعیت تاثیری ویرانگر بر همه شئون اقتصاد ایران، از جمله همین بازار ارز دارد. شاید بتوان تکانههای بازار در هفته گذشته را نخستین نشانههای یک زلزله بزرگ تازه ارزیابی کرد. به هر حال با دلایل و نشانههای اقتصادی و سیاسی زیادی وجود دارد که انتظارات تورمی را بالا میبرد. یعنی این تصور را در میان گروهی از سرمایهگذاران ایجاد میکند که قیمت ارز به زودی با یک جهش روبهرو میشود. همین باعث هجوم خریداران و افزایش قیمتها اول در بازار ارز و با فاصله کوتاهی سایر بازارها میشود.
روز گذشته «سیدکمال سیدعلی»، معاون پیشین بانک مرکزی، در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا از احتمال دلار بالای ۳۰ هزار تومانی در آینده نزدیک صحبت کرده و گفته است: «معتقدم اگر در برجام اتفاقی نیفتد و شرایط امروز ادامه داشته باشد، نرخ دلار به بالاتر از ۳۰ هزار تومان هم میرسد؛ اما اگر برجام احیا شود و امکان فروش دو و نیم میلیون بشکه نفت را داشته باشیم و میزان درآمدهای نفتی بالا برود، مشکلی در مدیریت ارزی کشور نخواهیم داشت.»
اما این چنین چیزی ممکن است؟ معاون پیشین بانک مرکزی همچنین به ترکیب تیم اقتصادی کابینه رئیسی هم اشاره کرده و واکنش بازار به این تیم را یکی از عوامل موثر در تحریک بازار دانسته است: «هر چند هنوز تیم اقتصادی دولت سیزدهم از مجلس رای اعتماد نگرفته و کاری را انجام نداده، اما چینش آن سیگنال مثبتی به جامعه نداده و همین هم بر روی بازار اثر میگذارد. باید توجه داشت باشیم که انتظارات تورمی در بازار بسیار اثرگذار است، این انتظارات فراتر از مسائل اقتصادی است و مردم منتظر هستند تا ببینند در آینده چه اتفاق میافتد.»
اما در آینده چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ آیا دولت ابراهیم میتواند مشکل ته کشیدن منابع ارزی و کمبود درآمد را حل کند؟ آیا راه حلی برای کاهش تقاضای ارز در دست دارد؟ آیا میتواند کار تحریمها را یکسره کند؟ آیا میتواند مشکل کسری بودجه را حل کند؟ چگونه؟ آیا مالیاتها را افزایش خواهد داد؟ یا حقوق کارمندان و بازنشستگان را کم خواهد کرد، یا از کدام مخارج و هزینههای ضروری کم خواهد کرد؟ آیا خواهد توانست، سیگنال و نشانه مثبت به بازارها جامعه ارسال کند؟
اگر بتواند که هیچ؛ در غیر این صورت، دلار بالای ۳۰ هزار تومان و تورم سه رقمی چندان دور از ذهن و غیرقابل انتظار نخواهد بود.
بهرام خدابنده- ایران وایر: