تمامیتخواهی اسلامگرایان تحت عنوان غیرت، مقاومت، صیانت، و جهاد به فروش میرسد
در ایرانِ تحت جمهوری اسلامی، روز و ساعتی نیست که حکومت طالبانی-داعشی دست از سر مردم بردارد و «بگذارد زندگی کنند». در دورههایی، مقاومت مردم موجب عقب رانده شدن نهادهای سرکوب یا برخی تردیدها در مقامات دولتی میشده است. نقش علی خامنهای و روحانیت حکومتی، تشخیص نقاط ضعف نهادهای سرکوب و تشدید اقدامات سرکوبگرانه بوده است. برنامه گام دوم انقلاب، دقیقا برای همین منظور عرضه شده است.
رئیسی در معرفی وزرا به مجلس، برنامه خود را اجرایی کردن بیانیه «گام دوم انقلاب» اعلام کرده است. ترکیب کابینه امنیتی- نظامی- تبلیغاتی او که نوید تشدید سرکوبها را در ایران میدهد، به گونهای است که توصیههای بر زمین مانده خامنهای برای به بند کشیدن تک تک شهروندان به مرحله اجرا برسد. مجلس و قوه قضاییه نیز با دولت رئیسی همسو هستند.
از زمان تنفیذ و تحلیف دولت رئیسی بدین سو، تنها در هفته سوم مرداد ۱۴۰۰، غیر از سرکوبهایی که همیشه ادامه دارد، دو زن فقط به دلیل تصور این که بدحجابند، زیر ماشین عامل امر به معروف مجروح میشوند (پیش از این به زنان «بدحجاب» یا «شلحجاب» اسید میپاشیدند، تحت عنوان «غیرت»). مجلس، طرحی را که ابتدا تصویب کرد و بعد اکثریت اعضای آن میخواستند بررسی آن طبق اصل ۸۵ لغو شود (با ۱۴۴ رای استمزاجی)، دوباره با ۱۳۰ رای به دست یک کمیسیون سپرد تا دسترسی مردم را به شبکههای اجتماعی و تارنماهای اینترنتی محدود سازد (به اسم «صیانت»)، و شهرداری پایتخت به فرمانده بسیج دانشجویی سپرده شد تا منابع عمومی بیشتری به جیب هیئتهای عزاداری و کاروانهای اربعین و فرماندهان سپاه ریخته شود (به اسم «مدیریت جهادی»). پس از بیعت ۱۴۰۰، بازداشت جمعی و فلهای فعالان سیاسی و معترضان افزایش یافته است.
اهداف کلان و تعطیل ناشدنی نظام
برای نشان دادن این که این جنگ پایان ندارد، باید اهداف تعطیل ناشدنی نظام جمهوری اسلامی در ایران که پیوسته دنبال شده و مایه سرکوب دایمی است، مد نظر قرار گیرند. این اهداف البته با بستهبندی های علمی (دانشبنیان) و ارزشی (عدالتورز) عرضه میشوند. علی خامنهای به نحوی وقفهناپذیر از این اهداف سخن گفته و بر اجرای آنها تاکید داشته است. رئیسی در انتخاب و دفاع از اعضای کابینه خود، ضمنی یا صریح، به این اهداف نظام اشاره میکند. وقتی مقامات جمهوری اسلامی ایران از «گام دوم انقلاب» سخن میگویند، منظورشان تشدید جنگ علیه ملت برای تحقق کامل ۱۰ هدف زیر است.
– ولایتمداری: قدرت بلامنازع، فراقانون، ناپاسخگو، و نظارتناپذیر ولی فقیه، به گونهای که هیچ کس، حتی بر خلاف نظر ولی فقیه سخنی نگوید (از قبل استمزاج کند). با مشارکت صددرصدی در بیعتها؛ کسی در حوزه عمومی نباید سپاه و بسیج و روحانیت، یعنی بازوهای ولایت، را چالش کند. مراسم عمومی نیز باید به مراسم مذهبی ولایتمدار محدود شوند.
– اضمحلال دولت مدرن در ولایت فقیه: تبدیل تمام نهادها در حوزه عمومی به نهادهای کاملا وفادار به نظام مثل بسیج و سپاه و روحانیت، و خنثی کردن اقدامات مدرنسازی و دولتسازی دوران پهلوی. حتی نهادهای ستادی و تحقیقاتی و جمعآوری آمار، باید به ابزارهای تبلیغاتی و فراهم کننده زمینههای سرکوب تبدیل شوند. دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران از این جهت مثال زدنی است.
– حکومت بر محرومان (به جای حکومت محرومان): تبدیل همه شهروندان به مستمریبگیر حکومت و نهادهای حکومتی، تا افراد از ترس از دست دادن کار و تعطیل شدن معیشتشان سکوت کنند. نظام جمهوری اسلامی ایران سالانه ۶۰۰ هزار میلیارد تومان حقوق و دستمزد میدهد (حدود نیمی از بودجه) که البته آنها که به سرچشمه نزدیکترند، بیشتر برمیدارند. ساخت مسکن دولتی، با هدف محرومسازی و وابستگی به حکومت هماهنگ است.
– پذیرش عمومی امتیازات قشر حاکم: آفرین و تبارکالله گفتن برای مقاماتی که فرزندان و منابع تاراج شده را به فرنگ میفرستند تا در آنجا منابع کشور را «بهدرستی» مصرف کنند (با هزینهها و شهریههای سالی حدود ۴۰ تا ۹۰ هزار دلار) و برای اسلام و جمهوری اسلامی تبلیغ کنند. ثروت و منزلت و قدرت باید در قشر حاکم متمرکز باشد.
– مدیریت جهادی: تبدیل معیارهای شایستگی و کارآمدی، به وفاداری به ولی فقیه و تنفر از غرب. «مدیر جهادی» کسی است که خواستهای ولی فقیه (مثل محدود کردن مجاری اطلاعات به بوقهای نظام) را به اجرا در میآورد.
– اقتصاد مقاومتی: شهروندان هیچ توقعی از «دولت انقلابی» گسترشطلب و فرقهگرا که منابع آنها را در کشورهای دیگر خرج جنگ و میلیشیاسازی و ترور میکند، نداشته باشند. منابع به امام زمان و نایبش تعلق دارد و دخل و خرج آنها با وی است.
– تبلیغات، نه اطلاعرسانی: نشستن همه ایرانیان پای بوقهای تبلیغاتی نظام و کف زدن برای مقامات به دلیل سانسور، فیلترینگ و پارازیت (کاری که خود مقامات و فرزندانشان دیگر نمیکنند). همچنین، تبدیل همه خبرنویسان و خبرنگاران و اهالی فرهنگ و هنر به پیشکارهای بیت رهبری که اخبار و تولیدات خود را همان طور که خامنهای میخواهد، بنویسند و بخوانند و گزارش دهند و بسازند. آموزش و پرورش نیز باید کارخانه مهندسی اذهان باشد.
– تنفر عمومی از غرب و یهود: فحاشی به و بیان تنفر از غرب و اسرائیل و یهودیان و بهاییان از سوی همه شهروندان (مثل رهبر کشور). آحاد شهروندان باید حامی تنشزایی نظام در «میدانهای» بینالمللی و منطقهای باشند. دشمنی با غرب، با دشمنی با هرچه مایه رفاه شهروندان است (مثل واکسن) بسط مییابد. حمله به منافع اسرائیل که موجب پاسخ میشود، در جهت تشدید تنفر از یهودیان است.
– منتفی شدن آیین دادرسی: تبدیل کردن تمام وکلا به مشاوران نظام (دستورالعمل ابراهیم رئیسی قبل از ترک ریاست قوه قضاییه) و در نهایت، تعطیلی شغل وکالت و هرگونه آیین دادرسی (در صدر اسلام آیین دادرسی وجود نداشته است).
– بردگی زنان: محجبه کردن تمام زنان ایرانی در چادر سیاه، فرستادن آنها به اندرونی و تبدیل آنها به ماشین تولید بسیجی برای نظام با هر وسیله (زنی که رسالههای علمیه و ادبیات رسمی به عنوان «زن مسلمان» معرفی میکنند).
حکومتی مصالحهناپذیر
علت جنگ دایمی حکومت علیه مردم، این است که اهداف فوق تضمین کننده بقای نظام تلقی میشوند. آنها نه تنها تحققناپذیرند، بلکه مقاومت جدی در برابرشان وجود دارد. حکومت به هیچ وجه اهل مصالحه نیست و همیشه با زور عریان در برابر جامعه حاضر میشود تا اهدافش را به پیش ببرد. جنبش اصلاحات با پیشفرض نوعی مصالحه از سوی حکومت دنبال میشد، چون اکثریت مردم برای پرهیز از خشونت، آماده نوعی مصالحه بودند. اسلامگرایان تنها وقتی اسلحه به سوی آنها گرفته شود، مصالحه میکنند، که مردم نیز از آن محروم هستند.
اهداف فوق نه تنها با جامعهای که با دنیای بیرون در ارتباط است و دوران پهلوی و آزادیهای اجتماعیاش را تجربه کرده و نیازهایش را میشناسد ناممکن هستند، بلکه در در درون خود نیز تناقض دارند و انتهای آنها روشن نیست. به عنوان مثال، سانسور نه فقط گریبان غیرخودیها، بلکه گریبان خودیها و حتی هاشمی رفسنجانی و خامنهای را نیز میگیرد. دفتر خامنهای معمولا سخنان او را با سانسور منتشر میکند.
اگر در دورههایی، اوج و چهرههای خونبار این جنگ در خیابانها دیده نمیشود و مردم نیز ناسزایی نثار حاکمان نمیکنند، ناشی از صلح میان دو طرف نیست. مردم معترض به دلیل تیراندازی مستقیم و بازداشتهای چند هزار نفری از خانه در نمیآیند و جنگ مغلوبه شده است، اما پایان نیافته است. به محض آن که فرصتی فراهم شود و هزینه اعتراض کاهش یابد، معترضان به خیابانها خواهند ریخت.
ایندیپندنت فارسی: