در تازهترین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام هزاران زندانی سیاسی، سیامک نادری از جان به دربردگان زندانیان دهه شصت شمسی به عنوان شاکی در جایگاه قرار گرفت و به سوالهای دادستان پرونده پاسخ داد.
حمید نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ (نهم نوامبر ۲۰۱۹) به ظن دخالت در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد. او به اتهام نقض فاحش قوانین بینالمللی (جنایت جنگی) و قتل در این دادگاه محاکمه میشود و اتهامات وارده را رد کرده است.
در ابتدای جلسه سیزدهم یانمارشون وکیل سیامک نادری از بازماندگان کشتار ۶۷ توضیح داد که موکل او در سال ۱۳۶۰ به هفت سال زندان محکوم شده بود و دوران زندان خود را در اوین، گوهردشت و قزل حصار طی کرده بود.
سیامک نادری هوادار سازمان مجاهدین خلق بود و از نخستین کسانی است که پس از کشتار تابستان ۱۳۶۷ آزاد شد.
بنابر گفته وکیل آقای نادری، او مدت طولانی (چند سال) را در انفرادی گذرانده بود و به شدت شکنجه شده بود از جمله به دست حمید نوری.
آقای نادری در این جلسه درباره مواجهه مستقیم خود با حمید نوری (با نام مستعار عباسی) توضیح داد و به نقش و سمت او در زندان پرداخت.
سیامک نادری از جمله کسانی است که در تابستان ۱۳۶۷ مقابل هیات متصدی اعدام ها مشهور به هیات مرگ قرار گرفت.
او از سال ۱۳۶۱ تا ۱۴ شهریور ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت زندانی بود.
آقای نادری ۲۰ آذر ۱۳۶۷ از زندان اوین آزاد شده است. اتهام او هواداری از سازمان مجاهدین، ۱۰ تومان کمک مالی و فروش نشریه مجاهد بود.
‘کانتینر حمل اجساد زندانیان را دیدم’
مارتینا وینسلور، دادستان پرونده از آقای نادری خواست درباره نقشه، بندهای زندان گوهردشت و همچنین دوران کشتار زندانیان سیاسی در زندان توضیح دهد.
آقای نادری گفت “اعدامها اوایل در جایی به نام نانوایی آغاز شده بود. بچه هایی که در فرعی بودند دیده بودند که اعدام ها در نانوایی آغاز شد. داوود لشکری، حمید عباسی و پاسدارها با فرغونها پر از طنابهای کلفت به آنجا میرفتند. اما بعد چون آنجا کوچک بود، اعدامها را به حسینیه منتقل کردند”.
آقای نادری میگوید از یکی از بندها به سمت جایی اشراف داشتند که کانتینرهایی برای حمل اجساد زندانیان میآوردند.
او در دادگاه در حالی که به شدت متاثر شده بود تعریف کرد که خودروی نیمه سنگینی دیده است که در انتهای آن کانتینر یخچالداری بوده که کیسههای مخصوص اجساد در آن بوده است و او آن را دیده است.
گفته میشود اعدام زندانیان سیاسی در گوهردشت هشتم مرداد شهریور ۱۳۶۷ آغاز شد.
دیدهبان ایران نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال در شبکههای اجتماعی خود این دادگاه را به طور زنده پخش میکند. بنیاد ایران تریبونال یک تشکل غیرانتفاعی و غیردولتی است که از سوی زندانیان سیاسی دهه شصت و خانواده کشتهشدگان و شماری دیگر از فعالان سیاسی ایران پایه گذاشته شده است.
آشنایی با حمید نوری (عباسی)
سیامک نادری در ادامه صحبتهایش گفت “زندان گوهردشت زبانش مورس است. روز هفت هشت ساعت مورس میزدیم. از بندهای دیگر خبر آمد که حمید عباسی دادیار جدید است”.
کد مورس روشی برای انتقال پیام و اطلاعات است که در آن با ضرب گرفتن حروف الفبا را میسازند. این روش در تلگراف استفاده می شود و بین زندانیان سیاسی رایج بود.
او گفت اولین بار آذر ماه ۱۳۶۶ حمید نوری را مستقیما دیده است. آقای نادری میگوید به یکی از پاسدارها که با چند رشته کابل به سرش می زده اعتراض کرده و حمید عباسی گفته “خفه شو. کثافت منافق”. آقای نادری میگوید که او در اعتراض مقاومت میکند و سپس حمید نوری و چند پاسدار دیگر حمله می کند و دیگر زندانیان را میزنند.
یک زندانی فریاد زد ‘دارند اعدام میکنند’
او میگوید هشتم مرداد که اعدامها آغاز شده صدای یکی از زندانیان را شنیده که فریاد میزند بچهها ما را محاکمه کردند میخواهند اعدام کنند.
او میگوید آنها روز بعد هنوز شک داشتند اعدامها آغاز شده تا اینکه از طریق مورس زهرا خسروی یکی از زندانیان سیاسی زن به او گفته “دارند اعدام میکنند و بیست دقیقه فرصت دادهاند تا وصیتنامه بنویسد”.
آقای نادری روایت کرد که بعدتر “داوود لشکری و حمید عباسی به بند ما میآمدند و ۱۰ نفر ۱۰ نفر میبردند. سرانجام از ۵۳ نفر زندانی بند ما چند نفر ماندند”.
او میگوید در آن زمان ما “دیگر فهمیده بودیم که هیات عفو نیست و دارند اعدام میکنند”.
آقای نادری بعدتر به مواجهه خود با اعضای هیات متصدی اعدام دستجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ اشاره کرد. او میگوید چهار نفر در مقابلش نشسته بودند که در آن لحظه هیچ کدام را نمی شناخته است و چند سال بعد آنها را شناخته است: حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان) و همچنین مصطفی پور محمدی نماینده وزارت اطلاعات.
آقای نادری درباره چگونگی جان بدر بردن از اعدامها گفت زیر فشار “هیات مرگ” حمله مجاهدین به ایران (عملیات فروغ جاویدان) و سازمان مجاهدین را محکوم کرده است.
او میگوید حضور او در برابر “هیات مرگ” سه تا پنج دقیقه طول کشیده است.
آقای نادری میگوید در دوره اعدامها “صدای قهقهه” ناصریان و حمید عباسی در راهرو میپیچید و بلند میگفتند “خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم”.
او همچنین تعریف کرد که چطور حمید عباسی بعد از آنکه آنها از دستور ورزش جمعی را امتناع کرده بودند، از عصر تا شب همراه پنج پاسدار او را کتک زدهاند، به طوری که دو ماه همبندیانش او را حمل می کردند و به توالت میبردند.
او در حالی که به شدت متاثر بود گفت پس از زندان دچار مشکلات فیزیکی و روحی شدیدی است و همچنان زیر نظر پزشکان مخصوص است.
بی بی سی: