«محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی (۱۳۹۲-۱۴۰۰) در آخرین هفتههای وزارت، یک کتاب شش جلدی از مذاکرات اتمی ایران با گروه ۱+۵ یعنی پنج قدرت جهانی عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان منتشر کرده که برخی از ناگفتههای مذاکرات را برای اولین بار در آن آورده است.
عنوان کتاب «راز سر به مهر»، با نام فرعی «کوششی سترگ برای حقوق، امنیت و توسعه ایران» است. این کتاب به غیر از ظریف، شامل خاطرات و گفتههای «علیاکبر صالحی»، رییس وقت سازمان انرژی اتمی ایران و وزیر خارجه پیش از ظریف، «عباس عراقچی» و «مجید تخت روانچی»، هردو معاون وزارت خارجه و از مذاکرهکنندگان ارشد اتمی جمهوری اسلامی است.
ظریف در آخرین روزهای وزارت، نسخهای از این کتاب را به «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه تقدیم کرده است.
«ایرانوایر» نگاهی مفصل به این کتاب شش جلدی دارد که پس از این مرور اجمالی، به تناوب منتشر میشود.
شاید شهروندان ایرانی اطلاع نداشته باشند که بر خلاف همه تبلیغات ضدآمریکایی، این کشور تحت حکمرانی «علی خامنهای» بوده که برای اولین بار برای مذاکرات مستقیم اتمی با آمریکا در سال ۱۳۸۸ پیشقدم شده است. ظریف در کتاب «راز سر به مهر» برای اولین بار توضیحاتی مکتوب در این زمینه داده است:
«چند روز مانده به انتخابات سال ۸۸ یعنی فاصله میان ۲ تا ۴ خرداد، دنیس راس، مشاور وزیر امور خارجه آمریکا با توقف در مسقط یک برگه از آنچه پیشنهادهای ایران نامیده شده بود را از طرف عمانی دریافت داشته و با خود به واشنگتن منتقل میکند.»
با توجه به تسلط آیتالله خامنهای بر همه امور دولتی، خصوصا تماسهای خارجی و در راس آنها ارتباط با آمریکا، امکان اینکه وی از ارسال این پیشنهاد برای آمریکا بیخبر بوده باشد، منتفی است. با این همه در کتاب آمده است که «هیچ مشخص نیست پیشنهادهای یاد شده توسط کدام مرجع حاکمیتی و توسط چه کسی به طرف عمانی منتقل شده بود؟»
سال ۸۸ سالی طوفانی برای جمهوری اسلامی بود که هنوز پس از گذشت یک دهه، با پیامدهای آن دست و پنجه نرم میکند. آیا خشم آیتالله خامنهای از بروز اعتراضات گسترده در این سال به دلیل به هم خوردن برنامه وی برای مذاکره با آمریکا و حل و فصل بحران اتمی بوده است؟ احتمال دارد.
«باراک اوباما»، رییسجمهور وقت آمریکا در ماههای منتهی به انتخابات با خامنهای نامهنگاریهایی با او داشته است. اوباما پس از شروع اعتراضات در ایران سعی کرد از زدن هر حرفی در حمایت از معترضان پرهیز کند که باعث برانگیخته شدن حساسیت آیتالله خامنهای شود. هرچند انتقاد وی از کشتن شدن «ندا آقاسلطان» توسط نیروهای امنیتی، آیتالله خامنهای را برآشفت و بارها از اوباما انتقاد کرد که در «نامه فدایت شوم» چیزی میگوید و در اظهارات علنی طور دیگری حرف میزند.
در فواصل کتاب هم مشخص است که باراک اوباما به غیر از نامههایی که برای رهبر جمهوری اسلامی از طریق سفارت سوییس در تهران که حافظ منافع ایالات متحده در ایران است، ارسال میکرده؛ پیامهای دیگری هم از طریق «وندی شرمن»، معاون وقت وزارت خارجه و در خلال مذاکرات ۱+۵ برای وی میفرستاده است.
نامه «پیشنهادی ایران» و گرفتن آن توسط مشاور وزیر خارجه وقت آمریکا را میتوان اولین قدم در مذاکرات پنهانی ایران و آمریکا به میزبانی مسقط دانست که زمینهساز مذاکرات علنی دو طرف و انعقاد توافق برجام شد. در کتاب راز سر به مهر گفته شده که هیچ سندی درباره جزییات پیشنهاد ارائه شده به آمریکا، نهاد تنظیمکننده و فردی که آن را به عمان برده است، دستکم در مجموعه وزارت خارجه ایران در دست نبوده و ظریف نتوانسته به آن دست پیدا کند.
با شکست برنامه مذاکره دوجانبه با آمریکا یک سال پس از شروع اعتراضات در ایران و ادامه بحران اتمی، شورای امنیت سازمان ملل اقدام به صدور قطعنامه ۱۹۲۹ کرد که سنگینترین قطعنامه شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی است. ظریف و همکارانش در کتاب نوشتهاند که «یک سال پس از صدور قطعنامه، روند توقیف کشتیهای ایرانی آغاز شد. هنگکنگ، مالت و سنگاپور سه ایستگاه نخست برای عملیاتی شدن این سیاست تحریمی بودند. سه کشتی سهند، سبلان و توچال که در سنگاپور همراه دو کشتی دیگر توقیف شده بودند، تنها چند هفته پس از توقیف با شکایت یک بانک فرانسوی به حراج گذاشته شدند.»
دو سال پس از تلاشهای اولیه ایران برای تماس مستقیم با آمریکا و همزمان با شدت گرفتن تاثیر تحریمهای بینالمللی، ایران بار دیگر در رجوع به عمان خواستار پادرمیانی«سلطان قابوس» پادشاه وقت این کشور شد. این بار این تماس با موافقت و همراهی «علیاکبر ولایتی»، مشاور امور بینالملل آیتالله خامنهای آغاز شد. موضوعی که در آن زمان از سوی ولایتی قاطعانه تکذیب شد.
از متن کتاب راز سر به مهر مشخص است که آیتالله خامنهای در ریزترین جزییات مربوط به این مذاکرات که همزمان با گفتوگوهای ایران و ۱+۵ به سرپرستی «سعید جلیلی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، نظارت داشته و صدای این جلسات هم ضبط و بایگانی شده است.
در برنامهریزی یکی از دیدارهای پنهانی معاونان وزارت خارجه ایران و آمریکا در عمان که همزمان با نشست ۱+۵ در قزاقستان بوده است، «علیاکبر صالحی»، وزیر خارجه وقت پیشنهاد میدهد دیدار پنهانی در مسقط زودتر انجام شود تا تاثیر آن در مذاکرات علنی با ۱+۵ برای همه طرفها مشهود باشد.
صالحی که خود یکی از دستاندرکاران کتاب راز سر به مهر است، میگوید: «معظم له فرمودند مخالفت یا موافقتی ندارم، با دکتر جلیلی هماهنگ کنید»؛ این واکنش البته رویهای آشنا از آیتالله خامنهای برای نپذیرفتن مسئولیت امور، علیرغم دخالت در جزییات است.
صالحی سپس ادامه میدهد که در جلسهای با «سعید جلیلی» و معاونش «علی باقری» و «حیدر مصلحی»، وزیر اطلاعات وقت تصمیم بر این شد که دیدار با آمریکاییها پس از ۱+۵ باشد و در آن گفته شود که از آمریکاییها «غنیسازی در برابر فتوا» میخواهیم که اشاره به نقل قولی از خامنهای است که ساخت، نگهداری و استفاده از سلاح اتمی را حرام اعلام کرده است.
به نوشته کتاب انجام این دیدار که در آن ایالات متحده به پذیرش غنیسازی اورانیوم در ایران نزدیک شده بود، میتوانست راهی سریع برای رفع تحریمها باشد؛ اما کاری که میتوانست به تسریع مذاکرات و رفع تحریمها کمک کند، با تاخیر انجام شد و سپس همزمانی آن با تغییر دولت ایران، فضای مذاکرات را تغییر داد و رفع تحریم را برای جمهوری اسلامی سختتر کرد.
با اینکه ایران دوبار پیشقدم مذاکره مستقیم با آمریکا شده بود، آیتالله خامنهای در سخنرانی اول نوروز سال ۱۳۹۲ خود گفته بود که «آمریکایی از راههای گوناگون به ما پیغام میدهند که بیایید درباره مساله هستهای گفتوگو کنیم» و سپس موافقت خود را با این موضوع به طور علنی اعلام کرد.
به نوشته کتاب، آیتالله خامنهای در گفتوگوهای داخلی شرط گذاشته بود که مذاکرهکنندگان ایران با گروه ۱+۵ با مذاکرهکنندگان ایران در تماس پنهانی با آمریکا در کشور عمان، متفاوت باشند؛ برای همین در دوره «روحانی» مذاکرات به جای شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه سپرده شد و عملا مذاکرهکنندگان هر دو بخش، یک گروه واحد شدند.
کتاب ظریف و همکارانش در انتقاد از شیوه مذاکرات اتمی در دولت «محمود احمدینژاد» صریح است؛ اما جای به جای آن انباشته از نکاتی است که در واقع مسئولیت آن با آیتالله خامنه ای است و در نهایت انتقاد را غیرمستقیم متوجه وی میکند.
در جایی از کتاب، نویسندگان به وضوح گلایه کردهاند که برخی از سخنرانیهای آیتالله خامنهای زمینهساز حمله طرفداران او به دولت و گروه مذاکرهکننده بوده است.
به طور مثال به انتقادات علنی آیتالله خامنهای از آمریکا در فاصله توافق موقت اتمی و توافق برجام اشاره شده که به نوشته کتاب با هدف «پر کردن دست مذاکرهکنندگان» صورت گرفته بود؛ اما در عمل باعث شد مذاکرهکنندگان تحت بیشترین فشار داخلی و پروندهسازی قرار بگیرند. نویسندگان به گزارشنویسیها و پروندهسازیهایی علیه دولت و مذاکرهکنندگان اشاره میکنند و بدون نام بردن از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نشانی این نهاد را میدهند. امری که سپاه با ساخت سریال «گاندو» آن را در عمل به تصویر کشید.
این کتاب احمدینژاد را فردی معرفی میکند که با حرکات بیسابقهای مثل نامهنگاری با «جورج بوش» و «باراک اوباما» خواهان مذاکره مستقیم و علنی با آنها بود و حتی این درخواست را در زمان حضور خود در نیویورک، یعنی زمانی که ظریف هنوز سفیر ایران در سازمان ملل بود، مطرح کرده بود؛ اما با اینکه این اقدامات با اجازه آیتالله خامنه ای بوده، وی با این سیاست همراهی نکرد و سرانجام هم احمدینژاد خود را به طور کامل از مذاکرات اتمی کنار کشید.
در جایی از کتاب از قول «علیاصغر خاجی»، معاون وقت وزارت خارجه و مذاکرهکننده اتمی با آمریکاییها در عمان نقل شده که صالحی به عنوان وزیر خارجه از او خواسته بود احمدینژاد را ببیند و به او گزارش شفاهی بدهد: «دکتر احمدینژاد را دیدم. گفت آقای خاجی من گزارشهای شما را میبینم. گفتم دکتر احمدینژاد این کافی نیست، ما به کمک و نظر شما نیاز داریم. در قضیه آمریکا باید کمک کنید… نگاهی کرد و جواب من را نداد و تنها گفت خداحافظ.»
نویسندگان سپس «سعید جلیلی» و هیات مذاکرهکننده وقت اتمی را ناتوان، غیرمبتکر و بیتجربه معرفی میکنند که نتوانستهاند از موقعیتهایی که برای کاهش بحران و حلوفصل آن پیش میآمده، استفاده کنند.
یکی از مصادیقِ نبودِ تبحر در این گروه، فقدان صورتجلسه مذاکرات است؛ به طوری که در برخی از موارد چند روایت از اعضای گروه مذاکرهکننده از یک جلسه یا دیدار واحد وجود داشته است. یکسان نبودن روایتها و نبود متن در برخی از موارد باعث «اشتباهات بی شمار در ضبط کلمات و واژگان مهم» شده که تصمیمگیریهای نهایی را در تهران مختل کرده است.
کتاب میگوید این وضع به دلیل علاقه دولتمردان به حضور در گفتوگوها و دون شان دانستن یادداشتبرداری بوده است.
«عباس عراقچی»، تنها مذاکرهکننده ارشد اتمی ایران در دولت احمدینژاد بود که در دوره ریاست «حسن روحانی» باقی ماند و نقش کلیدی در به دست آمدن توافق برجام داشت. عراقچی خود از نویسندگان کتاب است و از وی در برخی از فرازهای کتاب با عنوانی مشابه «پلیس بد» یا نفر سخت ایران در مذاکرات اتمی یاد شده است.
در جایی از کتاب نقل شده که پس از پیروزی روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ وی ظریف را در آسانسور محل اقامت روحانی میبیند و از او میپرسد چرا وزارت خارجه را نمیپذیرد؟ ظریف به وی پاسخ داده بود که «در نهایت بدهکار و قربانی خواهیم بود، در حقیقت وقتی از پل گذشتیم، تمام است.»
اشاره او به فشارهای قابل پیشبینی داخلی بوده که در هفتههای آخر وزارت او در کلام آیتالله خامنهای به اوج رسید و او اظهارات ظریف درباره نقش مخرب سپاه پاسداران در سیاست خارجی را «تکرار حرف دشمن» خواند که در فضای سیاسی ایران برای هر فردی میتواند دارای عقوبت جدی باشد.
فرامرز داور