«جدا کردن اقتصاد از مذاکرات هستهای» از ابتدای دولت سیزدهم بارها توسط مقامات جمهوری اسلامی تکرار شده، ابراهیم رئیسی، رئیس دولت در کنفرانس وحدت اسلامی که به مناسبت تولد پیامبر اسلام برگزار شد با اعلام اینکه سیاست خارجی دولتش بر پایه تعامل گسترده با دنیا «به ویژه همسایگان» است، بار دیگر تکرار کرد که «اقتصاد کشور را به مذاکره و مانند آن گره نمیزنیم.»
پیش از این حسین امیرعبدالهیان، وزیر امور خارجه ایران هم در اظهارنظر مشابهی تاکید کرده بود که «سیاست خارجی و اقتصاد کشور را به مذاکرات و برجام محض گره نخواهیم زد.»
این موضعگیریها به نوعی در ادامه اظهارات پیشین رهبر جمهوری اسلامی است که میگفت: «ما ظرفیتها و تواناییهای فراوانی برای بیاثر کردن تحریمها داریم، به شرط آنکه بخواهیم و همت کنیم و به دل مشکلات برویم.»
آیتالله خامنهای در کنفرانس وحدت هم مردم ایران را به «صبر» دعوت کرد و گفت: «صبر یعنی پایداری و مقاومت در مقابل گناه و سستی در انجام وظیفه، و همچنین مقاومت در مقابل دشمن و مصائب گوناگون.» و با تاکید بر پایداری به مسئولان گفت: «با پایداری و مقاومت، و تحمل فشارها و مشکلات، راه را ادامه دهید و متوقف نشوید.»
چرا این خبر مهم است؟
مقامات دولت سیزدهم در حالی از جدایی مذاکره و اقتصاد سخن میگویند که چنین سیاستی به معنای جدا کردن اقتصاد ایران از اقتصاد جهانی؛ چه غرب و چه شرق است. رئیس جمهور و وزرایش از بهبود روابط با همسایگان میگویند و اولویت دیپلماسی اقتصادی را همکاری با آنان اعلام کردهاند.
این در حالی است که اثر تحریم بر اقتصاد ایران به تاکید خود مسئولان انکارناپذیر و ادعای جداکردن این دو موضوع از یکدیگر بیشتر به شوخی شبیه است. تحریم حتی در رابطهی جمهوری اسلامی با دوستان و اعماق استراتژیکش مانند عراق هم موثر بوده و باعث کاهش جدی صادرات نفت ایران به این کشور شده است.
در داخل ایران هم در تازهترین اظهارات مسئولان، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون اعلام کرد که در پایان سال ۱۳۹۹ سی میلیون ایرانی در فقر مطلق بودهاند. اما همچنان اقتصادی مقاومتی که بر پایه تولید داخلی و ارتباط اقتصادی بسیار محدود با جهان است، دنبال میشود. سیاستی که اقتصاد ایران را دچار رشد منفی، تورم، بیکاری و فساد مالی فراگیر کرده است.
کمی عمیقتر؛ چرا اقتصاد ایران بند مذاکرات هستهای است؟
تکرار جدایی مذاکره و اقتصاد به دلیل وجود این احتمال است که مذاکرات به نتیجه نرسد.
از سوی ایران، عدم تمایل تندروها درون نظام برای توقف برنامههای هستهای و مطرح شدن خواستههای جدید از سوی جمهوری اسلامی برای بازگشت به مذاکرات، از جمله عوامل به خطر افتادن مذاکره است، علاوه بر این ایران مطمئن نیست که موضوعاتی مانند برنامه موشکی و تحرکات منطقهایاش باعث تحریم مجدد نشود.
ظاهرا با وجود اینکه بعد از روی کار آمدن جو بایدن در ایالات متحده رفع تحریمها در دولت روحانی در چشمانداز بود، خامنهای ترجیح داد این کار را به رئیسی بسپارد.
روحانی در ۱۶ تیر ۱۴۰۰ یعنی روزهای پایانی دولت صراحتا گفت: «ما در جنگ اقتصادی پیروز شدیم و فقط تحریم باقی مانده که آن هم دست خودمان است و میتوانیم همین هفته تصمیم بگیریم که آن را تمام کنیم.» او در آخرین جلسه هیئت دولت سنگ اندازی در برداشته شدن تحریم را خیانت نامید. اما روحانی رفت و تحریم ماند، اکنون آمار و اخبار از وضعیت بحرانی اقتصاد ایران حکایت میکند.
معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، ۳۰ مهر اعلام کرد که تا قبل از سال ۹۹، ۲۶ میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر مطلق زندگی میکردند با افزایش ۳۸ درصدی خط فقر در سال ۹۹ و شیوع کرونا و خروج حدود دو میلیون نفر از بازار کار، تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی میکردند به حدود ۳۰ میلیون نفر میرسد.
سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی گزارشی با عنوان «برآورد بدهیهای دولت ایران در دوره ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۶ تحت دو سناریوی رفع تحریمهای اقتصادی و تداوم تحریمها»، منتشر کرد که در آن ارزیابی شده بود دلار تا شش سال دیگر در صورت ادامه تحریمها، به ۲۸۴ هزار تومان و در صورت لغو تحریمها به ۵۵ هزار تومان خواهد رسید. مطابق استانداردهای بینالمللی، دولت به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهیها، در سال ۱۴۰۳ احتمالا ورشکست و حتی در صورت رفع تحریمها این ورشکستگی در سال ۱۴۰۵ محتمل است. در صورت برداشته شدن تحریم، در ۶ سال آینده نرخ تورمی بیش از ۲۵ درصد و با باقی ماندن تحریمها، نزدیک به ۵۴ درصد خواهد بود.
علاوه بر این مرکز پژوهشهای مجلس و در گزارش تفریغ بودجه سال ۹۹ آمده که دولت در سال ۹۹ نتوانسته نفت بفروشد، ۳۴۰ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی منتشر کرده، ۴۰۹ درصد بیشتر از آنچه در قانون بودجه آمده بود.
با وجود چنین دادههایی ادعای استقلال اقتصاد کشور از مذاکرات بیاساس مینماید.
در کشورهای توسعه یافته سیاست در خدمت اقتصاد است، در حالی که مردم ایران با شدیدترین بحرانهای اقتصادی تاریخ این کشور دسته و پنجه نرم میکنند، جمهوری اسلامی جاهطلبیهای نظامی، منطقهای و ایدئولوژیک را هدف اصلی خود قرار داده و اقتصاد کشور هزینه را این اهداف میکند.
دولت روحانی تمام توان خود را برای بهبود روابط با آمریکا صرف کرد در حالی که رهبر غربستیز جمهوری اسلامی تنها توافق و رفع تحریم را میخواست. جمهوری اسلامی به دلیل اختلاف با کشورهای منطقه نتوانست از مزایای اقتصادی برجام به طور کامل استفاده کند. کشورهای ثروتمند منطقه مانع حضور بانکهای بزرگ و سرمایهگذاران در ایران شدند. جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که روابط خوب با همسایگان مهمتر از توافق با غرب است. در حالی که رابطه خوب با همسایگان با وجود تحریمهایی که شریان اقتصاد جهانی یعنی «دلار» را ببندد، دردی از اقتصاد دوا نمیکند. علاوه بر این انزوای اقتصادی حتی بدون تحریمها هم با مشکلاتی چون عدم شفافیت مالی و کشمکش با FATF مواجه است.
قراردادهای ۲۵ ساله با چین و ۲۰ ساله با روسیه نیز به توسعه و رشد اقتصادی و بهبود زندگی مردم منجر نمیشود، هر دو قرارداد، بیشتر وجه امنیتی دارد و حکومت اسلامی را در پناه چین و روسیه قرار میدهد.
جدا کردن اقتصاد از مذاکره بخشی از اقتصاد مقاومتی است که آیتالله خامنه ای اولین بار ۱۶ شهریور ۱۳۸۹ مطرح کرد. او بارها در سخنانش گفته؛ باید کشور به گونهای اداره شود که تحریمها بیاثر باشد، او در اول فروردین ۱۴۰۰ گفت: «فرض کنید تحریم باقی خواهد ماند؛ اقتصاد کشور را بر اساس ماندن تحریمها برنامهریزی کنید.»
آیتالله خامنهای و اطرافیانش که سیاستهای جمهوری اسلامی را تعیین میکنند اصرار دارند چرخ را دوباره اختراع کنند، با وجود آنکه سیاستهای حاکمیت در عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موفق نبوده، اما آیتالله خامنهای مخالف الگوهای موجود توسعه جهانی و غربی است و مرزبندی با الگوهای جهانی و مکاتب اقتصادی موجود در دنیا را شرط لازم برساختن «الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت» میداند.
زیتون ـ یلدا امیری: