مجید گلپور مشاور اتحادیۀ اروپا : در زمانبندی اروپا و آمریکا صدای “تیک تاک” بمب اتمی ایران به وضوح شنیده می شود و اگر مذاکره با این کشور بر اساس جدول زمانی غرب به نتیجۀ مورد نظر نرسد، گزینۀ مذاکرات به سرعت جای خود را به گزینۀ جنگ خواهد داد. گذار به گزینۀ جنگ با اقتصاد جنگی که حکومت ایران به مردم این کشور تحمیل کرده از هم اکنون آغاز شده است. کسانی که عقربۀ ساعت جنگ را با سرعت در ایران پیش می رانند اشباح ناشناسی هستند که می توانند این جنگ را به کل منطقه تحمیل کنند.
همه شواهد حاکی از آن است که مذاکرات وین برای احیای برجام کمکم جهت تازه ای می یابند. رئیس جمهوری آمریکا صریحاً از دستیارانش در کاخ سفید خواسته است که خود را برای سناریوی شکست برجام آماده کنند و تمهیدات لازم را در این دورنما در نظر بگیرند. چه عواملی وضعیت تازه را به وجود آورده و این وضعیت چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟
مجید گلپور مشاور اتحادیۀ اروپا در پاسخ به این سئوال و سئوال های دیگر از جمله گفته است :
“پیش از هر چیز باید یادآوری کنم که اساساً برجام از آغاز متنی قابل تفسیر با تلقیهای مختلف بود. این ویژگی امروز بیش از گذشته آشکار میشود.
در دور فعلی مذاکرات وین، اروپایی ها و آمریکایی ها نمیتوانستند تصور کنند که گروه جدیدی که در ایران بر سر کار آمده کلیه مذاکرات صورت گرفته از آغاز سال جار ی را نقض کند. علی باقری کنی با دو پیشنهادی که در نشست هفتۀ گذشتۀ وین روی میز گذاشت، در واقع، کلیه مذاکرات صورت گرفته توسط گروه قبلی در دورۀ روحانی را نفی کرد.
درست است که در جمهوری اسلامی جناح ها و گروه های مختلف وجود دارد، اما، مذاکرات احیای برجام همواره به نام جمهوری اسلامی و از سوی جمهوری اسلامی صورت گرفته است. مطالبۀ ایران مبنی بر رفع کلیه تحریمها در حقیقت مطالبۀ چین است که بر تناقضات و پیچیدگی های مذاکرات جاری افزوده است. به این ترتیب، دیپلماسی موذیانۀ ایران امروز بیش از گذشته خود را نمودار کرده است.
از این پس، گزینۀ ادامۀ مذاکرات به ویژه با ابراز دلسردی و سرخوردگی طرف های غربی بیش از پیش رنگ باخته است. این دلسردی فقط شامل سه کشور اروپایی امضاء کنندۀ برجام نمی شود. اکنون حتی رابرت مالی نمایندۀ آمریکا در این مذاکرت بیش از پیش شکست طرح سازش خود را مشاهده می کند و به همین خاطر او نه فقط از تشدید مجازاتها علیه ایران، بلکه نیز فعال کردن یک طرح جایگزین در قبال پروندۀ اتمی ایران صحبت می کند. اگر چه او از لفظ “جنگ” استفاده نکرده، اما به دلیل نزدیکی با اسرائیل می توان گفت که چنین احتمالی از نظر او و دیگر مقامات آمریکا از این پس نامحتمل نیست.
آنچه جمهوری اسلامی ایران اکنون باید بداند این است که دورۀ تز فرسایشی “نه جنگ، نه صلح” به سر آمده است. در زمانبندی اروپا و آمریکا صدای “تیک تاک” بمب اتمی ایران به وضوح شنیده می شود و اگر مذاکره با این کشور بر اساس جدول زمانی غرب به نتیجۀ مورد نظر نرسد، گزینۀ مذاکرات به سرعت جای خود را به گزینۀ جنگ خواهد داد. گذار به گزینۀ جنگ تصمیم دیپلماتها نیست. تحمیل یا اجباری است که مستقیماً به آهنگ غنی سازی اورانیوم ایران گره خورده است.
عقربه های ساعت جنگ با شبه انتخاباتی که به روی کار آمدن ابراهیم رئیسی در ایران منجر شد به سرعت در حال پیشروی است. این جنگ پیش از آنکه حقیقتاً رنگ و بوی نظامی به خود بگیرد با اقتصاد جنگی که حکومت ایران به مردم این کشور تحمیل کرده آغاز شده و پیام آن از جانب حکومت ایران به مردم این کشور فقط این می تواند باشد که خود را برای شرایط بمراتب سخت تری آماده کنند.
در این میان، نکته خطرناک این است :کسانی که عقربۀ ساعت جنگ را با سرعت در ایران پیش می رانند ناشناس هستند یعنی مردم آنان را نمی شناسند. تصمیمگیرندگان برنامۀ هستهای-نظامی ایران اشباحی هستند که می توانند جنگ را به ایران و کل منطقه تحمیل کنند. نشانههای این روند را هم در واکنش های اسرائیل می توان دید : بیش از پیش کسانی که از جانب این کشور به آمریکا سفر می کنند مسئولان نظامی و امنیتی هستند تا دیپلماتهای اسرائیلی.”
رادیو فرانسه: ناصر اعتمادی