اندیشکده‌های «نظام»: موسسات زیباسازی سیاست‌ها و تصمیم‌های لات‌ها و چاقوکش‌ها

By | ۱۴۰۰-۰۹-۲۷

«ژن‌های خوب» نظام، آتش به اختیارها و فرصت‌طلبان آن‌قدر «زرنگ»اند که با توجه به نیازهای رژیم برای خود دفترودستک درست کنند

طیف مدیران و مقام‌های نظام در دولت رئیسی، مجلس یازدهم و نهادهای تحت نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران را مرور کنید؛ اکثرا کسانی‌اند که در عملیات تروریستی در داخل و خارج، آتش زدن سینماها، کتک زدن مردم در خیابان و دانشگاه و مدرسه، تیراندازی مستقیم و بازجویی، به کشتن دادن ده‌ها هزار جوان ایرانی برای فتح کربلا، صدور دستور قتل، آدم‌ربایی، مزاحمت خیابانی با عنوان امر به معروف و نهی از منکر، شکنجه و اعدام‌های ۴۳ سال گذشته نقش داشته‌اند. آن‌ها هم که چنین نبوده‌اند، از خویشاوندان گروه فو‌ق‌اند و همگی در بسیج، حوزه‌ علمیه، سپاه، ۱۶ نهاد امنیتی رژیم و نهادها و ستادهای تحت نظر بیت پس‌زمینه‌هایی دارند.

اندیشکده‌های موجود در ایران، همه زائده‌‌هایی دولتی و حکومتی‌اند و اکثرا برای مافیای سپاه و نهادهای بیت کار می‌کنند

این مقام‌ها برای تدوین سیاست‌ها، برنامه‌ها و تصمیم‌های خود به موسساتی به اسم اندیشکده چه نیازی دارند؟ واقع مطلب این است که نیازی ندارند. سیاست‌های آن‌ها در گسترش طلبی و اسلامی‌سازی مشخص بوده و هست. قاسم سلیمانی یا ابراهیم رئیسی برای این موسسات تره هم خرد نمی کردند. برای آن‌ها، آینده مشخص است و دیگر به سیاست‌گذاری یا تدوین نقاط مثبت و منفی سیاست‌های بدیل نیازی ندارند. پس چرا این همه اندیشکده در ایران تاسیس شده است؟

نخست در مورد تفکرات مدیران و اعضای آن‌ها و مراکزی که این اندیشکده‌ها را حمایت مالی و تدارکاتی می‌کند به دو پرسش اشاره می‌کنم و بعد به علل تاسیس آن‌ها می‌پردازم.

ایده‌ها و نسبت این اندیشکده‌ها با حاکمیت

برای آنکه با نحوه‌ تفکر و مشی مدیران این موسسات و چگونگی کار آن‌ها آشنا شوید، به چند نقل‌قول از یک گردهمایی تحت عنوان دورهمی فعالان حوزه نوآوری اجتماعی با موضوع «نوآوری اجتماعی و نقش اندیشکده‌ها در حل مسائل کشور» اکتفا می‌کنم:

– مدیر پژوهشکده چشم‌انداز: «اغلب ارتباط اندیشکده‌ها با حاکمیت در حد اعتبارات است.»
– مدیر مرکز راهبردی جبهه فرهنگی انقلاب «اندیشکده اشراق»: «دهه ۷۰ با پدیده سیل جریان شبهات ادامه داشت و سعی بر آن بود که جامعه خود را با عقلانیت بازسازی کند. دهه ۸۰، مطالعات راهبردی شروع شد که نقطه زایش اندیشکده‌ها بود.»
– رئیس ستاد نوآوری اجتماعی ستاد اجرایی فرمان امام: «انقلاب اسلامی ایران یکی از نوآوری‌ها بوده است و حدود نیم ‌قرن از این نوآوری جدید می‌گذرد و رقبا و موافقان آن را به‌عنوان یک نوآوری پذیرفته‌اند.»
-استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات: «امروزه کمپین‌ها می‌توانند از حضور اجتماعی مردم خبر بدهند؛ درست شبیه کمپین‌هایی که خبرگزاری فارس تحت عنوان «فارس من» راه انداخته است تا مطالبه‌گری را در مردم زنده کند.»

جمله‌ اول می‌گوید این اندیشکده‌ها همه دولت-ساخته‌اند و حکومت اعتبارات را فقط به خودی‌ها می‌دهد.

جمله‌ دوم می‌گوید این‌ها در واکنش به جریان اصلاحات ساخته شده‌اند تا برای «دولت‌های جهادی و انقلابی» مدنظر خامنه‌ای کادر و ایده تهیه کنند. بیت و سپاه جریان اصلاحات را زیر سر مرکز تحقیقات استراتژیک در دوران رفسنجانی می‌دانستند و برای مقابله با آن -بعد از آنکه تیم آن دوره همه پراکنده شدند- ده‌ها اندیشکده درست کردند؛ بدون هیچ گونه خروجی.

جمله‌ سوم ادعایی بی‌پایه در مورد شورش خشونت‌بار سال ۵۷ است. اگر آتش زدن سینمایی با ۴۰۰ نفر تماشاگر نوآوری است، سخن فوق درست است.

جمله‌ چهارم نیز نشان می‌دهد که این نسل از مشاطه‌گران تا چه حد ریزه‌خوار سپاه‌اند؛ تا حدی که خبرگزاری امنیتی و دروغگوی فارس را نیروی تحول اجتماعی از پایین معرفی می‌کنند.

پدرخوانده دارند

این اندیشکده‌ها همه با اشاره و تایید نهادهای دولتی و حکومتی تاسیس شده‌اند و آن‌ها را از نظر مالی و تدارکاتی حمایت می‌کنند و بدون این حمایت‌ها همه یک‌روزه بخار می‌شوند. ستادی در زیرمجموعه ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، تحت عنوان ستاد نوآوری‌های اجتماعی، برگزارکننده‌ گردهمایی مدیران و دست‌اندرکاران این موسسات قلابی تحت عنوان اندیشکده بوده است. منابع بی‌حساب در دست نهادهای تحت نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران با اختصاص به این گونه فعالیت‌های قلابی تلف می‌شود.

در ایران، بخش خصوصی مستقل از دولت و بخش عمومی آزاد و مستقل (مثلا در دانشگاه‌ها) وجود ندارد تا موسس و تامین کننده‌ هزینه‌ اندیشکده‌های واقعی باشند. اندیشکده‌های موجود همه زائده‌‌هایی دولتی و حکومتی‌اند و اکثرا برای مافیای سپاه و نهادهای بیت کار می‌کنند. پروژه‌های آن‌ها را شخص خامنه‌ای و اعضای بیت و اعضای شورای امنیت ملی تعریف می‌کنند. ژن‌های خوب نظام آن‌قدر «زرنگ»‌اند که با توجه به نیازهای تبلیغاتی «نظام» برای خود دفترودستک درست کنند.

علل تاسیس و تامین بودجه

این پدیده در رژیم اسلامی به چهار دلیل نضج گرفته است و مقابله با اندیشکده‌های ناهمرنگ‌ها حتما جزء دلایل آن نیست؛ چون همه را تارومار کرده‌اند.

۱- مشاغل و عناوین دهان‌پرکن برای آقازاده‌ها و فرصت‌طلبان

 بخشی از آقازاده‌ها و رفقای آن‌ها که امروز همه صاحب مدارک عالی دانشگاهی‌اند (با استادانی مثل دکتر حسن عباسی و دکتر الله‌کرم و اعضای دیگر حزب‌الله و طلاب قم یا با بورسیه‌های دولتی برای خارج)، به شغل نیاز دارند و مستقیما هم نمی‌خواهند کارمند یک اداره‌‌ دولتی باشند. بنابراین موسساتی را به نام اندیشکده درست می‌کنند که بودجه آن‌ها مستقیما از دستگاه‌های دولتی و حکومتی گرفته می‌شود و در واقع خصولتی‌سازی کارهای روتین اداری و تبلیغاتی نظام  محسوب می‌شوند. این موسسات به دکور نظام تبدیل می‌شوند و با وجود این‌ها، نظام ادعا می‌کند که سیاست‌هایش را جمعی از متخصصان تنظیم کرده‌اند.

۲. توجیه سیاست‌ها و احکام ولی فقیه

کار این موسسات شیک و قابل‌دفاع کردن سیاست‌ها و برنامه‌ها و تصمیم‌های مدیران برای فریب افکار عمومی است. آن‌ها وانمود می‌کنند که در ایران طالبان حاکم نیست و آن‌ها در سوئیس، کنار دریاچه‌ی لِمان ژنو، کار می‌کنند. اما کار این‌ها همان چیزی است که خامنه‌ای «جهاد تبیین» نامید. کارکنان این موسسات لباس‌های شیک می‌پوشند و قهوه می‌خورند و در ساختمان‌های شیک دفترودستک دارند اما کارشان آرایش و پیرایش سیاست‌هایی است که چاقوکش‌های سپاه و بسیج و روحانیون تعیین کرده‌اند. اعضای این اندیشکده‌ها عمله‌ نظام ولایی‌اند و مزد آن را هم می‌گیرند.

۳. انحصار حکمرانی نزد لات‌ها و چاقوکش‌های نظام

 مدیران و «صاحب‌نظران» این موسسات همه به نظام و ولی فقیه و سپاه و سیاست‌های خرد و کلان رژیم باور دارند -یا چنین وانمود می‌کنند- و به‌عنوان زینت‌المجالس در مجامع حضور پیدا می‌کنند تا نشان دهند که حکمرانی باید در انحصار روحانیون و سپاهیان باشد. کارکرد آن‌ها محدود کردن سیاست‌گذاری و صاحب‌نظری در حکمرانی در هسته‌های وفادار به نظام است.

در آینده حتی شاهد آن خواهید بود که برخی تصمیم‌های جزئی این اندیشکده‌ها با هم تفاوت‌هایی خواهند داشت تا مخاطبان صاحب‌نظر بودن آن‌ها در سیاست‌گذاری را باور کنند. همان‌طور که مسعود ده‌نمکی و ابوالقاسم طالبی به فیلمساز تبدیل شده‌اند، فرزندان و خویشاوندان مدیران نظام مثل محمد مرندی و علی باقری کنی به سیاست‌گذار و مشاور و مذاکره‌کننده در سیاست‌های داخلی و خارجی تبدیل می‌شوند و خواهند شد.

۴. محروم کردن فارغ‌التحصیلان ناهمرنگ از حضور در مدیریت‌ها و اندیشکده‌های معطوف به امور اجرایی

 کارکرد دیگر این موسسات قلابی گرفتن فرصت تجربه‌اندوزی از ناهمرنگ‌ها است. وقتی مشتی مردان فربه و مرتبط با صاحب زمین و باشگاه به میدان مسابقه فرستاده شوند، جای بازیکنان فرز و چالاک را می‌گیرند و تماشاگران می‌مانند و همین مشاطه‌گران. بعد دیگران فکر خواهند کرد که باید با همین‌ها کار کنند. نظام‌هایی مثل جمهوری اسلامی ایران مردم را به پزشکان سهمیه‌ای، استادان بسیجی، مدیران حراستی و رهبران استصوابی عادت می‌دهند.

اگر در آینده دعوت از مدیران و اعضای این اندیشکده‌های قلابی به کنفرانس‌ها و دانشگاه‌های غربی برای تحلیل مسائل ایران را شاهد بودید، تعجب نکنید چون هم این مشاطه‌گران ابزارهای لازم برای معرفی خود به این عناوین را دارند و هم دعوت‌کنندگان عاشق آن‌اند که از این «نخبگان» ضد امپریالیست و ووک‌نما  دعوت کنند تا جمهوری اسلامی ایران را نظامی پر از عدالت و تنوع و عاشق علم و دانش و گفت‌وگو معرفی کنند.

ایندیپندنت فارسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *