تاکنون در چندین گزارش، به ابعاد مختلف فجایعی که در «آگاهی شاپور» میگذرد، پرداخته است؛ از لحظه ورود متهمان به یکی از مخوفترین بازداشتگاههای ایران تا جزییات شکنجهها، تحقیرها، آزارها و حتی ثانیههایی که متهمان فکر میکنند به پای چوبه اعدام میروند؛ زجری که چنین نزدیک به آنها در جریان است، آن را لمس میکنند، میشنوند و میبینند.
در این گزارش، به یکی از ابعاد دیگر آگاهی شاپور پرداختهایم که پیشتر به آن اشاراتی داشتیم؛ وقتی متهم را زیر صندلیهای آگاهی به عنوان مجازات و شکنجه، نگه میدارند. اینبار یکی از بازداشتیهای این نهاد پلیس تهران، پس از رهایی از آن، درباره تجربه خود با تکیه بر همین نوع شکنجه صحبت کرده است.
«شنبه بود یا یکشنبه، از سلول بیرونم آوردند و به اداره بردند. وارد اتاق رییس شدیم. با افسر بازجوی پرونده مواجه شدم. شاکی و وکیلشان هم بودند. با خودم گفتم حتما مواجهه است. [مواجهه یعنی احضار شاکی و شاهد و افراد مرتبط در کنار متهم در روند تحقیقات] اما مواجهه نبود. اول صبح من را بردند بالا و افسر با ادبیات خودش گفت گمشو برو زیر میز؛ خم شدم و رفتم زیر میز. چند ساعت همان زیر میز نگهام داشتند.»
تمامی مقامات آن اداره و افراد مرتبط با پرونده «علی» در آن ساعتها که او زیر میز مانده بود، با هم صحبت میکردند، صبحانه میخوردند و در هر موردی به جز پرونده او مشورت میکردند.
«علی» زندانی مالی است که به تازگی از آگاهی شاپور به بند زندان تهران بزرگ [فشافویه] منتقل شده است و برای «ایرانوایر» تمامی آن ساعتها را روایت میکند: «فشار روانی که در آن زمان بهم وارد شد، از صدتا کتک بدتر بود. به عمد این کار را کردند تا تحقیرم کنند. انگار که شاکی، همان قاضی و همان دادستان و افسر اداره باشند. فرقی نداشت. چه فرقی میکرد که بیگناهیام بعدتر ثابت شود؟»
شاکیان با نفوذ نه تنها رای نهایی دادگاه را برای خود میخرند، بلکه نوع برخورد با متهم را در طول مرحله تحقیقات و بازجوییها، مطالبه میکنند؛ پول همهچیز را تغییر میدهد، حتی میزان شکنجه و تحقیری را که متهم طاقت میآورد. این مساله در خصوص زندانیان سیاسی همواره تکرار میشود. معترضانی که دادگاه به آنها امکان صحبت کردن نمیدهد و حکم متهم، بر اساس همان شکایت شاکیان است.
«معین» یکی از زندانیان سیاسی بازداشتی در آبان ۹۸ است. در یکی از پروندههایش، شاکی عضو بسیج است و در جلسه دادگاه اوست که شروع به صحبت میکند. در حالیکه ادله کافی هم وجود ندارد. شاکی مدعی است که در شب اعتراضات توسط معین مضروب شده است. دادگاه بدون شنیدن دفاعیات معین پایان مییابد. به روایت معین برای «ایرانوایر» بسیجیان پس از پایان دادگاه، به سمت قاضی میروند و قاضی با آنها صحبت میکند، جملگی قهقهه سر میدهند و قاضی بلند میگوید: «من هم بسیجی بودم و هستم بچهها.»
معین محکوم به هشت سال حبس میشود.
«ایمان» اواخر سال ۹۷ با اتهام پرونده مالی بازداشت و مستقیم به اداره آگاهی شاپور برده شد. در آن سوی پرونده، رییس سابقش قرار دارد که به حکومت وابسته است. او برای «ایرانوایر» روایت کرد: «آن روز من را ساعتها زیر میز کنفرانس نشاندند. زندگی و کار ادامه داشت و من مچاله همان زیر نشسته بودم؛ بدون آنکه کسی متوجه حضورم باشد یا حتی مهم باشد که من در چه شرایطی به سر میبرم.»
میتوان نام متهمان را تغییر داد، سن و سالشان را عوض کرد، اتهامهای مختلف در پروندههایشان نشاند. فرقی نمیکند. آنها انسانهایی هستند که قرار است تحقیر شوند.
زیر میز نشاندن متهمان انگار شیوهای متداول در ادارههای آگاهی است؛ خصوصا آگاهی شاپور. افسران پرونده به ویژه در روزهای اول بازداشت اگر نخواهند متهم را مورد ضربوشتم قرار دهند، او را به زیر میز خود میکشانند و مشغول به کار میشوند. به روایت برخی از متهمانی که چنین آزاری دیدهاند، گاهی هم افسران پاهای خود را دراز میکنند تا روی شانههای متهم بگذارند و خستگی در کنند. مراجعهکنندگان میآیند و میروند، کاغذهای مختلف روی میز قرار میگیرند و امضا میشوند. بی آنکه کسی در جهان بداند همانجا، زیر میز، متهمی در حال شکنجه است.
زیبا یاری, ایرانوایر: