بدون توسعه زیرساختار برقرسانی، صادرات برق به کشورهای همسایه بهراحتی امکان پذیر نیست
با پایان سال ۱۴۰۰، برنامه ششم توسعه رسما در حالی به پایان رسید که دولت روحانی و پس از آن دولت رئیسی، نتوانستند به اهداف پیشبینی شده در بخش انرژی دست یابند. افزایش ظرفیت تولید برق و نیز افزایش صادرات برق به کشورهای همسایه، یکی از اولویتهای برنامه ششم توسعه در بخش برق بود. قرار بود در طول این برنامه، سالانه پنج هزار مگاوات به ظرفیت نیروگاهی افزوده شود.
برخلاف اهداف اعلام شده برای ایجاد ظرفیت جدید نیروگاهی، آمارهای وزارت نیرو نشان میدهد که در ۱۱ ماه سال قبل فقط تنها ۹۶۵ مگاوات نیروگاه جدید راهاندازی شده است. در سال گذشته با توجه به کمبود ۲۰۰ میلیون متر مکعب در شبکه گازرسانی کشور، صادرات برق ایران نیز کاهش یافت و کمبود گاز طبیعی باعث کاهش ظرفیت تولید برق نیز شد.
بر اساس آمار وزارت برق، صادرات برق ایران در ۱۱ ماه سال گذشته با افتی ۴۲ درصدی به ۵ تراوات ساعت سقوط کرده است. باید اشاره کرد که قدرت اسمی نیروگاههای کشور از سال ۱۳۹۶ تا پایان سال ۱۳۹۹ فقط حدود ۸۸۰۰ مگاوات افزایش یافته بود. با توجه به رشد سالیانه پنج تا هفت درصدی مصرف برق در ایران و عدم سرمایهگذاری مناسب برای افزایش ظرفیت تولید برق در سالهای اخیر، شبکه برق رسانی در فصول تابستان و پاییز با کمبود و قطعی برق مواجه شد.
در پایان برنامه ششم توسعه نهتنها ظرفیت نیروگاهی افزایش نیافت، بلکه بازدهی نیروگاههای موجود نیز که قرار بود در پایان برنامه به ۴۱ درصد برسد، در حد ۳۹ درصد باقی ماند. تحویل گاز ارزانقیمت به نیروگاهها باعث شده است تا مسئله افزایش بازدهی کمتر مورد توجه نیروگاهها قرار گیرد.
صادرات برق، ابزاری موثر در دیپلماسی انرژی
صادرات انرژی و سوآپ نفت و گاز و حتی برق، باعث ایجاد وابستگی متقابل در روابط بین کشورها میشود و این به نوبه خود میتواند ضمن افزایش سطح همکاری بین کشورها، باعث حل تنشهای موجود در روابط آنها شود. کشورهای عمده صادر کننده انرژی به بهترین شکل از صادرات انرژی در سیاست خارجی بهره میگیرند و دیپلماسی انرژی نقش مهمی در جهتگیری سیاست این کشورها دارد؛ امری که در ایران با وجود منابع عظیم انرژی، مورد غفلت قرار گرفته است.
اتصال شبکه برق ایران به قطر
در جریان سفر ابراهیم رئیسی به قطر برای شرکت در مجمع کشورهای صادر کننده نفت، دو کشور برای اتصال شبکههای برق به توافق رسیدند. در حال حاضر شبکه برق ایران به کشورهای ترکیه، عراق، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان، و پاکستان متصل است. به گفته علیاکبر محرابیان، وزیر نیرو، قرار است بهزودی شبکههای برق ایران و قطر نیز به هم وصل شوند.
محرابیان با اشاره به این که ایران در اکثر موارد صادر کننده برق است و در ۲۰ درصد موارد نیز برق وارد میکند، از امکان اتصال شبکههای برق ایران و روسیه از طریق جمهوری آذربایجان خبر داد. به گفته محرابیان، ایران امیدوار است که با اتصال شبکههای برق ایران – آذربایجان و روسیه، هم پایداری شبکه برق ایران افزایش یابد و هم حجم مبادلات برق.
ایران، مرکز تجارت منطقهای برق؟
افزایش ظرفیت صادرات برق به کشورهای همسایه، یکی از اهداف اصلی بخش برق در برنامه ششم توسعه بوده است. قرار بود در پایان سال گذشته و طبق برنامه ششم توسعه، دولت موظف باشد تا ضمن برقراری ارتباط «برقی» با کشورهای همسایه، ایران را تبدیل به «هاب» برق منطقه کند.
مهمترین مشکلی که باعث شد ایران نتواند به این هدف دست یابد (در مجموع، مهمترین چالش در اجرای برنامههای توسعه پنج ساله و سند چشمانداز بیستساله)، این بود که تدوین این برنامهها بدون توجه به پتانسیلهای واقعی ایران بود و با تداوم سیاست خارجی فعلی و عدم جذب سرمایه و تکنولوژی پیشرفته، دستیابی به اهداف این برنامه سخت تر از گذشته نیز شده است.
کارشناسان حوزه انرژی در ایران معتقدند که بدون سرمایهگذاری مناسب برای توسعه زیرساختار برقرسانی، صادرات برق به کشورهای همسایه به راحتی امکان پذیر نیست. دولتها در ایران باید به اندازه کافی در همه حوزهها، از تولید برق و انتقال برق گرفته تا پستهای برق در کشور، برنامهریزی و عمل کنند.
باید در نظر داشت که برق مانند کالاهای ترانزیتی نیست که بتوان به شیوه معمول و با وسیله نقلیه آن را انتقال داد، بلکه نیاز به خطوط انتقال بالا و پستهای برق فشارقوی، و بعد هم نیاز به تجهیز نیروگاه دارد. در این مورد، کارشناسان اقتصاد انرژی بر این باورند که برای آن که صادرات برق مقتصدانه و مقرون به صرفه شود، قیمت برق باید به قیمت واقعی صادر شود. در چنان شرایطی، ضمن این که از خامفروشی گاز جلوگیری میشود، شاهد ارزآوری در ایران نیز میتوان بود.
به گفته علیرضا غفوریفرد، نایبرئیس فدراسیون صادرات انرژی، با توجه به ناترازی کنونی موجود در شبکه برق که موجب قطعی و محدودیت برق صنایع میشود، مفهوم تبادل که اعم از واردات و صادرات انرژی است، اهمیت مییابد.
همچنین، بر اساس این تبادل، میتوان قیمت تمام شده برق داخلی و وارداتی را منطقیتر کرد. اتصال شبکههای برق ایران و قطر میتواند نهتنها باعث افزایش سطح همکاری دو کشور شود، بلکه شاید گام کوچکی نیز برای تبدیل شدن ایران به مرکز تجارت منطقهای برق باشد. اما ایران برای رسیدن به این هدف راه دشواری در پیش دارد. غفوریفرد معتقد است که بخش خصوصی از آمادگی انتقال شبکه برق و احداث خطوط انتقال به کشورهای مختلف، از جمله قطر، برخوردار است.
توانایی برخی از شرکتهای خصوصی ایران در بخش برق میتواند به عنوان برگ برنده ایران در پروژههای برق در کشورهای منطقه محسوب شود، اما تداوم تحریمها و عدم دستیابی شرکتهای ایرانی به تکنولوژی پیشرفته و منابع مالی زیاد، باعث شده است که شرکتهای ایرانی نتوانند در پروژههای منطقه نقش مهمی ایفا کنند.
ضعف دیپلماسی انرژی در دستگاه سیاست خارجی ایران باعث شده است تا ایران بهرغم پتانسیل زیاد، نتواند نقش مهمی در تامین برق مورد نیاز کشورهای همسایه داشته باشد. به گفته غفوریفرد، با روند فعلی و اقداماتی که در گذشته انجام شده است، چشمانداز دیپلماسی انرژی کشور در حوزه برق مناسب نیست. هماکنون شبکههای برق مصر و عربستان متصل شدهاند، اردن شبکه برق به عراق متصل کرده است، در افغانستان شرکت زیمنس قراردادی به امضا رسانیده است تا این کشور را به «هاب» آسیای میانه تبدیل کند، امارات سرمایهگذاری سنگینی برای برق هستهای و صادرات آن کرده است، ولی ایران چون به مشکلات روزمره صنعت برق و دولتی بودن گرفتار شده است، نتوانسته از این فرصتها به بهترین شکل بهره گیرد.
برنامه ششم توسعه در حالی به پایان رسید که ایران نتوانست مرکز تجارت منطقهای برق شود و نتوانست در طول برنامه، متوسط سالیانه پنج هزار مگاوات ظرفیت نیروگاهی ایجاد کند.
دولت رئیسی باید ضمن افزایش نقش انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی کشور، شرایط را برای جذب سرمایه و تکنولوژی مورد نیاز در بخش برق فراهم کند. تدوین برنامههای توسعه اگر بدون توجه به پتانسیلها و چالشها تداوم یابد، باید در پایان برنامه هفتم توسعه هم شاهد از دست رفتن فرصتها در بخش برق و در کل بخش انرژی باشیم. همه کشورهای تولیدکننده انرژی بر اساس برنامههای مدون و بهصورت مداوم در حال حرکت به جلو هستند، و ایران شاهد از دست رفتن فرصتها و پیشرفت کشورهای همسایه است.