چاپلوسی آغاز تکبر، خودبزرگپنداری و شکلگیری باند و رانت است. بیتردید خوگرفتن به عاداتی مانند دروغ ، ریا و چاپلوسی و دورویی منجر به این میشود که حقیقت به حاشیه رانده شده و امور جامعه بر اساس توهم و دروغ مدیریت شود، مسالهای که در نهایت شاهد آثار سوء آن بر مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور خواهیم بود.
چاپلوسی ریشه در تاریخ ما دارد برای نمونه گویند شاه عباس اول صفوی که از مجیزگویی چاپلوسان به ستوه آمده بود مجلسی ترتیب داد و شماری از بزرگان چاپلوس و مجیزگو را فراخواند. دستور داد از مهمانان با قلیان پذیرایی کنند و بر سر قلیان خودش تنباکوی اعلا و معطر نهاد و بر قلیان مهمانان سرگین اسب و الاغ. مجلس آغاز شد و شاه پس از هر پک به قلیانش میگفت: «به به عجب تنباکوی معطری است، حاکم همدان برایم فرستاده است». تملقگویان نیز دود سرگین به سینه فرو میبردند و در حالت خفگی و با سرفه سخن شاه را تایید میکردند و میگفتند: «آری بسیار سبک و معطر و اعلاست». اینگونه حکایات در تاریخ ما بسیار است؛ اما چه عواملی سبب بروز چنین رفتارهایی در افراد میشود؟
اقتصاد متمرکز چاپلوسپرور است
دکتر فاطمه غنی، جامعهشناس درباره ریشه چاپلوسی در میان ایرانیان میگوید: از دید من ریشه تملق و چاپلوسی بهویژه در ایران ریشه دیرینه دارد، اما تملق و چاپلوسی در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه مانند ایران دارای جنبههای ساختاری در حوزه اقتصاد است یعنی هر اندازه اقتصاد کشوری بیمار باشد این شیوه در آنجا بیشتر مرسوم است.
او ادامه میدهد: هنگامی که اقتصاد دولتی و متمرکز و در انحصار دولت یا طبقهای خاص باشد در اینجا فرصتهای تملق و چاپلوسی فراهم میشود و رشد میکند. در ایران هم اقتصاد دولتی است بنابراین این رخداد پیدا شده و هنگامیکه مردم میبینند از راه تحصیلات و تخصص خود به جایگاهی که میخواهند نمیرسند به دنبال راه دیگری برای رسیدن به خواستههای خود میگردند و آن را در تملق و چاپلوسی مدیران بالادست مییابند.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه چاپلوس یا مجرم و قانونشکن در تمام دنیا وجود دارد اظهار میکند: اینگونه نیست که گمان کنیم چاپلوس در دیگر کشورهای دنیا وجود ندارد، اما باید دید این فرهنگ، فرهنگ اکثریت مردم است یا خیر. درونیشدن مقوله چاپلوسی را باید در بستر جامعه دید و این مسئله در دیگر کشورها جایگاه و ارزشی ندارد. درواقع در کشورهای پیشرفته چاپلوسی و فرد چاپلوس بهکلی از سوی مردم و جامعه طرد میشود و بهعنوان یک رذیلت اخلاقی شمرده میشود.
غنی تصریح میکند: برای نمونه در کشور آلمان یک فرد چاپلوس منزوی میشود جامعه بههیچروی او را نمیپذیرد. برای نمونه خانم مرکل را براساس تواناییها و عملکردش ارزیابی میکنند و کسی برای خوشامد او کاری نمیکند در واقع کسی به خود حتی اجازه چاپلوسی هم نمیدهد چراکه ازسوی جامعه طرد میشود. باید بدانیم که چاپلوسی و افزایش این خصلت و منش در جامعه محصول ساختارهای ناکارآمد و متمرکز است که در کشورهای جهان سوم وجود دارد.
ارتباط میان شایستهسالاری و چاپلوسی
این جامعهشناس درباره دلایل تقویت این موارد بیان میکند: بها دادن به چاپلوسی از دلایل مهم تقویت این رفتار در افراد است. همانگونه که گفتم در اقتصادی که تنها در اختیار طبقهای خاص است مدیران بالادست چاپلوسپرورند. در این سیستم فرصت چاپلوسی برای افراد متملق فراهم میشود و شوربختانه کسانیکه توانایی و شایستگی لازم را ندارند به پست و مقامهای بالا میرسند.
غنی تاکید میکند: در چنین جوامعی مدیران گویی نیازمند چاپلوسی اطرافیان خود هستند و این فرصت را بهروشنی در اختیار آنها قرار میدهند. اگر چاپلوس ازسوی جامعه طرد شود او فرصت آن را پیدا نخواهد کرد تا عرض اندام کند. ما این موضوع را حتی در بحث دینی هم داریم که میگویند دربرابر این افراد باید سکوت پیشه کرد.
این کارشناس تاکید میکند: چاپلوسی در کشورهای جهان سوم زیاد است چراکه مدیران با آن خلاهای ناکارآمدی خود را با این روش پر میکنند و جالب اینجاست که هر روز به درجات بالاتر هم میرسند باوجود اینکه هیچگونه تخصصی هم ندارند. درواقع راهی کوتاه و بدون هزینه برای رسیدن به خواستههایشان همین چاپلوسی و اینگونه افرادند.
غنی به ارتباط میان سرمایه و اعتماد اجتماعی و افزایش چاپلوسی در کشور اشاره کرده و میگوید: در کشورهای جهان سوم چندان بهایی به سرمایه اجتماعی داده نمیشود به همین دلیل ارتباط آن معکوس میشود. افرادی که سرمایههای کشورند و باید براساس تخصص و شایستگی خود در جایگاه مناسب قرار داشته باشند و از سوی دیگر چاپلوسی نمیکنند بهعنوان سرمایه اجتماعی دیده نمیشوند و مردم هم در جامعه و خود این سرمایه را ندارند که از این منش دوری کرده و افراد با این رفتار را طرد کنند.
چاپلوسی کشور را به قهقرا میبرد
این کارشناس میگوید: شوربختانه هر روز شاهد افزایش این منش در جامعه و مردم هستیم، این عامل سبب عقبماندگی کشور در تمامی زمینهها میشود و حکمرانی هرچه بیشتر به دست افراد ناکارآمد میافتد و نتیجه چاپلوسی در کشور به قهقرا رفتن و واپسگرایی است. چنین جامعهای هرگز نمیتواند پیشرفت کند چراکه مدیران آن شایسته و کارآمد نیستند.
غنی میافزاید: نخستین راهکار برای ازبینبردن و پیشگیری از چاپلوسی این است که اقتصاد دولتی حذف شود و از سوی دیگر بیاعتنایی به رفتار این افراد از عوامل مهم ریشهکن کردن این رفتار است. از دیدگاه روانشناسی راهکار مقابله با چاپلوسی این است که شما خاموشی را پیشه خود قرار دهید و در برابر چنین افرادی سکوت کنید، اما باز هم تاکید میکنم از بینرفتن اقتصاد دولتی مهمترین عامل برای از بینرفتن این رفتار و افرادی با این منش است.