خانم شکدم نوشته است: با نگاهی به گذشته، متوجه می شوم که اگر نادر طالب زاده نبود، بعید بود که می توانستم با [ارکان قدرت در ایران] بنشینم، چه رسد به ملاقات با رئیس جمهور ابراهیم رئیسی به دور از نفوذ سرویسهای اطلاعاتی ایران.
کاترین شکدم در مقدمهی یادداشت خود مینویسد: روز جمعه خبری منتشر شد مبنی بر اینکه نادر طالبزاده، مدیر تبلیغات و فیلمساز سرشناس سینمای ایران بر اثر عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت. نادر یکی از شخصیتهای اصلی نظام، مردی بود که جنجالهای زیادی هم داشت.
وی دربارهی اولین دیدارش با طالبزاده نوشت: من اولین بار در سال ۲۰۱۵ نادر را ملاقات کردم، زمانی که او از من برای کنفرانس فلسطین دعوت کرد. اولین سفر من به ایران و بسیاری از افراد دیگر همگی توسط مردی دنبال میشد که به زودی یاد میگرفتم دوست خطاب کنم. هر چه به قلب مرکز قدرت نزدیک و نزدیکتر میشدم، نادر درهای بیشماری را میگشود و این امکان را برای خارجیهای غربی مانند خودم فراهم کرد که با استفاده از نفوذ او و دوستیهای فراوانش از راهروهای قدرت عبور کند.
شکدم مینویسد: با نگاهی به گذشته، متوجه می شوم که اگر نادر طالب زاده نبود، بعید بود که می توانستم با [ارکان قدرت در ایران] بنشینم، چه رسد به ملاقات با رئیس جمهور ابراهیم رئیسی به دور از نفوذ سرویسهای اطلاعاتی.
کاترین شکدم در بخش دیگری از این یادداشت که در «تایمز اسرائیل» منتشرشده مینویسد: واقعاً نادر طالب زاده که بود؟ من متوجه شدم که ممکن است بیش از یک پاسخ برای این سوال وجود داشته باشد. همانطور که اغلب در ایران اتفاق میافتد، حقیقت در مورد وفاداری، یا بهتر است بگوییم دستور کار هر کسی، فراتر از روایت پذیرفته شده است، در فضایی که نمیتوان هیچ کنترلی به دور از چشمان کنجکاو سیستم اعمال کرد.
او دربارهی خانوادهی نادر طالبزاده میگوید: فرزند یک افسر عالی رتبه ارتش شاه، از خانواده ای مرفه و محترم بود. بلافاصله پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان مانند بسیاری از هموطنان ایرانی خود در آن زمان، از اقیانوس اطلس عبور کرد تا تحصیلات خود را در یکی از دانشگاههای برجسته آمریکا، دانشگاه کلمبیا در نیویورک دنبال کند. نادر که دارای مدرک فیلمسازی از کلمبیا بود، در سال ۱۹۷۹ به ایران بازگشت تا به انقلاب اسلامی بپیوندد و از نظام حمایت کند که بقا و روایتش به ایمن کردن، ساختن و ترویج آن بسیار فراتر از مرزهای ایران کمک کرد. نادر همانطور که در صفوف بالا می رفت و برای همیشه نفوذ بیشتری به دست می آورد، در نبردهای زیادی علیه تندروها میجنگید، زیرا اغلب به او با سوء ظن مینگریستند.
شکدم دربارهی مصادرهی اموال خانوادهی طالبزاده در ابتدای انقلاب نوشت: بسیاری از ثروت نادر در سال ۱۹۷۹ مصادره شد، داراییهای او توسط انقلاب مصادره شد. در ظاهر، نادر مرد انقلابی بود، روشنفکری که زندگی خود را وقف ارتقای ولایت فقیه کرد. بعید است که نظام در سوگ درگذشت نادر طالب زاده موضع رسمی خود را تغییر دهد.
وی ادامه میدهد: داستان نادر بیش از آن چیزی است که حتی من میتوانستم تصور کنم. اکنون که اطلاعات جدیدی در حال بیرون آمدن است، اطلاعاتی که باید بگویم تأیید آن با دقت مطلق غیرممکن است، و در عین حال ارزش توجه ما را دارد. به من گفته شد که مادر نادر یک یهودی بود، که بدیهی است که او به طور خودکار یهودی میشود! هر چقدر هم که این اطلاعات گیج کننده باشد، این اطلاعات از چهار منبع مجزا از محافلی که همدیگر را نمیشناسند و تا حد زیادی نظرات بسیار متضاد دارند، برای من تایید شد.
شکدم با تاکید بر اینکه «من به این روایت که نادر برای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل کار میکرد پایبند نیستم»، نوشت: با نگاهی به گذشته، بسیاری از مکالمات ما معنای کاملاً جدیدی پیدا کرده است. اکنون به خوبی به یاد می آورم که چگونه یک بار، در حالی که در اتاق نشیمن او بودم و قهوه میخوردیم، به من نگاه کرد و سریع گفت: «ما از همان افرادی هستیم که شما میشناسید»، اگر با آمدن مهمانان جدید گفتگوی ما کوتاه نمیشد، نمیتوانم فکر نکنم شاید، فقط شاید، او میخواست چیزی به من بگوید.
کاترین پرز شکدم در نهایت مینویسد: از آنجایی که تهران اکنون در حال ادای احترام به مردی است که بسیاری معتقدند در واقع ترور شده است، غوغایی از حدس و گمانها [ارکان قدرت] را فرا خواهد گرفت. ممکن است بسیاری از مقامات ناآرام نشسته و در مورد وفاداری واقعی مردی که دههها آن را «دوست» مینامیدند، فکر میکنند.