شعارها نشانگر این است که مردم معترض بیش از هر فرد دیگری علی خامنهای را مسئول وضعیت موجود میبینند
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، درکشته شدن شماری از شهروندان در فاجعه متروپل آبادان و سرکوب اعتراضهای مردم پس از آن، دستکم از سه جهت مسئول است. نقش او در فقدان رسانه آزاد در کشور و قوه قضاییه مستقل و آمریت او در نیروی سرکوبکننده اعتراضها.
بدون تردید فاجعه متروپل آبادان نتیجه فقدان نظارت صحیح و استاندارد بر ساخت یک برج است. در جوامع توسعهیافته چنین نظارتی از طرف نهادهای تخصصی انجام میشود. آشکار است که در جریان ساخت مجتمع متروپل آبادان چنین نظارتی صورت نگرفته است و نهادهای تخصصی و نظارتی در انجام وظیفه خود کوتاهی کردهاند. اما این امر چه ربطی به علی خامنهای بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی دارد؟ شواهد روشنی وجود دارد که پیش از بروز این فاجعه، نقایص مهندسی این مجتمع را کارشناسان گوشزد کرده بودند. در یک جامعه توسعهیافته، در چنین شرایطی وجود دو نهاد رسانه آزاد و قوه قضاییه مستقل میتواند مانع چنین فاجعهای شود. یکی از دلایل مهم بروز چنین فاجعهای در آبادان این است که اصولا رسانه آزاد و قوه قضاییه مستقلی وجود نداشته است که فساد موجود در روند ساخت این مجتمع را بهرغم نقایص فنی مهندسی آن آشکار کند و مانع آن شود.
در جوامع توسعهیافته، برای مقابله با هر نوع فساد دو ابزار مهم وجود دارد؛ نخست رسانه آزاد و دوم قوه قضاییه مستقل. رسانه آزاد میتواند بر هر نوع فسادی نورافکن بیفکند و آن را نزد افکار عمومی افشا کند. سپس در مرحله بعد، یک دستگاه قضایی مستقل میتواند با برگزاری دادگاه و به محاکمه کشاندن فرد یا نهاد فاسد، طبق قانون اقدام به مجازات آن فرد یا نهاد کند و نه تنها با این کار مانع تداوم فساد شود بلکه به شهروندان نیز اطمینان دهد که حکومت با فساد مبارزه خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که فساد در آینده تکرار شود.
نگاهی به وضعیت کلی ساختار رسانهای و قضایی در جمهوری اسلامی نشان میدهد که چنین ساختاری در ایران و از جمله در آبادان وجود ندارد. چون اگر چنین ساختاری وجود داشت فساد و زدوبند موجود در ساخت برج متروپل افشا و پیگیری میشد و دستگاه قضایی برای جلوگیری از بروز این فاجعه دخالت میکرد. اما اگر رسانه آزاد و دستگاه قضایی مستقل در جمهوری اسلامی وجود ندارد تقصیر کیست؟
بدون تردید، نقش علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در این میان بیش از دیگران است. علی خامنهای در دوران ۳۳ ساله زمامداری خود یکی از دشمنان اصلی مطبوعات و رسانه آزاد بوده است. در سال ۱۳۷۹، پس از سخنرانی او علیه مطبوعات که آنها را پایگاه دشمن خواند، حدود ۲۰ نشریه و روزنامه با حکم قاضی مرتضوی، قاضی محبوب رهبری، توقیف فلهای شدند. پس از آن نیز همواره روزنامهها با اراده شخص علی خامنهای و منصوبان مستقیم او توقیف و تعطیل شدهاند. نهادهای بینالمللی فعال در حوزه رسانه و آزادی بیان نیز در گزارشهای مستند خود همواره از علی خامنهای بهعنوان یکی از دشمنان رسانه آزاد نام میبرند. از طرف دیگر، صداوسیما، تنها رادیو تلویزیون رسمی در ایران، همیشه از طرف رئیس منصوب علی خامنهای به گونهای اداره شده است که بهطور عمدی از پیگیری برخی خبرها خودداری کرده است. نشانههای آشکاری وجود دارد که مشکلات برج متروپل در آبادان پنهان نبوده است، اما صداوسیمای آبادان هرگز درصدد تهیه گزارش درباره این برج و مشکلات آن برنیامده است. حتی پس از بروز فاجعه متروپل، رئیس صداوسیما نیز اعلام کرد که از مراکز بالا (احتمالا شورای عالی امنیت ملی یا بیت رهبری) به صداوسیما دستور داده شده است که خبر این فاجعه را خیلی پیگیری نکند. از طرف دیگر، در شرایط فقدان شبکههای رادیویی و تلویزیونی خصوصی و در نبود آزادی عمل برای روزنامهها و مطبوعات، در عمل امکان پیگیری این موضوع جز از طرف صداو سیما وجود نداشته است.
وجه دوم این معادله هم به نبود یک قوه قضاییه مستقل و غیرسیاسی بر میگردد. بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی ایران که سابقه احضار و بازداشت دارند، تایید میکنند که قوه قضاییه ایران از جمله بازپرسها و دادستانها و قضات، تحت امر و نفوذ نهادهای اطلاعاتی از جمله وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه قرار دارند. به طور طبیعی، وقتی قوه قضاییه مستقل نباشد امکان پیگیری فساد در مواردی مانند ساخت برج متروپل که سازنده آن به مسئولان سیاسی و نظامی استان خوزستان نزدیک بودهاند وجود نداشته است و ندارد. با وجود اینکه دادستان بهعنوان مدعی العموم باید پیگیر موارد مشکوک به فساد باشد تا از وقوع جرم جلوگیری کند، هیچ نشانهای از اینکه دستگاه قضایی آبادان پیش از وقوع فاجعه متروپل تلاش کرده باشد نقش قانونی خود را بهطور موثر ایفا کند و از وقوع فاجعه جلوگیری کند، وجود ندارد.
در واقع اینکه در آبادان رسانهها و دستگاه قضایی به وظیفه خود پیش از وقوع فاجعه عمل نکردهاند، به فقدان رسانه آزاد و دستگاه قضایی مستقل در کلیت جمهوری اسلامی بر میگردد و اگر رسانه آزاد و قوه قضاییه مستقل برای مقابله با فساد وجود ندارد به مشکل بزرگتر و کلانتری یعنی روند عمومی حاکمیت در مقابله با رسانههای آزاد و سیاسی بودن قوه قضاییه بر میگردد و عالیترین مسئولی که این روند را در کشور ترویج کرده است، شخص علی خامنهای است. روندهای کلی مقابله با مطبوعات و رسانههای آزاد با تایید او صورت میگیرد و او از روند کلی حاکم بر دستگاه قضایی و صداوسیما نیز حمایت میکند. ضمن اینکه، تا زمانی که حمایت رهبری از روند کنونی اداره صداوسیما و قوه قضاییه وجود دارد امکان نقد عملکرد این دو نهاد از جمله در فاجعه متروپل نیز وجود ندارد.
سومین بخش مسئولیت علی خامنهای در فاجعه متروپل، نقش عالی او در سرکوب مردم معترض است. اعزام یگان ویژه برای سرکوب مردم معترض و بازداشت معترضان جز با اراده و دستور رهبری ممکن نیست. او مقام مافوق شورای عالی امنیت ملی است و تصمیمهای این شورا و زیر مجموعههای آن مانند شورای امنیت کشور بدون تایید رهبری امکان اجرا ندارد. علی خامنهای هم بهعنوان فرمانده کل قوا، هم بهعنوان تاییدکننده مصوبات شورای عالی امنیت ملی و هم بهعنوان مقام مافوق نیروی انتظامی که یگان ویژه جزیی از آن است، مسئول سرکوب مردم معترضی است که به روند فسادآلود ساخت و فروریختن برج متروپل و همچنین نحوه اداره کشور اعتراض دارند. مردمی که نه از طریق رسانه آزاد میتوانند صدای اعتراض خود را به گوش حاکمان برسانند و نه از طریق یک انتخابات آزاد میتوانند حاکمان نالایق خود را تغییر دهند و وقتی هم که برای بیان اعتراض خود به خیابان میآیند، نیروهای انتظامی و نظامی و امنیتی تحت امر رهبری آنها را سرکوب میکنند، نهادهای اطلاعاتی تحت امر رهبری آنها را بازداشت میکنند و قوه قضاییه تحت امر رهبری آنها را محاکمه و زندانی یا حتی اعدام میکند. شعارهای متنوعی که مردم معترض این روزها در سراسر ایران از جمله در آبادان و خوزستان علیه علی خامنهای سر میدهند، نشانگر این است که مردم معترض بیش از هر فرد دیگری او را مسئول وضعیت موجود میبینند.
ایندیپندنت فارسی: