دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که وضع رفاهی خانوارها در سال ۱۴۰۰ اندکی از سال ۱۳۹۹ بهتر شده، ولی همچنان بسیار بدتر از سال ۱۳۹۷ و سالهای قبل از آن است.
گزارش درآمد و هزینه خانوار که حاصل آمارگیری از بیش از ۱۹ هزار خانوار شهری و ۱۸ هزار خانوار روستایی است، نشان میدهد که با در نظر گرفتن اثر تورم، ارزش اقلام مصرفی خانوارهای شهری و روستایی در سال ۱۴۰۰ به ترتیب ۶.۵ درصد و ۶.۷ درصد نسبت به سال ۱۳۹۹ رشد داشته، ولی همچنان حدود ۱۵ درصد کمتر از سال ۱۳۹۶ است.
مهدی قدسی، اقتصاددان «مؤسسه مطالعات بینالمللی» وین میگوید این رشد مصرف خانوار با بهبود سایر شاخصهای کلان از جمله تولید ناخالص داخلی هماهنگ است: «میزان بالای رشد در سال ۱۴۰۰ ناشی از بازگشت موقت ثبات به اقتصاد، پس از چند سال رکود ناشی از همهگیری کرونا و همچنین سیاست فشار حداکثری آمریکا بوده است.»
هزینه ناخالص چیست و چه ربطی به سطح رفاه دارد؟
هزینه ناخالص خانوار – بر خلاف اسمش – مجموع خرجهای یک خانواده نیست، بلکه ارزش کل کالاها و خدماتی است که هر خانواده در طول سال مصرف کرده است؛ چه بابتشان پولی پرداخت کرده باشد و چه نه.
برای نمونه، اگر خانوادهای صاحب خانه خودشان باشند، ارزش اجاری آن خانه (یعنی میزان اجارهبهایی که باید برای آن میپرداختند) به مجموع سایر هزینههایشان اضافه میشود.
به این ترتیب، هزینه ناخالص خانوار نشاندهنده ارزش کل کالاها و خدمات مصرفی و در نتیجه سطح کلی رفاه آن خانوار است.
گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد هر خانوار شهری در سال ۱۴۰۰ به طور متوسط ۹۲ میلیون و ۵۰۲ هزار تومان، و هر خانوار روستایی ۵۱ میلیون و ۹۱۲ هزار تومان هزینه ناخالص داشته است که به ترتیب ۴۸.۳ درصد و ۵۱.۷ درصد از سال قبل بیشتر بوده است.
با توجه تورم و افزایش سطح عمومی قیمتها، این ارقام به معنی رشد ۶.۵ درصدی میزان مصرف خانوارهای شهری و رشد ۶.۷ درصدی برای خانوارهای روستایی نسبت به سال ۱۳۹۹ است.
ولی با وجود این رشد سالانه، این ارقام همچنان جزو پایینترین آمار یک دهه اخیر است.
یک دهه فراز و نشیب
به دلیل نرخ بالای تورم، برای مقایسه میزان هزینه ناخالص خانوار در سالهای مختلف، باید اثر تورم را حذف کرد و آنها را اصطلاحاً به قیمتهای ثابت یک سال مشخص برگرداند.
به این ترتیب مشخص میشود که ارزش کالاها و خدمات مصرفی خانوارها در ایران در یک دهه گذشته عموماً سیر نزولی داشته است.
به قیمتهای ثابت سال ۱۴۰۰، هر خانوار شهری در سال ۱۳۹۰ به طور متوسط حدود ۱۰۸ میلیون تومان، و هر خانوار روستایی نزدیک به ۷۷ میلیون تومان مصرف داشتهاند.
این میزان ظرف سه سال برای خانوارهای شهری حدود ۹ درصد و برای خانوارهای روستایی نزدیک به ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است.
پس از سه سال بهبود نسبی، دوباره از سال ۱۳۹۷ سطح رفاه خانوار در ایران سیر نزولی گرفته؛ به طوری که در سال ۱۴۰۰، میزان مصرف هر خانوار شهری به طور متوسط ۱۴ درصد و هر خانوار روستایی به طور متوسط ۳۲.۵ درصد نسبت به سال ۱۳۹۰ کاهش پیدا کرده بود.
به گفته مهدی قدسی، تحریمهای بینالمللی گسترده که از یک دهه پیش بابت برنامه هستهای علیه ایران وضع شد، باعث رکود اقتصاد و افت رفاه خانوارها بوده است: «تحریمهای بینالمللی از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ باعث کوچک شدن اقتصاد ایران شده بود و پس از اجرای برجام هم اقتصاد ایران توانست فقط دو سال به رشدی کوتاهمدت از طریق افزایش صادرات دست یابد. در نتیجه، بیکاری و وضعیت راکد و بیثبات بازار کار در ایران موجب کاهش درآمد، مصرف، و هزینه خانوار شده است.»
بخشی از این کاهش مصرف البته میتواند ناشی از کوچکتر شدن نسبی خانوادهها یا اصطلاحاً کاهش بعد خانوار باشد. ولی کم شدن میزان مصرف، مخصوصاً در خانوارهای روستایی، نشاندهنده کاهش قدرت خرید و فقیرتر شدن نسبی آنهاست.
۱۵ سال رشد، ۱۵ سال افت
کوچکتر شدن خانوارها پدیدهای منحصر به یک دهه اخیر نیست، بلکه این روند دست کم سه دهه قدمت دارد.
آمارها نشان میدهد که با وجود این کاهش تدریجی بعد خانوار، میزان هزینه ناخالص و در نتیجه سطح رفاه آنها از ابتدای دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ خورشیدی سیر صعودی داشته است.
طبق دادههای مرکز آمار، از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۶ هزینه ناخالص خانوارهای شهری و روستایی به ترتیب ۵۲ و ۲۶ درصد رشد کرده بود.
به این ترتیب در سال ۱۳۸۶ متوسط مصرف سالانه خانوارهای شهری (به قیمتهای سال ۱۴۰۰) معادل ۱۳۰ میلیون تومان، و برای خانوارهای روستایی معادل ۱۰۲ میلیون تومان بود.
ولی در ۱۵ سال اخیر میزان مصرف خانوارهای شهری ۲۹ درصد و هزینه ناخالص خانوارهای روستایی ۴۹ درصد کاهش پیدا کرده است.
مهدی قدسی افت سطح مصرف خانوارهای روستایی در طول ۳۰ سال گذشته را یکی از عوامل مهاجرت به شهرها میداند؛ اتفاقی که باعث شده سهم روستانشینان از جمعیت ایران از ۴۳ درصد به ۲۳ درصد کاهش یابد.
او با اشاره به روند صعودی مصرف خانوارهای شهری در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ میگوید: «مهمترین افزایش مصرف خانوارهای شهری پس از دوران سازندگی به دلیل توسعه اقتصادی و با کمترین نرخ بیکاری در ابتدای دوره اصلاحات تا ۱۳۸۴ شکل گرفت. میتوان نتیجه گرفت که مهمترین عامل افزایش رفاه ایرانیان ایجاد اشتغال در زمان رشد و توسعه اقتصادی است.»
به گفته آقای قدسی، بهبود پایدار سطح رفاه مردم به حل مشکلات سیاسی بینالمللی ایران وابسته است: «متأسفانه با وجود تحریمها و مشکلات ساختاری اقتصاد سیاسی در ایران، امکان ایجاد توسعه پایدار و بهبود بازار کار، و در نتیجه افزایش چشمگیر رفاه ایرانیان وجود ندارد.»