گسترش نیوز نوشت: حزب موتلفه در سال ۱۳۴۲ به پیروی از امام خمینی (ره) تشکیل شد و امروز اسدالله بادامچیان دبیرکل یکی از قدیمیترین احزاب ایران شناخته میشود، او اعتقاد دارد تاثیرگذاری فعلی حزبی موتلفه در حدی است که دیدار ساده او با سفیر چین در شبکههای معاند بازتاب گسترده دارد، بادامچیان از جمله کسانی است که پرچم طیف اعتقادی او همیشه جز اصولگرایان سنتی بوده و هیچگاه از مواضع خود تغییر مویرگی هم نداشته است. او میگوید: «اگر میخواهید گشت ارشاد نباشد و لخت بگردید به غرب بروید، در آنجا فضا فراهم است» هم چنین از دیدگاه بادامچیان ایران جز معدود کشورهایی است که به شدت آزادی بیان در آن جریان دارد. با او در رابطه با همه این مباحث به علاوه برجام و مسائل اقتصادی، گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
برجام مهمترین مسئله حال حاضر کشور است. ایران عقیده دارد تا تضمینهایی نباشد نمیتواند قطعی صحبت کند و امریکا ادعا میکند؛ موضوعاتی که ایران مطرح میکند غیر برجامی است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
برجام از نظر من رویدادی به پایان رسیده است. علت این است که برجام را امریکاییها در زمان آقای اوباما دنبال کردند تا مذاکره را شروع کنند و امتیاز بگیرند. در نهایت این مذاکره با فراز و نشیبهایی که انجام شد و تحت نظر رهبر معظم انجام گرفت به مرحله امضا رسید و آقای اوباما نامهای نوشت و در دنیا بازتاب داشت. امریکاییها به تعهدات خودشان عمل نکردند و نشان دادند بیاعتمادی به امریکا همچنان بحثی برجسته است.
امریکاییها در سیاستهایشان دچار سرگیجه شدهاند. اوباما مذاکره را پذیرفت، امضا کرد، اما پس از آن ترامپ از این توافق نامه خارج شد و نتیجه آن هم پاره کردن برجام بود. با این کار میتواند از ایران امتیاز بگیرد، اما ایران به امریکا امتیاز نداد و حرفش را زد. وقتی آقای بایدن بر سر کار آمد گفت ترامپ از نظر منافع امریکا راه به خطا رفته است و در نتیجه تصمیم به بازگشت به برجام گرفت، اما آنها هم در بازگشت درماندهاند. ما در میدان سیاست به گونهای عمل کردهایم و ایران توسط رهبر معظم انقلاب طوری هدایت شده است که امریکا را دچار سرگردانی کند نه اینکه به سمت کاری برویم که امریکا میخواهد.
کشورهای اروپایی نیز دچار سردرگمی هستند. از طرفی نمیتوانند امریکا را به عنوان متحد همیشگی خود رها کنند و از طرفی وضعیت معادلات جهانی به صورتی است که دیگر برای آنها صرف ندارد از دیکتههای امریکا تبعیت کنند. از این رو میخواهند امریکا نیز رعایت حالشان را بکند و میدان را برایشان باز بگذارد. نوعی اختلاف بین اروپاییان و امریکاییها وجود دارد اگر چه که سعی میکنند آن را نشان ندهند. از این رو مسئله برجام دیگر برای امریکا و ایران خاصیتهای سابق را ندارد و ادامه برجام برای ایران نیز سودی ندارد.
ایران مایل به برداشته شدن تحریمها است تا روابطش با دنیا متوازن باشد. با برداشته شدن تحریمها دیگر کشورهای دنیا روابط خود را با ایران تصحیح خواهند کرد. برجام دیر یا زود به پایان میرسد. در آن پایان ۲ نتیجه وجود دارد یا رهایش میکنند و یا به طرقی مسئله را حل و فصل میکنند.
کدام یک از این دو نتیجه محتمل است؟
ما از حقوق حقه خود کوتاه نمیآییم و تابع امریکا نمیشویم. ایران بخاطر مسائل اقتصادی و دیگر مسائل تسلیم خواستههای غرب و یا دیگران نمیشود و یه جای آن اقتصادش را حل میکند. هزینه مقاومت در برابر امریکا بسیار کمتر از هزینه تسلیم شدن است. مثلا قذافی و مبارک و… که با امریکا ساختند هیچ کدام بهرهای نبردند و نتوانستند موفق شوند. ایران میگوید به تعهدات خود عمل کنید، چون ما به شما اعتماد نداریم. زیرا امریکا چه در دولت اصلاح طلبان و چه در دولت آقای رئیسی همکاری نمیکند. ایران امریکا را به جایی رسانده است که همه دنیا میفهمند امریکا قابل اعتماد نیست. این یک پیروزی بزرگ است. اگر عقلای امریکایی و اروپایی به تفاهمی جمعی برسند سرنوشت برجام مشخص میشود.
به اختلافی که در امریکا و نسبت به برجام وجود دارد اشاره کردید ما در ایران هم شاهد این نکته هستیم. همچنان اختلافاتی بر سر برجام وجود دارد و برخی به آن میتازند.
اختلاف در امریکا در سطح سیاست کلان و در هیئت حاکمه است، اما در ایران اختلاف بین تودههای مردم است. بنابر آزادی بیان، تودههای مردم حق دارند که هر کسی نظراش را بگوید. افرادی در گذشته برجام را آفتاب تابان نامیدند و معتقد بودند که باید در بحث برجام باید کوتاه بیاییم. افرادی نیز برجام را موجب خاک بر سری دانستند و نگاه مخالف داشتند. ما نباید در مقابل آزادی بیان و در مقابل نگاههای متفاوت مردم موضع گیری کنیم.
افرادی در این حوزه نظر میدهند که شاید افراد نام آور نظام باشند از جمله آقای شریعتمداری که به شدت با برجام مخالف هستند و این عقیده خود را ابراز میکنند.
از افراد مشهور نظام هم کسانی را داریم که موافق هستند. این ابراز نظر حق است. ما با مسئله سطح جامعه و ابراز نظرات گوناگون روبهرو هستیم. آیا باید جلوی ابراز نظرات مختلف گرفته شود؟! یا هر کسی نظر خود را بگوید؟
در این میان و در بحث کلان دیپلماسی، مسئلهای به عنوان دیپلماسی حزبی وجود دارد. موتلفه روی این موضوع مانور داده است. دیدگاه شما چیست و این مسئله چقدر اهمیت دارد و چقدر اجرا میشود؟
احزاب قانون و اصل ۲۶ قانون اساسی را دارند و طبق آن عمل میکنند و هر کجا مرتکب خلاف قانون میشوند، قانون به آنها رسیدگی میکند. در امر سیاست گذاریها احزاب متفاوت هستند در دوران مسئولیت من در خانه احزاب به سیصدوخوردهای حزب پروانه رسمی دادیم. دوستان اصلاح طلب این میزان را به حدود صد حزب محدود کردند، اما نگاه من باز است و میگویم هر کسی که میخواهد حزب داشته باشد باید به اجازه بدهیم، اما این صد حزب با هم یکی نیستند و احزاب استانی و ملی با هم متفاوت هستند. یک حزب مثل موتلفه اسلامی ۶۰ سال سابقه دارد ما سال آینده شصتمین سالگرد تاسیس حزب بهدست امام را پشت سر خواهیم گذاشت.
موتلفه تنها با چین رابطه ندارد. در همین هفته احزاب مقاومت اسلامی با موتلفه جلسه داشتند و بحث اربعین را مطرح کردیم. از طرفی دیگر با احزاب کشورهای دیگر هم در ارتباط هستیم. ما در آی کپ جناب دکتر غفوری فرد را داریم که از طرف ما عضو شورای دائمی مرکزی در آی کپ است که با نزدیک به ۴۰۰ حزب در دنیا مرتبط هستند. قائم مقام بینالملل ما یک ماه قبل در اجلاسای کپ در عراق شرکت کرده است. از این رو ما با همه احزاب در ارتباط هستیم و با چین و کره شمالی نیز در ارتباط هستیم. با کشورهای دیگر هم ارتباط داریم، اما چین به علت موقعیت ویژهاش و حساسیتهای برخی از دوستان اصلاح طلب ما در رابطه با چین بیشتر برجسته شده است. ما با همه کشورها ارتباط داریم و برای اداره کشور و برنامههای دولت، برنامه داریم.
آزادی بیان، تودههای مردم حق دارند که هر کسی نظراش را بگوید. افرادی در گذشته برجام را آفتاب تابان نامیدند و معتقد بودند که باید در بحث برجام باید کوتاه بیاییم. افرادی نیز برجام را موجب خاک بر سری دانستند و نگاه مخالف داشتند. ما نباید در مقابل آزادی بیان و در مقابل نگاههای متفاوت مردم موضع گیری کنیم.
_ با این تفاسیر موتلفه را چقدر جریان موثری در سیاست میدانید؟
موتلفه به اندازهای موثر است که دیدارهای ما در رسانههای خارج از کشور بازتاب دارد. دیدار من با سفیر چین در صدای امریکا و بیبی سی و… منتشر شد. موتلفه حزبی نهادینه شده است و در کشور مورد قبول همه است. موتلفه در سلامتی حرف ندارد. در هیچ یک از اختلاسها از یک موتلفهای رد پایی نمیبینید.
اگر در مورد چین صحبت کنیم چقدر میتوان در ارتباط با شرق و به ویژه چین و روسیه، دیپلماسی اقتصادی کشور را پیش برد؟
هر کشوری بنا بر منافع ملی و مصالحش کار میکند. بالاخره ایران در مصالح ملی و منافع ملیاش نوعی ارتباطات را با چین کمونیست لازم میداند. ایران نمیگوید، چون این کشور کمونیست است من با این کشور کاری ندارم. امروز امریکا با چین دشمنی میکند و طبعا چین بیشتر به ایران نزدیک میشود. اگر ایران، روسیه و چین با هم باشند و هند هم به این مجموعه بپیوندد ما بیش از نیمی از جمعیت دنیا را در بهترین منطقه کره زمین خواهیم داشت و برعکس دهههای گذشته، در دنیا حرف اول را میزنیم.
آیا این رابطه میتواند جایگزین غرب شود؟
مگر قرار است همیشه به شرق یا غرب وابسته باشیم؟! ما سیاستی مستقل و ملی و اسلامی داریم و همه کشورها با ما در این رابطه مستقل کار میکنند.
موتلفه تنها با چین رابطه ندارد. در همین هفته احزاب مقاومت اسلامی با موتلفه جلسه داشتند و بحث اربعین را مطرح کردیم. از طرفی دیگر با احزاب کشورهای دیگر هم در ارتباطیم.
کمی به سیاست داخلی بازگردیم، اخیرا در اظهار نظری اعلام کردید اصلاح طلبی در جامعه موضوعیت ندارد. آیا شما عقیده دارید عمر اصلاح طلبی در سیاست کشور به پایان رسیده است؟ یا اصلاح طلبهای فعلی جایی برای اجرای مواضع خود ندارند؟
جریانهای گوناگونی از سال ۴۱ شروع شده است و تا سال ۵۷ که انقلاب به پیروزی رسیده فعال شدند، از جریان بازرگان، تیپ لیبرالها، بنی صدر، میر حسین موسوی، چپ غربی و جریان اصلاح طلبان دوم خردادی و مسئله آقای احمدی نژاد و بعد دولت اصلاح طلبان اعتدالی و… باید گفت که همیشه جریانهایی گوناگون در کشور بود. هنوز تودهایها و کمونیستها در کشور هستند و برخی در بعضی از نشریات حضور دارند و حزب توده را تبلیغ میکنند. امروز در ایران حزب تودهای وجود ندارد. اصلاح طلبها هم همینطور هستند. اصلاح طلبها آمدند و پیام دوم خرداد را اعلام کردند که ناشی گریهای سیاسی داشتند و بعد از ۸ سال مردم چنان رایی دادند که یک اصلاح طلب رای نیاورد و در مجلس هم رای نیاورد. بعد هم جریان آقای احمدی نژاد آمد و آن هم تمام شد. آیا فکر میکنید این جریان باقی است؟! بله یک سری طرفدار دارد. جریان اصلاح طلبان اعتدالی باقی مانده است؟ امروز بین اصلاح طلبی چند دستگی وجود دارد و این روشن است. وقتی میگویم جریان اصلاح طلبی تمام شده است یعنی چه کسی دوباره میآید به آقای روحانی رای بدهد؟ چه کسی دوباره میآید به آقای جهانگیری رای بدهد؟ چه کسی به اینها رای میدهد؟ پس دوره آنها تمام شده است.
موتلفه به اندازهای موثر است که دیدارهای ما در رسانههای خارج از کشور بازتاب دارد. دیدار من با سفیر چین در صدای امریکا و بیبی سی و… منتشر شد. موتلفه حزبی نهادینه شده است و در کشور مورد قبول همه است.
آیا این چند دستگی در طیف اصولگرا وجود ندارد؟
در اصولگراها سلیقهها و دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی ارزش گرا هستند و فقط به دنبال ارزشهای الهی و انسانی هستند و برخی در کنار ارزش گرایی خدا و خرما را با هم میخواهند و میخواهند به مقام برسند. برای بعضی هایشان هم ارزش گرایی ابزار است و باندهای قدرت هستند، جریانهای دیگر هم همین حرفها را دارند. این وضعیت طبیعی هر جریان سیاسی است. علت این است که اصول گرایی به دنبال اصول و ارزشهای انقلابی است که یک ملت با رهبری امام و آیت الله خامنهای به دنبال آن بود. اصلاح طلبان و… با خط امام و ولایت فاصله دارند. اینها نمیتوانند آن چیزی را که ملت میخواهد بگویند و از خواست ملت و از چشم ملت دور میمانند و در نتیجه شکست میخورند. بهتدریج منزوی، افسرده و متعصب میشوند.
امروز حکومت یک دست شده است و جریانی حاکم است که دولت را حمایت کرده و پیروز شده است با این وجود هنوز هم اختلافات و مشکلات وجود دارد. مردم از این وضعیت ناراضی هستند، چون عقیده دارند حاکمیت یک دست هم نتوانسته مشکلاتی از جمله مشکلات اقتصادی کشور را سامان دهد.
قالیباف و رئیسی و محسنی اژهای با هم در طیف اصولگرایی هستند، اما سلیقههای همه آنها و برنامههای همه آنها یکی نیست. اصولا در سه قوه مستقل از هم هستند و هماهنگکننده، ولی امر است. آیا این سه واقعا میتوانند با هم یکی شوند؟ آنهایی که تصور میکنند هم طیف بودن روسای قوا همه مشکلات را حل میکند باید به این نکته توجه کنند.
اصلاح طلبها آمدند و پیام دوم خرداد را اعلام کردند و ناشی گریهای سیاسی داشتند و بعد از ۸ سال مردم چنان رایئ دادند که یک اصلاح طلب رای نیاورد و در مجلس هم رای نیاورد. بعد هم جریان آقای احمدی نژاد آمد و آن هم تمام شد.
_ یکی از اتفاقاتی که در دولت آقای رئیسی برای افکار عمومی پررنگ شد افزایش سختگیریها بود. مثلا در موضوع گشت ارشاد و یا در مورد دستگیری فعالان سیاسی، دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
این مسائل دو بخش دارد یک بخش خط بیگانه است. خط بیگانه به دنبال بیبند و باری و بینظمی است و خط استکبار با ملت ما و اصولا با اسلام و تمدن ایران نمیخواند. ایرانی از بیگانه بدش میآید. ما بیگانه ستیز نیستیم، اما بیگانه پذیر هم نیستیم. آیا صدای امریکاییها واقعا دلسوز بانوان ما هستند؟! اینها میخواهند بانوان ما آزاد باشند؟! اینها کسانی هستند که رضا شاه و محمد رضا شاه را به این مملکت آوردهاند و در کل دنیا از دیکتاتورها حمایت میکنند. مسئله دوم مسئله سلیقهها و دیدگاهها است. بعد از پیروزی انقلاب در نظام ما نه مسئله چادر اجباری شده و نه حجاب اجباری شده است بلکه قانونی شده است. قانون این است که در کشور اسلامی حجاب از ضروریات است و باید طبق قانون رعایت شود.
آیا این اجبار نیست؟
مگر بانوان عربستان چه میکنند؟ در حال حاضر در این کشور دیکتاتوری محض است و حمایت امریکا وجود دارد. پس باید توجه کنیم که آن چه غرب میگوید به معنای دلسوزی برای ما نیست. بن سلمان دیکتاتور آدم کش که خاشقچی را اره کرده است. همین امریکا داعش را بهوجود آورد. از آنها چه انتظاری میتوان داشت؟! در مسئله گشت ارشاد باید دقت کرد که گشت ارشاد چیست؟ گشت ارشاد یک نهاد قانونی است و میگوید اگر یک زنی رعایت مسائل قانونی را در معابر نکرد و خواست لخت شود، چه کسی باید جلوگیری کند؟ باید اجازه بدهیم هر کسی دلش خواست لخت شود؟ هر کسی دلش خواست وسط خیابان برقصد و به هر کسی که دلش خواست تجاوز کند؟! غرب این است و اگر شما به غرب بروید وضعیت همین است.
گشت ارشاد ابتدا تذکر میدهد، اما وقتی میبینند فرد کاری خلاف قانون انجام میدهد مجبور به برخورد میشوند. حال در این بین جریانی استکباری وجود دارد که بازی در میآورد. افرادی مامور هستند که در این میانه بازی دربیاورند و فورا عکس گرفته میشود و در شبکههای مجازی منتشر میشود و شبکههای معاند منتشر میکنند. معلوم است که چه کسی اینجا خلاف کرده است، آیا گشت ارشاد خلاف کرده است؟ نه آنهایی که خلاف میکنند مشخص هستند. نمیتوان با پلیس راهنمایی دعوا کرد که چرا جلوی تخلفات راهنمایی و رانندگی را میگیرد.
_ بارها به آزادی بیان در ایران اشاره داشتید. آیا این اظهار نظر شما با مسئله دستگیری برخی از شخصیتهای سیاسی در تضاد نیست؟ این مسئله در دولت آیت الله رئیسی افزایش یافته است.
اینجا کسی را بخاطر سیاست نمیگیرند. علت این است که سیاست آزاد است و همه حرف هایشان را میزنند و بدترین و سختترین حرفها در همین جا زده میشود. من اخیرا در نامهای به روزنامه شرق به این نکته اشاره کرده ام. منفیترین حرفها را آنجا میزند آیا کسی مانع او میشود؟! من با صراحت به مدیر مسئول شرق گفتم که در این نشریه حزب توده تبلیغ میشود که حزبی خائن است و منحل است، اما تبلیغ میشود.
بعد از پیروزی انقلاب در نظام ما نه مسئله چادر اجباری شده و نه حجاب اجباری شده است بلکه قانونی شده است.
با این حال فکر میکنند رای مردم پشت سر دولت دوم آقای رئیسی خواهد بود؟
به طور طبیعی باید همین باشد و رئیسی هم جز روسای جمهور ۸ ساله است. آقای رئیسی در سال اول دولت خود توانسته است بسیار خوب کشور را اداره کند. به عنوان یک تحلیلگر سیاسی و عضو حزبی که در دولت نیستیم و با توجه به این که من بعد از ریاست جمهوری ایشان با او دیداری نداشتم، ارزیابی ام از دولت این است که آقای رئیسی در سال اول بسیار خوب عمل کرده است. به این دلیل که سال اول هر دولت تحت تاثیر دولت قبلی است. دولت قبلی بود که آقای همتی توانستند هنر به خرج بدهند و پول ملی ما را از ۳ هزار تومان برای یک دلار به ۳۰ هزار تومان ببرد. دولت قبلی مسکن را به فاجعه کشاند طوری که اگر امروز بخواهید خانهای بخرید این امر یک محال است. در حوزه اجاره نشینی وضعیت را به مصیبت رساندند. آیا دولت امروز میتواند نرخ مسکن را به وضعیت قبل برگرداند؟! هر دولتی در سال اول خود گرفتار بازتابها و پیامدهای دولت قبلی است.
آقای رئیسی در سال اول با وجود همه این مشکلات توانسته است کشور را خوب اداره کند. بالاترین موفقیت آقای رئیسی این بود که کشور را آرام اداره کرده است. در مسائل مربوط به حوزه بینالملل بسیار قوی عمل کرده است، اما در مسئله نرخ و کالاهای معیشتی مردم موفق نبودند. به این علت که دو وزیر نقش داشتند. یکی آقای عبدالمالکی بود که خود استعفا داد. وزیر دیگر صمت است که متاسفانه تغییر داده نشد. ایشان توانایی اداره مسائل را ندارد. گرانیهای روز افزون آسیب برای کشور دارد. من با ایشان دیدار داشتم و به معاونان او گفتم که باید تغییر کند.
پس مردم برای بار دوم ایشان را انتخاب میکنند.
انشاا… و امیدواریم جلو برویم باید ببینیم چه میشود.
آیا ایشان در جراحی اقتصادی خود موفق بودند؟
از نظر جراحی اقتصادی در بسیاری از موارد موفق است و از نظر معیشت عادی مردم و رضایت مردم از زندگی نه. البته ما کمبود جنس نداریم و هر چه بخواهید وجود دارد، اما این نوع گرانی و فشاری که بر طبقه کم درآمد جامعه میآید مشکل و معضل ما است.
با اعضای دولت دیدار دارید؟
بله ما صحبت و گفتگو داریم و با همه دیدار داریم. ما ارتباطاتمان را داریم، اما ارزشهایی که به آن معتقد هستیم همان است که بود و به آنها پایبند هستیم. یکی از ارزشهای ما این است که با همه با مدارا و با محبت رفتار کنیم. ما اهل یک کشور هستیم. من در نامهای که به شرق نوشته ام گفته ام که ما دلمان میخواهد شما حرف هایتان را بزنید، اما طوری عمل کنید که بمانید و آن طور نباشد که سرنوشتتان مثل برخی از گروهها باشد.
توصیه شما به تیم دیپلماسی دولت چیست؟
دستور همان امر رهبری است. محکم روی ارزش هایمان بایستیم، ما در بیش از ۴۲ سال این را آموختهایم و در هر کجا که محکم ایستادهایم برنده میدان بودهایم. به همین علت توصیه من به آقایان این است که با تدبیر، محکم و استوار با توجه به ارزشها و با اتکا به پشتوانه ملت و با رهبری رهبر اندیشمند ایستادگی کنند که آنها پیروز هستند و پیروزی از آن حق است.