– امیرحسین رحیمی با وجود یک ساچمه در سر، یک ساچمه در گردن و چندین ساچمه هم در سینه و شکم دو ماه است در کانون اصلاح و تربیت زندانی است.
– برای امیرحسین وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین شده اما مادرش نتوانسته این وثیقه را تأمین کند؛ وکیل تسخیری پرونده که نام وی در رسانههای داخلی از جمله «اعتماد» سانسور میشود، به تلفن جواب نمیدهد و التماسهای این مادر رنجدیده به دادگاه برای تغییر قرار وثیقه به کفالت بینتیجه بوده است.
– این نوجوان روزها مدرسه میرفته و بعد از ظهرها هم در یک بنگاه معاملات مسکن کار میکرده و کمکخرج خانواده بوده است.
امیرحسین رحیمی نوجوان ۱۵ ساله دو ماه پیش در اعتراضات کرج بازداشت شد. پیش از بازداشت مأموران او را با اسلحهی ساچمهای هدف قرار داده بودند. امیرحسین با چند ساچمه که همچنان با گذشت دو ماه در بدن و سر دارد، زندانی و متهم به همراه داشتن کوکتل مولوتف شده که میتواند حکم سنگینی برای او به همراه داشته باشد. در این میان وکیل تسخیری پرونده هم پاسخگو نیست و مادر امیرحسین هم نتوانسته وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی را برای آزادی موقت فرزندش فراهم کند.
مادر امیرحسین رحیمی در گفتگویی تکاندهنده با روزنامه «اعتماد» چاپ تهران گفته فرزند نوجوانش با وجود یک ساچمه در سر، یک ساچمه در گردن و چندین ساچمه هم در سینه و شکم دو ماه است در کانون اصلاح و تربیت زندانی است.
دادگاه برای این نوجوان وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین کرده اما مادر امیرحسین که سرپرست خانوار است نتوانسته این وثیقه را تأمین کند؛ وکیل تسخیری پرونده که مادر امیرحسین تا مدتها حتی نام او را هم نمیدانسته، به تلفن جواب نمیدهد و التماسهای این مادر به دادگاه برای تغییر قرار وثیقه به کفالت بینتیجه بوده و فیش حقوقی را هم قبول نکرده و امیرحسین همچنان در زندان بسر میبرد.
به گفته مادر امیرحسین این نوجوان روزها مدرسه میرفته و بعد از ظهرها هم در یک بنگاه معاملات مسکن کار میکرده و کمکخرج خانواده بوده است. روزی که مجروح و بازداشت شد، با مادرش تماس گرفته و گفته در حوالی محل کارش تظاهرات و تجمع است و قرار شده مادرش به دنبال او برود. مادر اما دو چهارراه پایینتر از محل کار امیرحسین با خیابان بسته شده توسط نیروهای انتظامی روبرو میشود و امیرحسین پیاده به سمت مادرش حرکت میکند. کمی جلوتر اما مأموران حمله میکنند و امیرحسین مورد اصابت گلوله ساچمهای قرار میگیرد.
امیرحسین از یکسوی خیابان به سوی دیگر فرار میکند و در نهایت بازداشت شده و همراه شماری دیگر از بازداشتشدگان به خانهای منتقل میشوند که پیشتر مالک آن به مردم در حال فرار پناه داده بود و بعد مأموران خانه را تصرف کرده بودند. در آن خانه یک کوکتل مولوتف بوده که مأموران گزارش کردند همراه امیرحسین بوده در حالی که به گفته مادر امیرحسین، این نوجوان از سر کار میآمده، حتی یک کوله هم همراهش نبوده و پیش از اصابت گلوله و فرار بستنی خریده بوده است!
امیرحسین با گذشت دو ماه از بازداشت همچنان چند گلوله ساچمهای در بدن دارد و برای درمان او اقدامی نشده است. یکی از ساچمهها در سر اوست که خودش احساس میکند گلوله تکان خورده است. مادرش در اینباره گفته که «ملاقات کابینی داشتم، امیرحسین گفت در سینه و شکم، سر و گردنم احساس درد دارم. یک ساچمه در سر، یک ساچمه در گردن و چندین ساچمه هم در سینه و شکمش باقی مانده است. این ساچمهها ممکن است عفونت کنند و مشکلات جسمی خطرناک برای امیرحسین ایجاد شود. امیرحسین میگفت که احساس میکند، ساچمه داخل سرش، حرکت کرده و جابجا شده است. میگفت، به بهداری کانون گفته است او را به بیمارستان مدنی کرج ببرند و این ساچمهها را در آورند.» مادر رنجدیده امیرحسین میافزاید «از وقتی که امیرحسین این حرفها را زده تا همین الان، دلشوره امانم را بریده، نمیدانم باید چه کار کنم، تورو خدا مسئولان به سلامتی این بچه رسیدگی کنند.»
روزنامه «اعتماد» جزییاتی از نحوه بازداشت و اتهام بستن و بازجویی امیرحسین را منتشر نکرده اما نوشته این روایتها در دفتر روزنامه موجود است؛ با اینهمه مشخص است با امیرحسین رفتارهای ناخوشایندی در زمان بازداشت و بازجویی صورت گرفته است.
مادر امیرحسین گفته که «در بازجوییها از امیرحسین میخواهند افرادی را معرفی کند که در تهیه کوکتل مولوتف همکاری داشتهاند. امیرحسین قسم میخورد که من سر کار بودهام و اصلاً کولهپشتی نداشتم، ولی از او میخواهند اسم برخی دوستانش را اعتراف کند. پسرم به من میگفت مامان اسم کی رو باید میدادم؟ اسم کسی را نمیدهد اما بعد از چند روز اعتراف میکند که کوکتل مولوتف مال خودش است. [نحوه اعترافها هم در دفتر روزنامه موجود است.] وقتی با امیرحسین صحبت کردم، گفت مامان به خدا دست من اصلاً به این کوکتل مولوتف نخورده است. میخواهم این واقعیتها را بگویم اما دادگاه اجازه دیدار ما با رییس شعبه یا قاضی را نمیدهد.»
وکیل تسخیری امیرحسین همان وکیل تسخیری محمدمهدی کرمی جوان معترض محکوم به اعدام است و در این پرونده هم به شدت غیرمسئولانه و همراه با ماشین سرکوب عمل کرده است؛ وکیلی که هنوز نام وی از سوی رسانههای داخلی از جمله روزنامه «اعتما» سانسور میشود.
مادر امیرحسین گفته که «وکیل تسخیری امیرحسین که هیچ کاری نکرده است. من تازه زمانی که برگه پرینت قرار نهایی دادسرا را گرفتم، آنجا فهمیدم که وکیل من آقای […] است. تازه شماره تماس وکیل را هم نداشتم، به زحمت شماره تلفنش را پیدا کردم و تماس گرفتم، آقای وکیل گفت: «خانم من نمیدانم درباره کدام پرونده صحبت میکنید؟ پروندههای من زیاد است. هرچه که لازم بوده، من احتمالاً نوشتهام.» گفتم: «آقا شما وجدان داری، میخواهم بدانم چه دفاعی از بچه من کردهای؟» به من جواب داد: «خانوم من بیشتر از این نمیتوانم با تو صحبت کنم.»
او افزوده «وکیل اصلاً با من حرف نمیزند؛ با تندی با ما برخورد میکند. من با بازپرس شعبه ۷ فردیس صحبت کردم، ایشان به من گفت، بچه شما مظلوم و ریزنقش و کوچولوست. گفت دستش باز نیست، چند اتهام شدید در شعبه قبلی به او بستهاند که کار را سخت میکند. امیرحسین به من میگفت، این آقای بازپرس موقع بازپرسی مدام میگفت چرا این اعتراف را کردهای؟ چرا این برگه را امضا کردهای؟»
مادر امیرحسین میگوید قاضی پرونده احکام سنگین صادر میکند: «بازپرس به من گفته همه چیز به قاضی بستگی دارد. این چند روز که پرونده به شعبه یک دادگاه انقلاب رفته، همه کار ما گریه و زاری بود، چون میدانستیم قاضی این شعبه احکام سنگینی میدهد. دست به دعا هستیم که در این پرونده معجزهای شود و قاضی رای تندی صادر نکند.»
کیهان چاپ لندن