طول زمانی جنبش انقلابی تا انقلاب چقدر است؟

By | ۱۴۰۱-۰۹-۲۷

-پیش‌بینی آینده، کاریست بس دشوار و حتا ناممکن. اما آنچه مهم است، معیار و مقیاسی است که آن- پیش‌بینی و آن اظهار نظر بر اساس آن انجام می‌شود. راه پیشنهادی این نویسنده، مطالعه تطبیقی است. به این معنا که ما جنبش کنونی ایران را جنبش انقلابی فرض می‌کنیم و طول زمانی جنبش‌های انقلابی دیگر راکه به انقلاب منتهی شده‌اند معیار قرار می‌دهیم. پایه مقایسه را بر این سه انقلاب  می‌گذارم: انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹؛ انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷؛ انقلاب اسلامی در ایران سال ۱۹۷۹\۱۳۵۷.
– بر اساس مطالعه‌ی تطبیقی، آنچه در ایران می‌گذرد یک جنبش انقلابی است. اگر این جنبش به روال زمانی جنبش‌های انقلابی دیگر سیر کند، هنوز چندین ماه پیش رو دارد.

مهدی مظفری – جنبش انقلابی را چنین تعریف می‌کنم: خیزش پیوسته ،همگانی ومداوم بخش‌های مهمی ‌از مردم، علیه رژیم آن کشور.

این یک تعریف کلی است که نیاز به‌ اندکی واژه‌گشایی دارد.

ـ رویدادهای‌ جنبش انقلابی می‌بایست زنجیروار بهم پیوسته باشد. در هر مقطعی رژیم می‌کوشد خیزش را سرکوب کند. اگر میان مقاطع، فاصله زیادی بیفتد، به افت و حتا زوال خیزش می‌انجامد. همانطور که در ایران در خیزش سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۹۸  اتفاق افتاد. از این رو، من آ‌نها را «خیزش» می‌نامم و نه «جنبش».

ـ یکی دیگر از ویژگی‌های  جنبش انقلابی، همگانی بودن آنست. به این معنا که فراتر از منافع صنفی، سنّی، طبقاتی، اتنیکی و جز اینهاست.  به عبارت دیگر، جنبش انقلابی، ملّی و فراگیر است.

ـ جنبش انقلابی، زمان‌بر هست. بر خلاف خیزش که بسان فوّاره بلند می‌شود ودر کوتاه‌زمانی فرو می‌افتد، جنبش انقلابی  بالا و پایین می‌رود، اما اُفت ندارد. اگر بتواند به راه خود ادامه دهد، هرروز که بگذرد، بر توان جنبش  افزوده و از نیروی رژیم کاسته می‌شود.

حال بپردازیم به پرسش اصلی: طول جنبش انقلابی تا انقلاب چقدر است؟

تا کنون آنچه من در رسانه‌های گوناکون، نوشتاری و شنیداری، خوانده و شنیده‌ام، چه ناظران ایرانی و چه خارجی، همگی فقط به اظهار نظر شخصی اکتفا کرده‌اند. یعنی نظراتشان پایه پژوهشی نداشته است. البته پیش‌بینی آینده، کاریست بس دشوار و حتا ناممکن. اما آنچه مهم است، معیار و مقیاسی است که آن پیش‌بینی و آن اظهار نظر بر اساس آن انجام می‌شود. راه پیشنهادی این نویسنده، مطالعه تطبیقی است. به این معنا که ما جنبش کنونی ایران را جنبش انقلابی فرض می‌کنیم و طول زمانی جنبش‌های انقلابی دیگر راکه به انقلاب منتهی شده‌اند معیار قرار می‌دهیم. پایه مقایسه را بر این سه انقلاب  می‌گذارم:
انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹
انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷
انقلاب اسلامی در ایران سال ۱۹۷۹\۱۳۵۷

هرچند این سه انقلاب، از نظر ظرف زمانی، موقعیت جغرافیایی و نتیجه، متفاوت هستند، اما به عنوان پدیده «انقلاب»، شبیه هم هستند. هر سه، انقلاب جامع هستند. هم سیاسی‌اند، هم اجتماعی و هم فرهنگی. بدون ارزش‌گذاری بر آنها. معیار طول انقلاب را برهه زمانی می‌گیریم ازآغاز جنبش انقلابی تا واژگونی رژیم.

۱.طول جنبش انقلابی فرانسه

انقلاب فرانسه انقلابی است با مراحل متعدد. آغازش کم وبیش روشن است و پایانش بحث‌انگیز. آغازش ۵ ماه مه ۱۷۸۹ شورش طبقه سوم  در پی تشکیل مجلس موسوم به «طبقات همگانی»، متشکل از اعیان، کشیشان و زحمتکشان. این آخری معروف به طبقه سوم است. اعیان و کشیشان از مالیات معاف بودند و مالیات‌ها از طبقه سوم گرفته می‌شد. خواست این طبقه در جزوه‌ای که «سی یی یس» منتشر کرد، مشخص شد. عنوان جزوه این بود: «طبقه سوّم چیست؟ همه چیز. چه سهمی ‌در قدرت دارد؟ هیچ، چه می‌خواهد؟ سهمی ‌در قدرت». حال اگر معیارخود را پی گیریم و از بسیاری از حوادث در گذریم، می‌بینیم که تغییررژیم در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۱۷۹۱ روی داده است. همان روزی که رژیم سلطنتی استبدادی به رژیم مشروطه سلطنتی تغییر یافت. با این حساب، طول جنبش انقلابی تا تغییررژیم درفرانسه، یک سال و چهارماه و نه روز بوده است. اگر استقرارجمهوری را در ۲۱ سپتامبر ۱۷۹۲ به حساب بیفزاییم، این تغییر پس از یک سال و هفت روزانجام شده است. و اگر از شورش طبقه سوم تا جمهوری بگیریم، طول این مدت، چهار سال و چهار ماه و شانزده روز بوده است.

۲.طول جنبش انقلابی روسیه

انقلاب روسیه دردو مرحله انجام شد. مرحله اول در ۲۳ فوریه ۱۹۱۷ و مرحله دوم در ۲۵ اکتبر همان سال (این روزشماری با روزشماری تقویم ارتدکس تفاوت دارد، اما طول زمانی یکی است). جنگ جهانی، سرمای شدید زمستان، کمبود و گرانی سرسام‌آور، دست به دست هم داد و به شورش کارگران کارخانه‌های شهر سنت پترزبورگ انجامید. سربازان گرسنه و ناراضی از جنگ به اعتصاب و شورش کارگران پیوستند. در پی زد وخوردها و ناآرامی‌های فراوان، تزار نیکلای دوّم، در۱۶ آوریل همان سال استعفا داد. چون برادرش، میخائیل، جانشینی اورا نپذیرفت، سلسله رومانوف پس از سیصد سال مضمحل شد. در نتیجه، دولت موقت سوسیال دموکرات، به رهبری کرنسکی زمام اموررا به دست گرفت. در همان زمان، پس از یک سفر ده روزه، صاعقه آسمانی  بر سر کشور و مردم روسیه و بعد‌ها بر جهان فرود آمد. دولت آلمان به منظور تضعیف دولت تزاری که در جنگ با آن بود، لنین رهبر حزب کمونیست روسیه و اعوانش را که در زوریخ می‌زیستند، به خرج خود، در قطار پلمب شده‌ای به روسیه روانه کرد. موقعیتی که یادآوردولت زنده یاد شاپور بختیار در تهران و هواپیمای ارفرانس «امام» است که توسط غربی‌ها در تهران فرود آمد!

لنین بلافاصله پس از ورود، رهبری جنبش انقلابی را به دست گرفت و کمر به سرنگونی دولت کرنسکی بست.  آنگاه در پی چند ماه اعتصاب و ناآرامی، به هدف‌اش رسید و با انجام یک کودتا، رژیم بلشویک را مستقرساخت ( ۲۵ اکتبر همان سال). بر اساس این روزشمار، اگر  از ۲۳ فوریه تا ۲۵ اکتبررا ملاک قرار دهیم، طول زمانی جنبش انقلابی روسیه تا انقلاب، هشت ماه و دو روز است.

۳.طول جنبش انقلاب اسلامی ایران

این انقلاب جدید ترین انقلاب جامع دنیاست. اما با وجود جدید بودنش از نظر ظرف زمانی، درعین حال ارتجاعی‌ترین انقلابی است که جهان تا کنون به خود دیده است. هدف تمام انقلاب‌ها رفتن به جلو وساختن طرحی نو در آینده بوده است. هدف انقلاب اسلامی، برگشت به همان طرح «مدینه النبی»  در چهارده قرن پیش است! اما از محتوا بگذریم و بپردازیم  به طول زمانی این انقلاب. در اینجا شاید یادآوری  مجدد این نکته ضروری باشد که موضوع این  نوشته، بررسی ریشه‌های انقلاب اسلامی نیست بلکه پیدا کردن سرنخ وقایعی است که زنجیروارجنبش انقلابی را به وجود آوردند که آن روند به انقلاب انجامید. تا آنجا که من در منابع مختلف دیده و از اشخا ص آگاه شنیده‌ام، اولین جرقه آنچه به جنبش انقلابی تبدیل شد، همان انتشار مقاله معروف «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات بوده است (۱۷ دی‌ماه ۱۳۵۶). به دنبال آن، روز بعد، جمعی از طلاب قم دست به تظاهرات می‌زنند که با سرکوب شدید نیروهای انتظامی ‌مواجه می‌شوند. سپس ناآرامی‌ها به صورت پراکنده در شهرهای مختلف ادامه پیدا می‌کند. به ویژه در۳۱ تیرماه و۶ امرداد . آتش زدن سینما رکس آبادان در۲۸ امرداد، یکی از نقطه‌های اوج این جنبش است. به این ترتیب، زنجیره‌های این روند روز به روز پیوسته‌تر ومحکم‌ترمی‌شود. جمعه خونین میدان ژاله در ۱۷ شهریور و به دنبال آن، اعتصابات پالایشگاه آبادان در فردای آن، راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، همه اینها سیر جنبش را به سوی تحقق انقلاب  هموار ساخت. عزیمت پادشاه و خانواده سلطنتی به خارج کشور در۲۶ دی‌ماه  و ورود روح‌الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی به کشور در ۱۲ بهمن وبالاخره، اعلام بی‌طرفی ارتش در۲۲ بهمن، همه اینها دست به دست هم داده و به واژگونی رژیم حاکم و پیروزی انقلاب منجر ‌شد. بر اساس این گاه‌شمار کوتاه، طول زمانی جنبش انقلابی در ایران، یک سال و یک ماه و پنج روز بوده است.

نتیجه

هدف این نوشته دادن پاسخ  به یک پرسش ساده  اما بس مهم است: طول زمانی جنبش  انقلابی چقدر است؟

«جنبش انقلابی» را تعریف کردم و آنرا از «خیزش انقلابی» جدا ساختم. وارد عوامل بسیار مهم نظیر ریشه‌های انقلاب، نقش رهبری، تاثیرعوامل خارجی و امثال اینها نشدم. به این نتیجه رسیدم که طول زمانی انقلاب فرانسه حدود یک سال و چهار ماه، انقلاب روسیه حدود هشت ماه و انقلاب اسلامی ایران اندکی بیش از یک سال بوده است. درهمین رابطه بجاست به دو نکته مهم اشاره کنم. یکی اینکه انقلاب روسیه و انقلاب اسلامی در ایران، هردو رهبری مشخص داشتند که نتیجه هردو به استبداد و توتالیتاریسم منجر شد. در عوض، انقلاب فرانسه که رهبری مشخصی نداشت، در همان ابتدا اعلامیه حقوق بشر و شهروند و نیز سه‌گانه بی‌بدیل: آزادی، برابری و برادری را به ارمغان آورد. سپس با گذا ر از فراز و نشیب‌های بسیار، به ایجاد رژیم دموکراسی لیبرال و جدایی دین از دولت انجامید.

نکته دیگر آنکه عصر کنونی، به ویژه از نظر وسایل ارتباطات جمعی با دوران سه انقلاب گذشته تفاوت‌های ماهوی بسیار دارد. در انقلاب فرانسه، سخنرانی و بیانیه نویسی، وسایل ارتباط جمعی بود. در انقلاب روسیه، اعلامیه، سخنرانی، پست و تلگراف و درانقلاب اسلامی، سخنرانی، پلی‌کپی و نوار کاست محورهای ارتباطاتی بودند. عصرما، عصردیجیتال در اشکال گوناگون آنست که این امر سرعت و شتاب بی‌سابقه‌ای به ارتباطات داده است. منتها، این حربه هم در دست مردم است و هم در اختیار حکومت‌های سرکوبگر.

نکته پایانی آنکه خیزش سال ۱۳۸۸حدود یک ماه طول کشید. خیزش بعدی در ۱۳۹۸ حدود یک هفته ادامه پیدا کرد. حال آنکه اززمان جان باختن مهستا امینی در  ۲۵ شهریور و آغاز اعتراضات در ۲۶ شهریورماه همزمان با خاکسپاری وی تا کنون، بیش از سه ماه می‌گذرد وحرکت همچنان ادامه دارد. در طول این مدت، تراکم و تسلسل اعتراضات، هم در سطح ملّی و هم در سطح جهانی، روز به روزگسترش  پیدا کرده و از همه مهم‌تر آنکه اعتراض، از خواسته و جنبش اعتراضی به جنبش برانداز تبدیل شده است. بر این اساس، می‌توان نتیجه گرفت که آنچه در ایران می‌گذرد یک جنبش انقلابی است. اگر این جنبش به روال زمانی جنبش‌های انقلابی دیگر سیر کند، هنوز چندین ماه پیش رو دارد.


*دکتر مهدی مظفری استاد و پژوهشگر علوم سیاسی ساکن کپنهاگ و استاد دانشگاه در دانمارک است.
کیهان چاپ لندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *