اعتراضهای یکصد روز اخیر در ایران، تظاهرات علیه محدودیتهای وضع شده در راستای جلوگیری از شیوع کرونا در چین و اعتراضهای ضدجنگ در روسیه از جمله رویدادهای پیشبینیناپذیر سال ۲۰۲۲ بود.
از نظامهای سیاسی اقتدارگرا در هر سه کشور اغلب به عنوان مدلی در برابر دموکراسی غربی یاد میشود. هر چند حکومتهای هر سه کشور تا چند ماه پیش باثبات به نظر میرسیدند اما اکنون پیشبینی رویدادهای پیشرو در آنها از جمله در سال ۲۰۲۳ چندان آسان به نظر نمیرسد.
وجه اشتراک روسیه، چین و ایران به اقتدارگرایی نظام سیاسی آنها محدود نمیشود چرا که هر سه کشور در قرن بیستم سابقه انقلاب یا تحولهای بزرگ را پشت سر گذاشتند. روسیه انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۵، انقلاب بلشویکی در سال ۱۹۱۷ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و تحولات مرتبط با آن را در سال ۱۹۹۱ تجربه کرده است.
چین نیز انقلاب شینهای در سال ۱۹۱۱ و انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۴۹ را پشت سر گذاشته است. این در حالی است که ایران انقلاب مشروطه را در سال ۱۹۰۶ و انقلاب اسلامی را در سال ۱۹۷۹ تجربه کرد.
همه این انقلابها در ماههای پیش از وقوع آنها نامحتمل به نظر میرسیدند. به طور کلی انقلابها به دلیل شدت تحولات، روند سریع رویدادها و غافلگیری حاکمان تا پیش از وقوع چندان محتمل به نظر نمیرسند. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که حتی اگر وقوع انقلاب و تحولی بزرگ در چین، ایران و روسیه در آستانه سال ۲۰۲۳ چندان قابل باور نباشد اما این امر غیرممکن نیست.
مدافعان نظم و حاکمیت کنونی و طرفداران انقلاب و تحول در این سه کشور نیز میدانند که خیزش مردمی در کشورهایشان سابقه دارد و به این ترتیب یا برای سرکوب آیا پیروزی آن تلاش میکنند.
آیا انقلاب پیششرطهایی دارد؟
گروهی از اساتید علوم سیاسی و جامعهشناسان بر این باور هستند که سازماندهی، راهبرد مشخص و رهبر کاریزماتیک پیششرطهای وقوع انقلاب یا تحولات سیاسی عمیق هستند.
لری دایاموند، محقق سیاسی که چند پژوهش درباره گذار از حکومتهای اقتدارگرا انجام داده در گفتگو با پایگاه اینترنتی «اسلیت» بر این باور است که اعتراضها در چین، ایران و روسیه هیچکدام از پیششرطهای لازم برای وقوع انقلاب را ندارند.
اوریل هینز، مدیر اداره اطلاعات ملی آمریکا نیز اخیرا در یک گفتگوی تلویزیونی گفته بود که رهبران ایران اعتراضها در این کشور را به منزله «خطر فوری» برای تداوم حکمرانی خود ارزیابی نمیکنند. او با این حال افزود که جمهوری اسلامی ممکن است در درازمدت با افزایش مقاومتهای مردمی و فشارهای اقتصادی، با مشکل روبرو شود.
در مقابل چارلز کورزمن، جامعهشناس در دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا سه پیششرط «سازماندهی، راهبرد و رهبر کاریزماتیک» برای وقوع انقلاب را به کل زیر سوال میبرد. او بر این باور است که این عوامل اغلب در جریان جنبشهای مردمی به طور «خودکار» پدید میآیند. چارلز کورزمن به ناشناخته بودن روحالله خمینی، رهبر انقلاب ۱۹۷۹ ایران در سالها و یا حتی ماههای پیش از سرنگونی حکومت شاه اشاره میکند.
این جامعهشناس همچنین بلشویکها را تنها یکی از جریانهای انقلابی پیش از انقلاب اکتبر روسیه میخواند که در نهایت قدرت را پس از پیروزی انقلاب به دست گرفتند. تحولاتی که منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد نیز پیش از ایستادن بوریس یلتسین بر روی تانک در مسکو در جریان بود اما آن رویداد او را به شخصیتی تاریخی و سرنوشتساز تبدیل کرد.
به عبارت دیگر رهبرانی مانند روحالله خمینی و بوریس یلتسین بیش از آنکه مهارتی در آغاز جنبش و حرکت اعتراضی داشته باشند بیشتر در موقعیتشناسی و استفاده از جنبشی اعتراضی در یک بزنگاه تاریخی مهارت داشتند.
در این میان مهارت حکمرانان کنونی در چین، ایران و روسیه در زمینه سرکوب، شناسایی و بازداشت رهبران احتمالی هرگونه جنبش اعتراضی را نباید نادیده گرفت. بازداشت مخالفان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه از جمله الکسی ناوالنی، منتقد سرشناس او را در همین راستا باید تفسیر کرد.
حکومت ایران نیز طی هفتههای گذشته هزاران نفر از معترضان را دستگیر کرده و تاکنون دو نفر از آنها نیز اعدام کرده است.
وضعیت حکومتهای چین، ایران و روسیه چه شباهتهایی دارد؟
یکی از شباهتهای اصلی حکومتها در چین، ایران و روسیه تلاش آنها برای ایمنسازی نظام سیاسی در برابر فشار مردمی است.
حکمرانی ولادیمیر پوتین طی سالهای گذشته بیش از پیش جنبه فردی پیدا کرده است. او با انحصار کنترل رسانهها و تلاش برای حذف منتقدان از راههای مختلف تلاش کرده است تا همه منافذ ممکن برای ابراز وجود آنها را محدود کند. تاکید بر رهبری فردی پوتین در حکومت کنونی روسیه از زمان تزارها بیسابقه توصیف میشود.
اهمیت و نقش علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در حکومت ایران نیز با تکیه بر اصل ولایت فقیه امر تازهای نیست. اما حذف جریانهای منتقد درون نظام سیاسی و افزایش کنترل سپاه بر بخشهای کلیدی اقتصاد و وزارتخانههای اصلی طی سالهای گذشته تشدید شده است. نمود اصلی این امر انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته با مشارکت پائین و جنبه غیررقابتی آن بود.
شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین نیز تنها چند هفته پیش از آغاز اعتراضها علیه سیاست «کووید صفر»، در کنگره حزب کمونیست برای سومین دوره پیاپی در راس حزب و حکومت قرار گرفته بود. نفوذ کنونی شی جین پینگ در عرصه سیاسی چین از زمان مائو در بین رهبران این کشور بیسابقه است.
تیغ دولبه اصلاحات؛ هراس از تغییر در برابر غریزه بقا
یکی از چالشهای اصلی پیشروی هر سه نظام سیاسی در چین، ایران و روسیه تیغ دولبه اصلاحات است. بسیاری از رهبران اقتدارگرا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به این نتیجه رسیدند که اصلاحات و نرمش در برابر خواستههای شهروندان نه تنها به حفظ حکومت کمک نخواهد کرد بلکه در عمل زمینه فروپاشی و هرج و مرج را پدید میآورد. با این حال مقاومت در برابر اصلاحات و سرکوب متداوم نیز باعث میشود که مقاومت و خشم شهروندان افزایش یابد و در نهایت انفجاری که هدف اصلی حکومت جلوگیری از آن است روی دهد.
حکومتهای اقتدارگرا همواره از این بیمناک هستند که هرگونه عقبنشینی و امتیازدهی ممکن است به اعتراضها دامن بزند و انگیزه معترضان برای تغییر را افزایش دهد.
رئیسجمهوری چین به وضوح از تجربه اصلاحات در سالهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی به این نتیجه رسیده است که هرگونه اصلاحات و حرکت به سمت دموکراسی و تقویت آزادیها به سبک کشورهای غربی میتواند خطرناک باشد. ولادیمیر پوتین نیز به نظر میرسد که پایه و اساس ارزشی حکومتش را بر مخالفت با غرب و ارزشهای غربی استوار کرده است. این امر به طور خاص طی ماههای گذشته با تهاجم نظامی به اوکراین بیش از پیش تقویت شده است.
رهبران چین و روسیه در عمل با سیاست «کووید صفر» و حمله به اوکراین موقعیت داخلی خود را که بر تامین رفاه و امنیت شهروندان در ازای آزادیهای سیاسی استوار بود تضعیف کردند. چینیها با سیاست «کووید صفر» احساس کردند که نه تنها آزادی سیاسی ندارند بلکه رفاهی که وعده داده شده بود نیز از آنها گرفته شده است.
شهروندان روسیه نیز امنیت خود را به ویژه پس از اعلام بسیج عمومی برای اعزام به جبهههای جنگ در اوکراین در مخاطره دیدند.
شی جین پینگ از سیاست «کووید صفر» خود عقبنشینی کرده است تا بتواند اعتراضها را کنترل کند. هرچند پیامدهای شیوع ناگهانی و گسترده ویروس کرونا در پرجمعیتترین کشورهای جهان هنوز چندان مشخص نیست. در مقابل رئیسجمهوری روسیه با گذشت نزدیک به یک سال از تهاجم نظامی به اوکراین هنوز به طور ملموس برای پایان دادن به این مناقشه انعطافی از خود نشان نداده است.
چالشهای پیشروی رهبران چین، ایران و روسیه در سال ۲۰۲۳
از سوی دیگر حکومت ایران نیز به نظر میرسد مسیر عدم نرمش در برابر خواستههای معترضان را برگزیده است. جمهوری اسلامی حتی اگر موفق به سرکوب اعتراضها بشود اما طی ماههای آینده با چالشهایی جدی روبرو خواهد بود.
مقاومت گروهی از زنان در برابر حجاب اجباری در کنار معضلات فزاینده اقتصادی و چشمانداز مبهم احیای برجام پس از اعتراضهای داخلی از جمله چالشهای پیشرو است.
عقبنشینی اعلام شده یا حتی غیررسمی از حجاب اجباری میتواند شکافهایی را در درون ساختار نظام سیاسی بین اصولگرایان تندرو و هواداران جلوگیری از پرداخت هزینه بیشتر برای حجاب زنان پدید بیاورد. این در حالی است که هر چند تظاهرات هفتههای اخیر در ایران در اعتراض به حجاب اجباری شروع شد اما خواستههای معترضان محدود به آن نبود.
به این ترتیب برای رهبران ایران در عمل تضمینی وجود ندارد که حتی در صورت عقبنشینی از حجاب اجباری اعتراضها پایان خواهد یافت. این در حالی است که در چین شرایط برای شی جین پینگ متفاوت بود و عقبنشینی از سیاست «کووید صفر» در عمل به اعتراضها حداقل در برهه کنونی پایان داد.
جمهوری اسلامی در واقع پس از سرکوب اعتراضها (موفق یا ناموفق بودن آن را زمان مشخص خواهد کرد) با وضعیتی روبرو است که در بسیاری از زمینهها از جمله حجاب اجباری، مشکلات اقتصادی و احیای برجام توپ را در زمین خود میبیند.
گروه آمریکایی «اوراسیا» اخیرا در تحلیل خود از شرایط ایران نوشته است که اعتراضهای پراکنده احتمالا در طول سال ۲۰۲۳ ادامه خواهد یافت و «فروپاشی نظام» طی شش ماه آینده بعید به نظر میرسد. کارشناسان گروه «اوراسیا» همچنین به این نتیجه رسیدهاند که حتی در صورتی که چنین اتفاقی رخ دهد «محتملترین» سناریو در ایران کودتای سپاه پاسداران و به قدرت رسیدن نظامیان است.
چنین سناریویی در روسیه (به قدرت رسیدن نظامیان) نیز در صورت تداوم شکستهای ارتش این کشور و از دست دادن احتمالی شبهجزیره کریمه منتفی نیست. لری دایاموند در همین زمینه میگوید: «شکست در جنگ یکی از دلایل رایج تغییر نظامهای سیاسی است.»
چارلز کورزمن هم معتقد است که هرچند وقتی به گذشته نگاه میکنید «انقلابها کاملا قابل درک» به نظر میرسند اما «ذاتا» تا وقتی به وقوع نپیوستهاند «غیرقابل پیشبینی» هستند.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که نحوه مواجهه حکومتهای چین، ایران و روسیه با چالشهای پیشروی آنها در سال ۲۰۲۳ میتواند سرنوشت آنها را تعیین کند. کنترل شیوع ویروس کرونا و پیامدهای آن چالش اصلی پیشروی شی جین پینگ است. ولادیمیر پوتین سرنوشت نامعلوم جنگ اوکراین و پیامدهای آن (از جمله کمبود تسلیحات و تحریمهای خارجی) را پیش روی خود میبیند و رهبران ایران با مجموعهای از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی همراه با گسترش نارضایتی عمومی روبرو هستند.
یورونیوز