روابط تهران و بغداد تعریفی ندارد؛ آن هم در روزهایی که جمهوری اسلامی از داخل و خارج تحت فشار کمسابقهای قرار گرفته است. آخرین و تازهترین گلایهها و موضعگیریهای متقابل بین سران تهران و بغداد، پس از آن روی داد که محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق به جای عبارت خلیج فارس از «خلیج عربی» حرف زد. وقتی هم که صدای اعتراض ایران بلند شد، خونسردانه اعلام کرد که استفاده از عبارت «خلیج عربی»، عادی و مرسوم است. تهران تلاش کرد تا قضیه را با احضار سفیر فیصله دهد. اما مقتدی صدر هم، عین عبارت را تکرار کرد.
السودانی که پس از یک بنبست طولانی سیاسی، با فشارهای جمهوری اسلامی و از طریق نوری المالکی به قدرت رسیده، قبلا هم حرفهایی زده که مورد پسند تهران نبوده است. او مدتی قبل و پیش از سفر به آلمان گفته بود: «عراق، در سیاست خارجی خود، به دنبال طرفیت نیست و به اصل روابط متوازن با کشورهای همجوار تکیه دارد.» السودانی این را هم گفته بود که به کشورها، اجازه نمیدهد در امور داخلی عراق دخالت کنند.
بررسی اوضاع و احوال مبادلات ارزی و بین ایران و عراق و محدود شدن فعالیت ایران در عراق، نشان میدهد که اختلافات فعلی، فراتر از این است که السودانی و مقتدی صدر، دربارهی جغرافیای خلیج فارس چگونه حرف میزنند.
وقتی که اقتصاد ایران-عراق، قفل میشود
بر اساس برخی تصورات منطقهای و تبلیغات داخلی ایران، عراق به عنوان کشوری با یک دولت مرکزی شیعی شناخته میشود که تماما تابع خواستههای جمهوری اسلامی است و مهمترین بخش آن «جبههی مقاومت» به شمار میآید. اما شواهد نشان میدهد که عراق، نه تنها حرفشنوی آشکاری از جمهوری اسلامی ندارد، بلکه در حوزهی مالی هم به شکل آشکار از ایران فاصله گرفته، تا جاییکه صدای یحیی آل اسحاق، رییس اتاق مشترک ایران و عراق هم در آمده و گفته است: «تجارت در عراق بسیار دشوار شده است. در این شرایط، احتمال دارد رقبایی مانند ترکیه و چین جای بازار کالاهای ایران در عراق را بگیرند».
بر اساس اعلام مقامات آنکارا، عراق در سال ۲۰۲۲ میلادی، به سومین شریک اقتصادی ترکیه تبدیل شده و حجم مبادلات تجاری این دو کشور به ۲۱ میلیاد دلار رسیده که رقم قابل توجهی است.
سالهاست که جمهوری اسلامی به دنبال اتصال به راهآهن عراق است تا از شلمچه و بصره بگذرد و از آنجا به سوریه راه پیدا کند. اما عراقیها هنوز هم زیر بار نرفتهاند و در مورد واگذاری پروژههای عمرانی هم، ترکها و چینیها را بر پیمانکاران سفارشی سپاه قدس، ترجیح میدهند. حتی در مورد خرید مواد غذایی از شرکتهای ایرانی هم، سختگیری و بیمیلی خود را پنهان نمیکنند و صادرات کالا از ایران به عراق در ۸ ماه نخست سال جاری هجری شمسی، با کاهش ۴۰ درصدی مواجه شده است.
آیا همهی این اتفاقات با میل و ارادهی شخصی مقامات عراقی اتفاق افتاده است؟ به نظر میرسد پیدا کردن یک جواب قانعکننده برای این سوال، بدون توجه به مواضع آمریکا، آسان نیست.
اقتصاد عراق و دردسر معامله با جمهوری اسلامی
برکناری مصطفی غالب مخیف رئیس بانک مرکزی عراق، یکی از تصمیمات جدید السودانی است که به طور مستقیم با همکاریهای پنهانی نظام مالی عراق با سپاه قدس و جمهوری اسلامی ارتباط پیدا میکند. این همکاری موجب اعمال فشار آمریکا و کاهش شدید ارزش دینار عراق شد و در روز جمعه، ۳۰ دی به پایینترین حد خود یعنی به هزار و ۶۷۰ دینار عراق رسید چون وزارت خزانهداری آمریکا چندین بانک عراقی همکار ایران را تحریم کرد. فدرال رزرو کاری کرده تا جلوی قاچاق ارز از عراق به ایران گرفته شود.
تاجران عراقی میگویند؛ ارزش پول رسمی عراق از اواخر ماه آبان ۷ درصد افت کرده است. البته کنترل مرز ایران و عراق، آن هم در جایی که سپاه حرف اول و آخر را میزند، کار آسانی نیست و قاچاقچیان همچنان مشغول کارند. با این تفاوت که حالا مجبورند ارز را به شکل غیررسمی تامین کنند و همین مساله هم باعث تضعیف دینار میشود.
علاوه بر وال استریت ژورنال، لو فیگارو، یورو نیوز، بیبیسی عربی و روزنامهی عراقی المداء هم به این اشاره کردهاند که آمریکا برای قطع جریان ارتباط مالی سپاه پاسداران با شبکهی پولی و مالی عراق عزم خود را جزم کرده و ۱۵ بانک خصوصی عراق، به اتهام مشارکت در فرآیند دور زدن تحریمهای آمریکا و قاچاق دلار به ایران، تحریم شدهاند.
گفته شده که هر هفته بین ۱۰۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار قاچاق شده که دست کم نیمی از آن سر از تهران درآورده است. حالا وزارت خزانهداری آمریکا، گزارش نهایی خود را به بغداد فرستاده و اعلام کرده که ۶۰ بانک و موسسه مالی عراقی، خارج از پروتوکل مرسوم سیستم بانکی فعالیت میکنند و عملا در نقش شرکای قاچاقچیان و همدستهای سپاه پاسداران عمل کرده و درصد گرفتهاند. توجه به ابعاد این معضل بزرگ، نشان میدهد که هزینهی همکاری با جمهوری اسلامی برای دولت و بازار عراق بالا رفته و حالا شاهد قفل شدن یکی دیگر از کانالهای پنهانی قاچاق دلار به ایران هستیم.
یکی دیگر از موضوعات مورد توجه در خصوص سرد شدن عراقیها در برابر جمهوری اسلامی، این است که حالا، حتی چهرههای برجستهی موسوم به «جبههی مقاومت» و سران گروههای تندرو شیعی همچون قیس خزعلی دبیرکل گروه عصائب اهل حق، هادی العامری همهکارهی حشد شعبی و دیگر افرادی که خود را به نام همرزمان و سربازان قاسم سلیمانی معرفی میکردند، حاضر نیستند در حمایت از ایران چیزی بگویند؛ شاید این آغازی برای یک مرحلهی نوین از تضعیف جایگاه و نفوذ جمهوری اسلامی در عراق و دیگر کشورهای منطقه است.
زیتون- فرید بهمنش: