حملات اصفهان؛ رویکرد هماهنگ در جهت تنبیه جمهوری اسلامی

By | ۱۴۰۱-۱۱-۲۳

پهپادها، ۲۸ ژانویه ۲۰۲۳، به تاسیسات نظامی حساس ایران در اصفهان ازجمله «کارخانه مهمات‌سازی و اسلحه‌سازی توحید»، «آزمایشگاه مواد و انرژی اصفهان» در مرکز پژوهش‌های وزارت دفاع و یک تاسیسات ویژه ساخت و نگهداری پهپاد، حمله کردند. گفته می‌شود که سایت‌های هسته‌ای نیز در میان اهداف بوده است. بنا به گفته بسیاری از منابع آمریکایی و ایران، این حملات را پهپادهای اسرائیلی انجام دادند.

وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ادعا کرد که یکی از سه پهپاد رهگیری شد و نیروهای دفاعی با موفقیت دو پهپاد دیگر را که به ادعای این وزارتخانه توانسته بودند فقط آسیب اندکی وارد کنند، ساقط کردند. اما روزنامه‌های اسرائیلی خلاف این موضوع را عنوان کرده و گزارش داده‌اند که این حملات پهپادی بسیار موفقیت‌آمیز بوده‌ است.

این نخستین بار نیست که حملاتی از این دست صورت گرفته است و ایران به حملات متناوب در عمق خاک خود عادت دارد. این حملات تاسیسات حساس، زیرساخت‌های دفاعی، فرماندهان نظامی و دانشمندان ایرانی را در چارچوب جنگ در سایه‌ حکومت ایران با اسرائیل هدف قرار می‌دهد. با این‌همه، حملات اخیر در چارچوبی متفاوت انجام شد و حاوی پیام‌هایی فراتر از مناقشات هسته‌ای بود. این حملات ممکن است آغازگر دوره‌ جدیدی از تشدید حملات علیه ایران باشد که در آن اهداف اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای اروپایی، عمدتا اوکراین، همسو شده‌اند.

چند عامل، حملات اخیر را از موارد پیشین متمایز می‌کند. نخست اینکه آنچه موجب این حملات شد، چند انگیزه متفاوت – و نه صرفا بی‌اعتمادی اسرائیل به ایران – داشت. مهم‌ترین انگیزه این است که مذاکرات هسته‌ای در وین بیش از آنچه ایالات متحده و کشورهای اروپایی محاسبه کرده بودند به‌طول انجامید و همین امر، به نگرانی‌های کشورهای غربی و اسرائیل دامن زد که جمهوری اسلامی ایران ممکن است با سود بردن از آشفتگی کنونی حاکم بر صحنه جهانی، گام‌هایی در جهت جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود بردارد.

این امر، افزون بر نگرانی‌های اروپا و ایالات متحده در زمینه دخالت ایران دوشادوش روسیه در جنگ علیه اوکراین است، زیرا تهران در حال حاضر پهپادهایش را در اختیار مسکو قرار می‌دهد. دخالت ایران مانع از تلاش‌های غرب برای تضعیف موضع روسیه و همچنین موجب نگرانی اروپایی‌ها در‌خصوص عمق همکاری نظامی روسیه-ایران شده است. این همکاری‌ها ممکن است تا جایی پیش برود که روسیه جنگنده‌های سوخو ۳۵ در اختیار ایران قرار دهد و همچنین دوره جدیدی از همکاری در ساخت مشترک پهپاد بین این دو کشور آغاز شود. این امر افزون بر همکاری‌های اقتصادی و مالی بین تهران و مسکو برای مقابله با تحریم‌های ایالات متحده و سایر کشورهای غربی است.

افزون بر این عوامل، بنیامین نتانیاهو در اسرائیل به قدرت بازگشته است و در مقایسه با گذشته، مواضع تندتری علیه ایران، برنامه هسته‌ای آن و نیروهای نیابتی مسلح مستقر شده در سوریه و سایر عرصه‌های تحت نفوذ تهران اتخاذ کرده است. در نتیجه، این حملات احتمالا اقدام نتانیاهو بود تا عزم و اراده‌اش را در به تحقق درآوردن وعده‌های انتخاباتی به رای‌دهندگان اسرائیلی نشان دهد و همچنین «بازوی قوی اسرائیل» و توانایی‌های آن در اجرای حملات در عمق خاک ایران را به نمایش بگذارد.

این حملات را همچنین می‌توان راهی برای نشان دادن برتری نظامی اسرائیل نسبت به کشورهای همسایه دانست، به‌ویژه با توجه به اینکه نتانیاهو مصمم است تا به مخالفان داخلی خود ثابت کند که او همچنان رهبر قدرتمندی است. این تحولات همچنین شرایط مناسبی را برای هماهنگی و همکاری بیشتر بین چندین طرف ازجمله ایالات متحده، اسرائیل و اروپا – به‌ویژه اوکراین – به وجود آورده است تا چند پیام‌ مشخص به ایران بدهند، ازجمله:

نخست، تکرار این امر که ایالات متحده واسرائیل متعهدند به ایران فرصت تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای را ندهند و همچنین آن‌ها بر این موضوع تاکید دارند که اگر ایران فراتر از آستانه هسته‌ای برود، مذاکرات هسته‌ای کنونی مانع حمله ایالات متحده علیه ایران و همچنین حمایت از انجام حملات اسرائیل نخواهد شد‌. این حملات همچنین تاکید بر این موضوع بود که تنها گزینه مسالمت‌آمیز موجود برای ایران، از سرگرفتن مذاکرات هسته‌ای و متوقف کردن سیاست‌های جنگ‌طلبانه‌اش است و اینکه انجام ندادن چنین کاری بدان معناست که ایران با کارزاری روبرو خواهد شد که در آن حتی احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای‌اش نیز وجود دارد.

دوم، تاکید بر اینکه تهران بابت دخالت در جنگ روسیه علیه اوکراین و حمایت نظامی از مسکو باید پاسخگو باشد. بازتاب این احساسات را می‌توان در اظهارات یکی از مقام‌های اوکراین مشاهده کرد؛ کشوری که هدف حمله روسیه با صدها پهپاد انتحاری شاهد-۱۳۶ ایران از ماه اوت گذشته بوده است. میخایلو پودولیاک، مشاور ارشد ولودیمیر زلنسکی رئیس‌جمهوری اوکراین، ضمن استقبال از این حملات، در توییتی نوشت: «شب انفجاری در ایران – پهپاد و تولیدات موشکی، پالایشگاه‌های نفت. اوکراین به شما هشدار داده بود».

تهران همان‌گونه که انتظار می‌رفت، در واکنشی شدید و در اعتراض به توییت دستیار رئیس‌جمهوری اوکراین، یکی از دیپلمات‌های اوکراین را دوشنبه هفته گذشته فراخواند. وزارت امور خارجه ایران در بیانیه‌ای در‌خصوص این حملات اعلام کرد که کاردار اوکراین در تهران را برای «توضیح رسمی و فوری دولت اوکراین» در‌این‌باره فراخوانده است و توییت پودولیاک را «عجیب و مغرضانه» خوانده و اضافه کرده بود که امیدوار است «چنین مواضعی دیگر تکرار نشود».

سوم، این حملات اخیر به آشکار شدن ضعف حکومت ایران در برابر دشمنان خارجی کمک می‌کند، به‌ویژه با توجه به اینکه این حملات را اسرائیل انجام داده بود که ازنظر حکومت، دشمن شماره یک جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. اما این حملات تنها مواردی نیستند که توانایی‌های حکومت ایران را زیر سوال برده‌اند و توخالی بودن ادعای رژیم دال بر مقاومت، مبارزه‌جویی و تسلیم‌ناپذیری را آشکار کرده‌اند.

با توجه به اجماع بین‌المللی علیه ایران، مشخص است که حملات علیه اصفهان حاوی پیام جدی بوده است. این حملات احتمالا بخشی از تلاشی هماهنگ برای تضعیف مواضع ایران و همچنین مقابله با سیاست‌های خصمانه آن در چند جبهه بوده است. این حملات همچنین به تغییر احتمالی اشاره دارد که پس از شکست مسیر دیپلماتیکی روی داده است که دولت بایدن طی دو سال گذشته روی آن شرط‌بندی کرده بود و بیهوده امید داشت که حکومت ایران تغییر رویه خواهد داد و سیاست‌ها و رفتارهای جنگ‌طلبانه خود را کنار خواهد گذاشت.

در واقع اگر حکومت ایران به بحران‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی که با آن مواجه است نپردازد و همچنان سیاست خارجی خصمانه و ایدئولوژیکش را دنبال کند و با استفاده از بی‌نظمی بین‌المللی موجود، توانایی‌های هسته‌ای‌اش را به پیش ببرد و از نظارت بین‌المللی بگریزد، شک و تردیدی نیست که گزینه راهبردی ایالات متحده، اسرائیل و حتی اروپا- که ممکن است به‌طور کامل از توافق هسته‌ای خارج شود – رویارویی قاطعانه با ایران خواهد بود.

علاوه بر این نکات، همه طر‌ف‌های ذکرشده در بالا می‌توانند با اعمال تحریم‌های بیشتر، افزایش فشارها و حملات هماهنگ شده و مخرب بیشتر علیه حکومت ایران، نه‌تنها تاسیسات نظامی ایران را هدف قرار دهند، بلکه مشروعیت به‌سرعت روبه‌زوال حکومت و حتی بقای آن را نیز تحت تاثیر قرار دهند، به‌ویژه از آنجا که شرایط مناسبی برای چنین فرایندی در داخل کشور به وجود آمده است.

حکومت ایران در حال حاضر با یکی از بزرگ‌ترین موج‌های اعتراضی در چهار دهه اخیر مواجه است که نسل زد (Generation Z) رهبری می‌کند و این کشور را برای یک دوره از تغییرات رادیکال آماده می‌کند. در اثر این اعتراضات، احتمالا قدرت‌های جهانی برای رسیدن به یک توافق با رژیم ایران – که در همه سطوح با بحران‌های متفاوت دست‌وپنجه نرم می‌کند – با دشواری بیشتری مواجه می‌شوند.

ایندیپندنت فارسی

محمد السلمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *