پرسش درباره چیستی و ویژگیهای «اقتصاد اسلامی» پرسشی دستکم ۴۵ ساله است. آنجا که «موسی غنینژاد»، اقتصاددان معتقد به سرمایهداری رقابتی در جریان مناظره تلویزیونی با «مسعود درخشان»، استاد اقتصاد «دانشگاه امام صادق» و هوادار «اقتصاد اسلامی» دستهایش را روی سینه به هم گره کرد و از او خواست تا بگوید اصلا این اقتصاد اسلامی چیست و چه ویژگیهایی دارد، نماد خستگی و استیصال چهار دههای اقتصاددانانی بود که مدام از خود پرسیدهاند چرا این سایه سنگین اقتصاد اسلامی از سر اقتصاد ایران کنار نمیرود و این مدل اقتصادی -اگر اصلا مدلی وجود داشته باشد- چه ویژگیهایی دارد؟
اهمیت پرسش غنینژاد زمانی دوچندان میشود که بدانیم پس از سر بر آوردن دولت سیزدهم، این شاگردان مسعود درخشان در دانشگاه امام صادق هستند که به بدنه دولت سرازیر شده و حال به عنوان دولتمردان دانشآموخته در دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد این دانشگاه بنای آن دارند تا اقتصاد ایران را به طور عملی به آزمایشگاه ایدههایی بدل کنند که سرفصل درسهایش را در دانشکده، پروفسور مسعود درخشان تدوین کرده است.
«احسان خاندوزی» وزیر امور اقتصادی و دارایی، «داوود منظور» رییس سازمان برنامه و بودجه، «حجت عبدالملکی» وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دبیر شورایعالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، «محمد رضوانیفر، معاون وزیر اقتصاد و رییس کل گمرک ایران، «حسین قربانزاده»، رییس سازمان خصوصی سازی، «محمدهادی زاهدیوفا» رییس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی و «میثم پیلهفروش» معاون سازمان خصوصیسازی فقط شماری از فهرست طولانی نام دانشآموختگان دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق در دولت به شمار میروند.
چهل و چند سال است که نظام سیاسی جمهوری اسلامی در ایران برپا شده است؛ نظامی مبتنی بر ولایت یک فقیه شیعه بر تمام امور حکمرانی که با نظارتها، فیلترها و اسلامیزهکردن تمامی امور همراه بوده است. با این حال، همچنان پرسش درباره اقتصاد اسلامی و دیگر مشتقات آن، از جمله بانکداری اسلامی بیپاسخ روشنی باقی مانده است. کما این که پرسش موسی غنینژاد در مناظره چند شب قبل برنامه «جهانآرا»، آن هم از یکی از بنیانگذاران دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق نیز با پاسخهایی ناامیدکننده همراه شد.
هر چه آقا بگوید
مسعود درخشان ابتدا تلاش کرد پاسخ به پرسش درباره این که اقتصاد اسلامی چیست را با ارجاع به نظرات «روحالله خمینی» پاسخ دهد؛ این که به گفته درخشان، اقتصاد اسلامی آن چیزی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی گفته است. اما اصرار غنینژاد به این که استنباط خود درخشان درباره اقتصاد اسلامی چیست، در نهایت این استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق را به این پاسخ وا داشت: «من طرفدار تنظیم امور اقتصادی مسلمین بر اساس اسلام هستم؛ یعنی سازمان برنامه و بانک مرکزی ما باید اسلامی عمل کند.»
اما این به چه معنا است؟ آیا این برای تدوین یک نظام اقتصادی به نام اقتصاد اسلامی کفایت میکند؟ درخشان در ادامه توضیح داد: «اقتصاد اسلامی به معنی کشف علم اقتصاد به معنای واقعی خودش را قبول دارم. اقتصاد اسلامی تعاریف متفاوتی دارد اما اقتصاد اسلامی به معنای مجموعهای از احکام، فتواها و روایات و احادیث اقتصادی کفایت نمیکند.»
درخشان درست میگوید، با مجموعهای از احکام فقهی یا معرفی قراردادهای همکاری اقتصادی همچون حرمت ربا، احترام به مالکیت، احکام در باب خیارات و غش در معامله یا تبیین قراردادهای مضاربه، مساقات و… نمیتوان مسایل امروز اقتصادهای پیچیده را حل و فصل کرد؛ ضمن آن که مکتب فکری یا نظام فلسفی مدون و منسجم نیازمند بیش از اینها است.
از اقتصاد اسلامی خبری نیست
با وجود آن که مسعود درخشان برای بیان چیستی و مختصات اقتصاد اسلامی به سخنان و نوشتههای روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ارجاع میدهد اما جستوجو در منابع موجود از این گفتهها و نوشتهها کمک چندانی برای فهم اقتصاد اسلامی نمیکند، جز شماری توصیههای اخلاقی و احکام فقهی که از مجموعه آنها نظام اقتصادی مدون و منسجمی نمیتوان استخراج کرد.
بخش عمدهای از اظهار نظرهای اقتصادی آیتالله خمینی بر موضوع مستقل بودن و عدم وابستگی تاکید داشتند؛ مفهومی که آن را میتوان به خودکفایی تعبیر کرد.
همچنین جا به جا بنیانگذار جمهوری اسلامی به این که اقتصاد باید «صحیح» و «سالم» باشد، اشاراتی داشت اما در این باید و نبایدها و این که این صحت و سلامت نظام اقتصادی به طور دقیق چه ویژگیهایی دارند، اثر چندانی نیست. در این کلی گوییهای او همچنین میتوان مکرر این توصیه را دید و شنید که همه امور در جمهوری اسلامی باید اسلامی باشند که این امور قاعدتا اقتصاد را نیز در برمیگیرند.
بخشی از انتقادهای نخستین رهبر جمهوری اسلامی، وابستگی فکری به مکاتب فکری غیراسلامی بودند. او آذر ۱۳۵۸، در دیدار کارکنان وزارت بهداری و بهزیستی گفته بود: «این یک وابستگی فکری است که انسان از مکتب خودش دست بردارد، برود سراغ مکتب دیگران. از اقتصاد خودش دست بردارد، برود سراغ اقتصاد دیگران. اقتصاد خودش را اصلاً نظر نکند، نفهمد که چیست؛ مثلاً اقتصاد اسلامی چیست؟ اینها اصلاً نمیدانند. ازشان بپرسید که اقتصاد در اسلام چیست، اصلاً نمیدانند. در عین حالی که این را نمیدانند، رفتند سراغ اقتصاد مارکسیست!»
اما آیتالله خمینی خود نیز نمیگوید که اقتصاد اسلامی چیست و چه ویژگیهایی دارد.
دی ۱۳۵۷، زمانی که در «نوفل لوشاتو» فرانسه ساکن بود، گفتوگویی با روزنامه «اندونزی تمپو» انجام داد و خبرنگار پرسید: «مبانی اقتصادی شما در رژیم اسلامی چیست؟ برای مثال، در بخش بانکی آیا ربا از بین خواهد رفت و حق مالکیت را در رابطه با اصلاحات ارضی چهطور میبینید؟» آیتالله خمینی چنین پاسخ گفت: «ربا در اسلام حرام است و به هیچ شکل در اقتصاد اسلامی وارد نباید بشود و مالکیت در اسلام پذیرفته شده است ولکن اسلام در چیزهایی که حق مالکیت به آنها تعلق میگیرد و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعۀ اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی سرمایه داری امروز دنیا جدا میکند. و اگر این حدود و شرایط مراعات شود، جامعه نه مشکلات و نابرابریهای دنیای سرمایهداری امروز را پیدا میکند و نه دولت اسلامی به بهانههای مختلف هر گونه آزادی را از انسانها سلب میکند. در اینجا باید نظام اقتصادی اسلام را در مجموعۀ قوانین و مقررات اسلامی در کلیۀ زمینهها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد. این مسلّم است که از نظر اسلامی حل تمامی مشکلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها تنها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاص حل نمیشود و نخواهد شد بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردها است. ما معتقدیم تنها مکتبی که میتواند جامعه را هدایت کند و پیش ببرد، اسلام است. و دنیا اگر بخواهد از زیر بار هزاران مشکلی که امروز با آن دست به گریبان است نجات پیدا کند و انسانی زندگی کند و انسان گونه، باید به اسلام روی بیاورد.»
همانطور که ملاحظه میشود، در این پاسخ هم خبری از تدوین نظام اقتصادی با پسوند اسلامی یا تشریح مکتب فکری زیر عنوان اقتصاد اسلامی نیست و پاسخ بنیانگذار جمهوری اسلامی محدود به تکرار شماری از احکام فقهی در باب حرمت ربا و مباحث مالکیت و مقداری تعارفات معمول درباره تفاوت نظام اقتصادی اسلام با نظام اقتصادی سرمایهداری است که بعدها نیز در دیگر سخنرانیهایش تکرار شدند.
تاکید بر تفاوت نظام اقتصادی اسلام با نظامهای اقتصادی «سرمایهداری» و «کمونیستی»، تاکید بر عدالت اجتماعی، رفع فقر و تبعیض، حمایت از مستضعفین، پرهیز از تسلط بیگانه و وابستگی اقتصادی و حرمت ربا و توضیحاتی در باب مالکیت مجموعه آن چیزهایی هستند که تحت عنوان اقتصاد اسلامی مدام تکرار شدهاند و حاوی جامعیت به عنوان یک منظومه فکری نیستند.
آیتالله خمینی در دیماه سال ۱۳۵۸، در جمع «هیات قائمیه» تهران نیز مقصد جمهوری اسلامی را روزی دانسته بود که «همه چیزمان» اسلامی باشد و بازار اسلامی را اینچنین توصیف کرده بود: «بازاری که یک متاعی را یک تومان میخرد و ۳۰ تومان به این فقرا و ضعفا میدهد، این بازار اسلامی نیست. بازاری که قاچاق وارد میکند و به قیمتهای گزاف میدهد و اقتصاد اسلام را میخواهد به هم بزند، این اسلامی نیست. این بازار اسلامی نیست. اینها باید اسلامی بشود. خودشان اسلامیش کنند. بازاری که به فکر ضعفا و فقرا نباشد، بازاری که پهلویش ضعیف باشد و به فکر نباشد، این بازار اسلامی نیست. ملتی که اینجا قصرهای روی هم روی هم درست کنند و آنجا زاغهنشینها باشندـ شما همه زاغهنشین را دیدید چه طورند. لابد شماها دیدید. من هم صورتش را دیدم. یک مملکتی که زاغهنشینها آنطور باشند و مردم به فکر اینها نباشد، این مملکت، مملکت اسلامی نیست. این صورت است، محتوا ندارد.»
ارجاع ۶۰ ساله به اقتصادنا
با این که پیش از آیتالله «محمدباقر صدر»، فقیه عراقی و مرجع تقلید شیعه تلاشهایی برای تدوین چارچوب اقتصادی مبتنی بر آموزههای اسلامی انجام شده بود اما انتشار کتاب «اقتصادنا» (اقتصاد ما)، نوشته آیتالله صدر در سال ۱۹۶۱ میلادی را باید نخستین اثر مدون و مبنایی در زمینه اقتصاد اسلامی به حساب آورد که همچنان پس از شش دهه، مهمترین و پرارجاعترین متن درباره اقتصاد اسلامی به حساب میآید.
آیتالله «کاظم حسینی حائری»، از شاگردان آیتالله صدر در کتاب «اقتصاد اسلامی و روش کشف آن از دیدگاه شهید صدر» اشاره میکند که در اقتصادنا دو مفهوم مکتب اقتصادی و علم اقتصاد از هم تفکیک شده است: «علم اقتصاد به دنبال کشف پدیدههای اقتصادی در جامعه و عوامل و روابط میان آنها است، در حالی که مکتب اقتصادی ارایهدهنده روشی عادلانه برای تنظیم زندگی اقتصادی مردم است.»
حسینی حائری اذعان میکند: «به باور صدر، در اسلام، مکتب اقتصادی اسلام بیان شده است، نه علم اقتصاد اسلامی و بنابراین اقتصاد اسلامی ارایه دهنده روشی عادلانه برای تنظیم زندگی اقتصادی است و هیچگاه در پی اکتشافات علمی در حوزه اقتصاد نیست.»
اگرچه این کتاب نیز برنامهای عملی برای مدیریت نهادهای اقتصادی جامعه و نحوه مواجهه با مسایل اقتصادی از منظر اقتصاد اسلامی ندارد.
تکیه بر باد
صرفنظر از نقدها به اقتصاد اسلامی، کم نیستند اقتصاددانانی که از اساس چیزی به نام اقتصاد اسلامی را به رسمیت نمیشناسند؛ از جمله موسی غنینژاد که در همین مناظره اخیر با مسعود درخشان به وضوح بر این نکته تاکید کرد که از نظر او اصلا اقتصاد اسلامی وجود ندارد.
این نظر حتی در میان مجتهدین نیز قابل مشاهده است. آیتالله «محمدجواد علوی طباطبایی بروجردی» از جمله این افراد است. او در گفتوگویی با «اکو ایران» در مهرماه ۱۳۹۹، اقتصاد اسلامی را شوخی دانست و گفت: «این که بیاییم ادعا کنیم ما اقتصاد سوسیالیستی، اقتصاد سرمایهداری، یک اقتصادی به نام اقتصاد اسلامی هم داریم، این درست نیست.»
با این حال، هواداران اقتصاد اسلامی بر این باورند این دوره زمانی طولانی برآمده از انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ تحت ولایت فقیهی «جامعشرایط» برای تحقق آنچه در سر داشتهاند، کافی نبوده یا این که اقتصاد اسلامی دچار بدفهمی شده است یا زمامداران دولتهای مختلف گذر کرده از فیلتر شورای نگهبان و مورد تایید نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و تحت نظارت ولی فقیه به اندازه کافی انقلابی یا مقید به اصول و مبانی اسلام نبودهاند که بتوانند اقتصادی با ملاحظات اسلامی برپا کنند.
اصرار بر اسلامی کردن همه امور آنگونه که آیتالله خمینی میگفت و تلاش برای برکشیدن اصول اقتصادی از اسلام برای حل بحرانهای اقتصادی، ریشه وضعیتی است که اقتصاد ایران امروز گرفتار آن است و این پرسش و سخن موسی غنینژاد از پرفسور مسعود درخشان در مناظره دوشنبه شب به نقد و حسرتی ماندگار بدل شده است که چرا باید دیدگاه اقتصادی «علی خامنهای» و خمینی را قبول کنیم، مگر ما در مورد فقه نظر میدهیم؟ چرا برای مسایل اقتصادی که علمی و تخصصی هستند، باید سراغ نظرات فقهایی همچون آیتالله خمینی و خامنهای رفت که تخصصی در اقتصاد ندارند؟
آرش حسننیا
ایرانوایر