اخیرا ویدیوئی در رسانه های اینترنتی به نمایش در امد که رژه مردان و زنان موتور سوار را نشان میداد. کنشی که انگیزه انرا نمیتوان چیزی دیگری تصور نمود مگر بچالش کشیدن ساختار قدرت بواسطه اراده معطوف به بر شکستن یک هنجار دینی، ویرانسازی دیوارهای جدا کننده جنسیت ها و نفی نظام مرد سالاری.
بعبارت دیگر، کنش موتور سواران زن و مرد، در حالیکه نشسته یکی بر ترک دیگری و یا بهترست بگوئیم یکی در آغوش دیگری، وحدت و پیوند جنسیتها را بنمایش میگذارد، کنشی که 44 سال است حکومت دین، و یا ساختار قدرت، تلاش کرده است سرکوب نموده، جنسیتها را از یکدیگر جدا نگاه داشته و یکی را بر دیگری برتری دهد، در تمامیت عرصه های اجتماعی، از خانواده گرفته تا نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و غیره. باین دلیل، کنش موتور سواران زن و مرد را باید کنشی خواند انقلابی. برشکستن قواعد و مقررات جدایی جنسیت ها با ابزار بنمایش در آوردن پیوند و همبستگی جنسیت ها، از جمله بدحجابی و کشف حجاب، بازتابنده اراده ای ست معطوف به ستیز با دینی که جرم و گناه بشمار آورد آمیزش جنسیتها و برابری و تساوی آنها را با یکدیگر.
در واقع، این نوع کنشگریها را باید بخشی از جنبش زن زندگی آزادی دانست. جنبشی که در ستیز و براندازی ساختار دین و قدرت، بعرصه وجود گام نهاده است. چون دین آخوندی و یا دین اسلام، بویژه نوع دوازده امامی آن، خصم و دشمن آشتی ناپذیر زن است و زندگی و آزادی. در شریعت اسلامی، همچنانکه انسان خردمند و مستقل دارای وجود خارجی نیست، از وجود زن هم بعنوان یک انسان خبری نیست، مگر بمثابه نیمی از یک بنده و یا رعیت که تنها مردان را در برگیرد. خداوند یکتا و یگانه، الله زنان را نیمه بندگان خود میخواند و آنها را برای ارضای نیازهای مردان خلق کرده است. زن بواسطه مرد است که دارای ارزش است در غیر اینصورت مجبور نبود خود را با ابزار حجاب از چشمان مرد پوشیده نگاه دارد، چنانکه گویی از وجود زن، چیزی بر نخیزد بجز شر و فساد و بی بند و باری.
ولی فقیه، آخوند خامنه ای هرگاه فرصتی دست دهد وظایف زنان را بر شمارد که همانا فرزندآوری ، خانه داری و شوهر نوازی ست، از جمله تن دادن به نظام چند همسری، نه همسری چند زن و چند مرد بلکه همسری یک مرد و چند زن تا چهار زن عقدی و تعداد بیشماری بطور موقتی، از یک ساعت و یکروز گرفته تا ده ها روز و ده ها ماه و ده ها سال، بسته باستطاعت و توانایی مرد. همسران پیامبر اسلام از 40 تا چند صد هم تخمین زده شده است. روایت میشود همین بس که چشم پیامبر بزیبا رویی میافتاد، آن زن بیدرنگ به ملکیت پیامبر در میامد. پیامبر اسلام وقتی شیفته عایشه گردید که سن او بزحمت به شش سال میرسید زمانی که عایشه کودکی بیش نبود و هنوز سرگرم بازی با عروسکهای خود بود. بی دلیل نیست که تعداد کودک همسری در دوران حکومت آخوندی بشدت افزایش یافته است.
در این دوران، در سراسر جهان، کمتر جامعه ای را میتوان یافت که آمیزش جنسیت ها را جرم و مستوجب تنبیه و مجازات بشمار آورد، برغم عدم تساوی و نا برابری جنسیتها در عرصه های دیگر اجتماعی.
حال این سوال باید مطرح شود که آیا میتوان گفت موتور سواران نا خود آگاه به کنشی دست زده اند که در ستیز با دین جلوه یافته است؟ احتمال آن بسیار نا چیز است. بخت و شانس نیز نمیتواند موتور سواران مرد و زن را گرد هم آورده باشد. همچنین، کنش موتور سوارن را نباید لزوما، کنشی دانست که ناگهانی و بطور اتفاقی بوقوع پیوسته است. در حالیکه موتور سواران زن و مرد، کنشی منظم و سازمان یافته و هدفمند را بمعرض نمایش گذاردند. هدف مشترک نمیتوانست چیزی باشد مگر بچالش کشیدن ساختار دین و قدرت و بر شکستن یک هنجار دینی: برشکستن مرزهای جداسازی جنسیتها، با به نمایش در آوردن وحدت و پیوند جنسیتها سوار بر زین موتور، بجای دوری و دشمنی، آمیزش با یک دیگر و دوستی و برابری. یعنی که وحدت و یکتایی و یگانگی جنسیت ها، همزمان، هم ساختار دین را بچالش میکشد و هم ساختار قدرت را.
جدایی جنسیتها از زمانی اجباری شد که دین و قدرت، با هم یکی و یگانه گردیدند. با صعود دین بر منبر قدرت، هنجارهایی که در گذشته بدلخواه برگزیده میشدند، از جمله هنجارهایی مثل حجاب و جدایی جنسیتها، تبدیل گردیدند به قواعد و مقرراتی که نادیده گرفتن و رعایت نکردن آنها موجب تنبیه و مجازات فرد و یا افراد متخلف میگردید و هنوزهم. با بقدرت رسیدن دین بواسطه فقها و آخوندهای برخاسته از حوزه های علمیه، شان و منزلت زن نیز تنزل یافت. حق و حقوق زنان بواسطه جنسیت، محدود و روابط آزاد بین جنسیتها ممنوع گردید، بویژه در مجامع و مراسم عمومی، مثل، حضور در مراسم سکواری و عروسی. جدایی جنسیتها یکی از ملزومات بدست آوردن پروانه کسب و کارشد. عدم رعایت جدایی جنسیتها یا به جریمه نقدی میکشید و یا لغو پروانه کسب و کار.
حجاب خود نیز ابزاری گردید در خدمت جدا نگاه داشتن جنسیتها و سروری و سلطه مرد بر زن. تبعیت زن از مرد در همه امور، اعم از خصوصی و اجتماعی، از حوزه باور به یک وظیفه و مسنولیت قانونی تبدیل گردید. جدایی جنسیتها نقش اصلی را در به بند کشیدن زنان بازی کرد. از آغاز، حکومت آخوندی خصم آشتی ناپذیر اختلاط جنسیت ها بود و با بکار گیری ابزار قهر و خشونت بسرکوب و محدود و مشروط ساختن روابط جنسیتها پرداختند و شناسایی حلال و حرام آنها .
برغم باجرا در آوردن جدایی جنسیت ها در مراسم گوناگون، بویژه برپا کردن مراسم طرب و شادی، دیوارهای بلند جدا سازی جنسیتها، پیوسته و بطور روز مره بچالش کشیده میشد، نه با ابزار ستیز و به چالش کشیدن دینی که مرد را برتری دهد نسبت بزن بلکه با کنار آمدن با ساختار قدرت، با پرداخت رشوه و رانت به ماموران انتظامی و یا کمیته چیان. برگزاری مراسمی مختلط از جنسیت ها، حقی بود در دست صاحب قدرت که میتوانستی آنرا خریداری نمایی.
در دوران شاهی، جدایی جنسیت ها و حجاب از هنجارهایی محسوب میشدند که اجباری در تبعیت از قواعد و مقررات آن بر اساس شریعت اسلامی وجود نداشت. اما، در دورانی که دین حاکم بلامنازع است، جدایی جنسیت ها و حجاب دیگرهنجارهایی صرفا دینی تلقی نشوند بلکه سیاسی هم میشوند و در خدمت سروری و برتری یک حنسیت، مرد بر جنسیت دیگر، زن بعمل در میاید.
در اینجا شاید لازم باشد که به فسادی اشاره کنیم که در نهادین نمودن قواعد و مقررات شریعت اسلامی نهفته است، قواعد و مقرراتی ناسازگار با غریزه زندگی در آزادی بعنوان انسانی مستقل و متعقل و خود مختار.
در همین هفته ای که گذشت، رهبر نظام، آخوند خامنه ای، پیامبرانه خطاب به پیروان خود گفت که فساد هفت سر دارد، اگر یکی را نابود کنی شش سر دیگر هنوز زنده و جاندارند، چنانکه گویی فساد، پدیده ایست غریبه و بیگانه در شریعت اسلام. نداند که شش سر دیگر فساد ه در نهاد قواعد و مقررات دینی نهفته است که ذاتا در تضاد و خصومت است با غرایز انسانی، گویی که انسان حیوانی بیش نیست، اسیر و بنده غرایز شهوانی، غرایزی که او را به گمراهی و آلودگی به گناه میکشاند.
این در حالی ست که آمیزش جنسیت ها کنشی ست بر خاسته از طبیعت بشری و هر آمیزشی لزوما آغشته به شهوت جنسی نیست. در شرایط موجود، کمتر جامعه ای را میتوان یافت که روابط و اختلاط جنسیتها را محدود و تحت نظارت خود گیرد، مگر در جوامع اسلامی، در کشور همسایه مان، کشور افغانستان، جامعه ایکه ساختار دین و قدرت در حکومت طالبان تبلور می یابد، زنان حتی از تحصیل و تعلیم و تربیت از مدرسه ابتدایی تا دانشگاهی محرومند. البته حکومت آخوندی هرگز موفق به محروم ساختن زنان از شرکت در عرصه های گوناگون جامعه از جمله تحصیل از مدرسه تا دانشگاه نگردید.
برشکستن مرزهای جدائی جنسیتها دیر زمانی ست که در حال فرو پاشی ست، امروز بشکل موتور سواران زن و مرد بمنصه ظهور میرسد و فردا و یا حتی ساعتی دیگر بشکل دیگری. بهمین دلیل بدحجابی، کشف حجاب و در امیختن و پیوند جنسیتها مختلط، به براندازی جدایی جنسیتها و حکومت آخوندی خواهد انجامید.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com