فردوسی نقش «زن، زندگی، آزادی» را به صورت نمادین در شجاعت دو دختر جمشید شاه که به دست ضحاک به قتل رسیده بود، به تصویر کشیده است؛ آنگاه که با نفوذ در آشپزخانه کاخ و جایگزین کردن مغز گوسفند به جای مغز جوانان به تدریج زمینه ظهور فریدون و کاوه آهنگر را فراهم کردند.
و امروز نه به زبان اسطوره، که به واقع، هر روز «قوه غذاییه» برای خوراک مارهای «نیش به اختیار» سلطان! به مغز جوانان بیشتری نیازمند است و ارابه کشتار برای مراقبت از منافع مارها هر روز قربانی بیشتری میگیرد.
اگر چه از نظر تعداد اعدامشدگان، نظام اعدام درمانی ولایت مطلقه فقیه! با فاصله اندکی بعد از چین کمونیست در رده دوم جهانی قرار دارد، اما اگر جمعیت ۱۶/۵ برابری چین نسبت به ایران را در نظر بگیریم، حق مسلم این نظام است که مدال طلای جهانی اعدام را بگیرد.
نظام اعدام درمانی ولایی را میتوان به نظام پزشکی کشوری تشبیه کرد که به جای درمان، هر مراجعهکننده بیماری را میکشد! وقتی شما برای اتهامات: قاچاق مواد مخدر، زنای محصنه، لواط، فحشاء، ارتداد، سبّ نبی، توهین به مقدسات، احتکار، اخاذی… و اتهامات سیاسی: نافرمانی مدنی، فساد فی الارض، محاربه، خرابکاری، براندازی، جاسوسی و… حکم اعدام میدهید، نهایت بیلیاقتی خود را در مهار مشکلات نشان میدهید و در قله قتل! قرار میگیرید.
منابع رسمی آمار اعدامهای بعد از انقلاب تا سال ۱۳۹۹ را ۴۴۶۰۰ نفر اعلام کردهاند. با افزودن آمار شتاب گرفته سه سال اخیر معلوم میشود در این ۴۵ سال، بدون ۱۹۰ هزار کشته و ۶۷۲ هزار مجروحان جنگی، نظام اعدامدرمانی روزانه به طور متوسط جان بیش از سه نفر را با طناب و تیر و تنبیهات تربیتی! گرفته است؛ بیچاره ضحاک که روزانه فقط مغز دو نفر برایش کافی بود!
اینک قضات گوش به فرمان و سر به سیاستهای مقام ولایت هر روز در گوشهای از وطن گردن جوانانی را به گره دار میآویزند و این هفته نوبت شهری بود که بیش از شهرهای دیگر ایران در جنگ هشت ساله قربانی داده بود، همان مردمی که اینک متجاوز به میهن را به درستی شناختهاند و همان متجاوزانی که نام حومه شهر (خانه اصفهان) را ذکر کردند تا این دگرگونی و انقلاب عمیق مردمی مخفی بماند.
اگر اعدامهای فلهای خلخالی و خلفهای خونریز او از معتادین و مخالفین سیاسی توانست ریشه اعتیاد در میان جوانان گرسنه و نومید و آزادیخواهی ملت را در این دیار بخشکاند، شما نیز میتوانید چند صباحی دیگر بر عصای موریانه خورده امنیتی و اطلاعاتی خود سر پا باشید. اما «بهرام که گور میگرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت»؟ ضحاک را نیز که همه عمر مغز جوانان میگرفت، دیدی که چگونه مغز جوانان ضحاک گرفت؟
فرار فوجفوج مردم از دین به خصوص از تشیع، عمدتا ناشی از ادعای «فره ایزدی» ولایت مطلقه فقیهان است که خود را تداوم بخش ولایت اهل بیت میدانند؛ همان اهل بیتی که امام اولش در عهدنامه مالک اشتر، هنگامیکه او را به ولایت مصر میفرستاد، در مورد «دستگاه قضا» سفارش کرد:
«برای قضاوت میان مردم (قوه قضاییه)، برترین شهروندانی را که میشناسی برگمار؛ کسانی که مراجعه فراوان آنان را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان او را خشمگین نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و اگر حق براو آشکار شد در بازگشت به آن درنگ ننماید. نفس او به طمع متمایل نشود و به اندک فهمی بی آنکه به عمق حقیقت برسد بسنده نکند، بیش از همه در شبهات احتیاط کند و بیش از همه به دلیل متکی باشد. از مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود و در کشف حقیقت شکیباتر از همه باشد و چون حکم آشکار شد از همه قاطعانهتر عمل کند. نه با چربزبانی و ستایش به خودپسندی کشیده شود و نه با تشویق و تطمیع به یکی از طرفین مایل شود و البته چنین کسانی اندکاند… پس در این موضوع (قوه قضاییه) نیک نظر کن که این (چماق) قانون همواره اسیر دست اشرار بوده و به نام دین (قانون شرع) به هوی پرستی پرداخته و (نه حق، که) دنیا طلب میشده است».
در خطبه ۱۷ نهج البلاغه نیز تحت عنوان «در وصف کسانی که بدون صلاحیت لازم متصدی حکم (رهبری یا قضاوت) میشوند و در خطبه ۱۸ «در نکوهش اختلاف علماء در فتوا» نکاتی بیان شده است که برای ابطال ادعای ولایتمداران کفایت میکند.
اقای بازرگان تو یکی دیگر افاضات نفرما به اسمت نگاه کن (عبد العلی ) از همین اسم پی به جمود فکری و کودنی پدرت می بری این روزگار سخت دستپخت همان پدر کم شعور و پخمه تو هست که در آیین تکلیف مدار دنبال ازادی اختیار مدار میگشت
او لعنت ابدی را برای خود خرید زنده ماند و میوه نکبت اعمالش را چشید هر چند نه اندازه ای که استحقاقش را داشت