به گزارش خبرآنلاین،این در حالی است که بهاءالدین حسینی هاشمی، مدیر اسبق بانکی و کارشناس اقتصادی بر این باور است که هر بهبودی از مسیر ایجاد ثبات در عرصه اقتصاد میگذرد و تا زمانی که ما وارد دوره ثبات اقتصادی نشویم، نمیتوان به بهبود شرایط اقتصادی امیدوار بود.وی با اشاره به تداوم تحریمها از یک سو و سیاستهای اقتصادی از سوی دیگر گفت: دولت این روزها بر کاهش نرخ تورم مانور میدهد اما سئوالی که مطرح است این است که آیا احساس تورم نیز در ایران کاهش یافته و مردم متوجه بهبود شرایط شدهاند. وقتی هنوز جامعه در اضطراب است و انتظارات تورمی بالاست، تکیه بر اینکه دولت دستاورد داشته؛ زیر علامت سئوال قرار میگیرد.
این مدیر اسبق بانکی تاکید کرد: همین آمارها نیز آمارهای دقیق و یک دستی نیستند، برخی آمارها را مرکز آمار ارائه نمیدهد و بانک مرکزی نیز انتشار برخی آمارهایش را مثلا در حوزه مسکن متوقف کرده است، پس اگر در حوزه آماری، مشکلی نیست چرا نوع انتشار آمار تغییر کرده است؟ در ضمن حتی آمارهای مرکز آمار با بانک مرکزی نیز تفاوت فاحش دارد، پس برداشت مردم از تورم با آمارهای رسمی نیز میتواند متفاوت باشد.
با سرکوب قیمت مواجهیم
حسینی هاشمی موضوع سرکوب قیمتی را مشکل اساسی و بزرگی برای ایران دانست و گفت: بعد از جنگ اوکراین، غذا و مواد غذایی در همه جهان گران شد، مساله اما این است که در ایران روند افزایش قیمت بیشتر بود، در ضمن ما به واسطه فریز قیمتی حاملهای انرژی با سرکوب قیمتی روبرو هستیم و در نتیجه هر تغییری میتواند دوباره لنگر تورم را در ایران دستکاری کند .
او گفت: سئوال اساسی من این است که اگر تورم کاهش یافته، و مقامات دولتی از عملکرد خود راضی هستند، صراحتا بگویند به واسطه چه اتفاقی این دستاورد حاصل شده است؟ آیا کسری بودجه کاهش داشته است؟ تحریمها برطرف شده؟ مذاکراتی به نتیجه رسیده؟ اضافه برداشت بانکها متوقف شده؟ نقدینگی کاهش یافته است؟ چه اتفاقی در اقتصاد ایران رخ داده است تا به این نتیحه برسیم این روند پایدار میماند یا خیر؟این صاحب نظر اقتصادی گفت: تنها اتفاق ملموس این است که فروش نفت ایران افزایش یافته است، این بدان معناست که توانستیم با دور زدن تحریمها نفت بیشتری بفروشیم که البته با توجه به هزینه بالای دور زدن تحریمها باز هم عدمالنفع ما از شرایط فعلی بالاست .
طبقه متوسط را دریابید
حسینی هاشمی با تاکید بر اینکه طبقه متوسط عمود خیمهی اقتصاد در هر کشوری است، گفت: این طبقه مولد است و مصرف واقعی دارد، اتفاقا مهمترین مصرفکننده تولیدات داخلی همین طبقه است اما میبینیم در دو سال اخیر به شدت با بحران و مشکل روبرو شده است.
وی در توضیح این مطلب اضافه کرد: ارزش پول ملی در این دو سال به واسطه تورم موجود حدود 150 درصد کاهش را تجربه کرده است، این یعنی قدرت اقتصادی طبقه متوسط آب رفته و عوارض این اتفاق خودش را در یک دهه آینده در عرصه آموزش، بهداشت و درمان، تغذیه و … نشان میدهد و نتایج این فقر زیانبار در عرصه اقتصاد روشن خواهد شد.
وی گفت: کسانی که درآمد ثابت دارند یعنی حقوقبگیر دولت یا بخش خصوصی هستند، در این فضا بیشترین آسیب را دیدهاند. به جرات میتوان گفت هفت دهک از ده دهک ایران را فقرا تشکیل میدهند، طبقه متوسط به یک دهک محدود شده و دو دهک ثروتمند نیز در ایران زندگی میکنند.
او در پاسخ به این سئوال که ملاک شما برای مشخص شدن فقر چیست؟ گفت: خانواری که کمتر از سی میلیون تومان در ماه درآمد دارد، خانوار فقیر تلقی میشود. از نظر استانداردهای زندگی، آموزش، تحصیلات، تفریح و … و خانواری که بین سی تا پنجاه میلیون تومان درآمد داشته باشد، خانوار طبقه متوسطی است اما متاسفانه حداقل هفت دهک ایران درآمد کمتر از سی میلیون تومان در ماه را دارد و این نکته نشان میدهد مهمترین طبقه ایران چه جایگاه لرزانی را داراست.
او گفت: معتقدم سیاستهای دولت باید استوار بر افزایش توان اقتصادی این طبقه باشد.وی گفت: متاسفانه پول ایران شبیه الکل شده است، در هر شرایطی بخواهید آن را نگه دارید، میبینید ارزشش کم شده و انگار در الکل باز مانده باشد، پریده و از بین رفته است . نتیجهی مشکلات اقتصادی این شده که کسی قادر به نگهداری پول ملی نیست.