فائزه هاشمی در نامهای با عنوان «چرا در انتخابات شرکت نکنیم؟» خطاب به اصلاحطلبان نوشت: «اگر مومنین در دام حفظ نظام نمیافتادند، دیکتاتورها در حفظ قدرت کار سختی داشتند.» او افزود: «در چنین نظام دیکتاتوری حکومت مردمی و انتخاباتهای نمایشی، عالیترین شکل دموکراسی خوانده میشود.»
هاشمی در این نامه که نسخهای از آن به دست ایران اینترنشنال رسیده، نوشت: «مستبدان با تغییر، تحریف، تعبیر و تفسیر واژگان، وجود و عملکردشان را توجیه میکنند. قوانین و نهادها را از کارکرد وپویایی تخلیه و آنچه را که به ناحق و دروغ ایجاد کرده، تقویت میکنند. این گونه میشود که دیکتاتوری ها ملبس به جامه فاخر قانون میگردند.»
این فعال سیاسی خطاب به فعالان سیاسی ایران تاکید کرد: «نهادها پایهای برای حفظ شأن و منزلت انسانها است. اگر از آنها دفاع نکنیم یکی پس از دیگری فرو میریزند. بیتفاوتی نسبت به این روندها خود به خود سبب تقویت دروغ ها و تسلیم در برابر استبداد است.»
او افزود: «مستبدان انتظار ندارند مردم این دروغها را باور کنند. همین که با سکوت از آن عبور کنند و یا علی رغم اعتراض و انتقاد و شرط و شروط با آن همراه شوند کفایت میکند، چرا که این گونه اطاعتشان را نشان میدهند. این ساختار تا زمانی دوام دارد که مردم و به ویژه خواص حاضر به زندگی با دروغ باشند و بدیهی است که مهمترین نقطه شروع علیه چنین نظامی بها دادن به حقیقت و باز یافتن حس مسئولیت است.»
او با تاکید بر این که «زندگی با حقیقت فشاری بر مستبد وارد میکند که مجبور به واکنش است، گاه انطباق و بیشتر سرکوب»، افزود: «فشار ناشی از اندیشه آزاد، انتخاب پوشش و زندگی اجتماعی مستقل از حکومت از طریق نافرمانیهای مدنی، نامهها و بیانیه ها، سخنرانیها و مصاحبهها، اعتراضات و تظاهرات صنفی و دانشجویی و عمومی، رفتارهای فرهنگی اعتراضی، شرکت نکردن در انتخاباتهای نمایشی و فراخوانهای حکومتی و بالاخره همراه نشدن با آنچه که مستبد میخواهد.»
هاشمی به ویژه خطاب به اصلاحطلبان حکومتی نوشت: «اگر همگی پای آرمانهای انقلاب میایستادیم و اجازه انحراف نظام نمی دادیم، اگر مومنین گول اسلام ظاهری را نمیخوردند و در دام “حفظ نظام” نمیافتادند، اگر مقاومت میکردیم تا آزادی و عدالت پای امنیت به مسلخ نمیرفت، اگر نمیگذاشتیم منافع باندی و شخصی بر منافع ملی پیشی بگیرد، دیکتاتورها در حفظ قدرت کار سختی داشتند. چون بیشتر قدرتی که در اختیار استبداد قرار میگیرد با این غفلتها به آنان داده میشود.»
او ادامه داد: «زمانهایی وجود دارد که بودن و نبودن هر دو ارزشمند است. برای حفظ نهادهای دموکراتیک هزینه لازم است. هر گونه حضوری در انتخابات پیش رو همراهی با دروغ و ریاکاری است. گفتار درمانی در شرایط فعلی اصالت و جذابیتی نداشته و برای مردم دیگر مهم نیست که قدرت در دست کدام حزب سیاسی باشد. اگر متفاوت عمل کردیم، اگر از واژهها محافظت کردیم، اگر حفظ نهاد انتخابات آزاد را بر این نهاد استحاله شده ترجیح دادیم، اگر طلسم خود را شکستیم و با مردم درانتخابات شرکت نکردیم، میتوانیم با فراگیر کردن حقیقت مسیر حاکمان را سخت، آنها را مجبور به تغییر سیاست و تغییرنقشه و در نهایت قدرتی را که به آنان داده ایم پس بگیریم.»
هاشمی در پایان نامه خود نتیجه گرفت: «زندگی در چنبره دروغ زمانی نظام را بر پا نگاه میدارد که امری همگانی باشد و زیستن در دایره حقیقت زمانی موثر است که به یک امر فراگیر تبدیل شود.»
این نامه فائزه هاشمی در حالی است که در جریان خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی مردم ایران با شعارهایی خواستار تغییر حکومت و پایان جمهوری اسلامی شدند.
با این حال، برخی از چهرههای اصلاحطلب همچون محمد خاتمی رییسجمهور پیشین، تاکید دارند که «براندازی نه ممکن و نه مطلوب» است.
ایران اینترنشنال